طراحی شوم رجوی های جلاد برای گسترش خونریزی در اشرف

رجوی های پلید که هیچ ارزشی برای جان انسان ها حتی نیروهای خود قائل نیستند با تمام توان بدنبال بستن تمام راه ها بر روی ساکنان اشرف و به کشتن دادن آنها هستند.
مریم قجرِ جنایتکار که همچون همسر پلیدش همواره در شرایط خطرناک از صحنه فرار کرده و وجود شریر خود را حفظ می کند، نیروهای فرقه اش را به کشته شدن ترغیب می نماید. او در حالی که ساکنان اشرف از هر نوع رابطه ای با دنیای بیرون ممنوع هستند و در حصارهای فیزیکی و ذهنی فرقه گرفتار بوده و امکان تصمیم گیری آزاد را ندارند، از آنان مایه گذاشته و هیچ راهی جز کشته شدن جلوی آنان نمی گذارد.
وی که در اولین روزهای بعد از درگیری اخیر در اشرف، برای رد گم کردن و کم کردن فشارهایی که روی او و همسر پلیدش بدلیل به کشتن دادن ساکنان اشرف بود، با شیادی مدعی شده بود که از زمان اشغال عراق توسط آمریکا همواره آماده منتقل کردن نیروها به کشورهای اروپایی بوده و حتی حاضر است هزینه هواپیما را بپردازد، بعد از گذشت چند روز از این ماجرا و خوابیدن تب و تاب آن، تمام آن حرف ها را فراموش کرده و بار دیگر چهره حقیقی خود را که همانا هیولای خون آشام است، به نمایش گذاشته و در یک سخنرانی در پاریس تمام راه ها را بر روی نیروهای اسیر در اشرف می بندد و آنان را به سمت حمام خون سوق می دهد. او در بخشی از صحبت هایش چنین می گوید:
« اشرف البته بسیاری انعطاف‌ها را تاکنون پذیرفته است. اشرف بسیاری گزینه‌ها را پیشنهاد کرده و برای آن آماده است. اما آنچه را که اشرف نمی‌پذیرد و آنچه مردم ایران نمی‌پذیرند تسلیم شدن است. تسلیم شدن یک گزینه نیست…»
او با شیادی خاص خودش از کلمه تسلیم استفاده می کند که یک مفهوم کلی است تا بعدا بتواند هرطور که دلش می خواهد آنرا تعبیر کند، اما اصل کلام او این است که نیروهای نگون بخت اسیر در اشرف باید در همانجا مانده و تنها راه جلو رویشان کشته شدن و نابودی است و بر این اساس در ادامه می گوید:
« به مالکی می‌گوییم این اشرف و این مقاومت مردم ایران است که پایدار می‌ماند و پیروز می‌شود. بله میتوان و باید مقاومت کرد، پایداری نمود و دشمن را بزانو درآورد و نهایتاً پیروز شد. »
از این کلمات بخوبی مشخص می شود که او نه تنها می خواهد اسیران اشرف را در همان اسارتگاه تا روز مرگ نگه دارد (کاری که تابحال با آنان کرده) بلکه با توهین و فحاشی به مقامات دولت عراق که حاکمیت آن کشور را در دست دارند، بر هیزم این درگیری ها نفت می ریزد تا کار را به درگیری و کشتار کشانده و از خونریزی اطمینان حاصل کند، والا اگر او قصد مذاکره و صحبت و بحث دارد چرا مخاطبش را با فحش و توهین مورد هتاکی قرار می دهد؟
اگر رجوی ها نگران حال اسیران اشرف است چرا از ارتباط آنان با دنیای بیرون ممانعت می کنند؟
چرا اجازه نمی دهند تا این افراد بصورت آزادانه و انفرادی به مراجع بین المللی مراجعه کرده و خود از حقوق خود دفاع کنند؟
چرا فقط چند تن از فرماندهان تشکیلات فرقه را بعنوان نماینده ساکنان اشرف معرفی کرده و تنها این افراد اجازه ارتباط با دیگران را دارند و دیگران حتی نمی دانند در رابطه با وضعیت و آینده فرقه شان در مذاکراتش با دولت عراق چه می گوید و چه انجام میدهد؟
چرا افراد اسیر در اشرف خبر ندارند که دولت عراق به چه دلیل می خواسته وارد اشرف بشود و به همه آنها گفتید که ارتش عراق برای کشتن آنها و نابودی اشرف قصد حمله دارد؟ چرا به آنان نگفتید که دولت عراق از قبل به فرقه اطلاع داده که فقط می خواهد زمین های بلا استفاده در شمال خیابان 100 را (که از اول هم جز اشرف نبود و بعدها بدلیل خوش خدمتی های رجوی به صدام در جنگ علیه ایران، آنرا از صدام هدیه گرفت) می خواهند بگیرند؟ مگر آن چند نفر که در چند روز مذاکره با دولت عراق شرکت داشته و مذاکرات را به بن بست کشاندند ظاهرا نماینده ساکنان اشرف نبودند و نمی بایست گزارش کارشان را به آن اسیران بدهند؟ پس چرا چنین نکردید؟ چرا مذاکرات را به بن بست کشاندید؟ جز این است که ریگی در کفش دارید؟
چرا نمی پذیرید که افراد اسیر در اشرف خودشان شخصیت داشته و به صورتی انفرادی درخواست پناهندگی بدهند؟
اینها و بسیاری چرا های دیگر جای شک باقی نمی گذارد که شخص رجوی در اشرف پنهان شده و از افراد اسیر در اشرف بعنوان سپر انسانی خود استفاده می کند. بنابراین تا کشته شدن آخرین نفر از این اسیران نه تنها به آنها اجازه خروج از اشرف رانمی دهد بلکه بی شک فقط در دستور کار آنان درگیر شدن با نیروهای عراقی و کشاندن کار به ضرب و جرح و کشتار را قرار می دهد تا از این راه ذره ای از عطش جنون آمیر جاه طلبی هایش کم شود.
اما بی شک قبل از این فاجعه درب های اشرف با دست خانواده ها باز شده و اسیران اشرف حق این را خواهند یافت که برای آینده خود، خودشان و خارج از چارچوب تشکیلاتی فرقه تصمیم بگیرند.
 

خروج از نسخه موبایل