سرنوشت صدها اشرفی!

نامه به خانم ناوی پیلای نماینده حقوق بشر سازمان ملل خانم “ناوی پیلای” نماینده محترم حقوق بشر لطفا بیشتر به سرنوشت صدها اسیر ایرانی در اشرف بیندیشید. ما اشخاصی هستیم که سالها به عنوان عضو ”سازمان مجاهدین” در عراق و اشرف فعالیت می کرده ایم مایلیم که برای روشن شدن و یاری رساندن به دوستانمان در اشرف مسائل مهمی را با شما درمیان بگذاریم. نوع نگرش کسانی که خود در درون این فرقه بوده اند و فشارها و تحمیل های جسمی و روحی را تجربه کرده اند بسیار متفاوت با کسانی است که از طرفی با نظام جمهوری اسلامی سازگاری ندارند و از طرف دیگر شعارهای فریبنده مجاهدین را بعنوان معیاری برای مبارزه با رژیم حاکم می پذیرند. در سال گذشته ما بارها با نمایندگان پارلمان اروپا در بروکسل و استراسبورگ تماس داشته و جهت جلوگیری از فجایع پیش آمده و ماجراجوئی های رهبران فرقه مجاهدین به آنان اطلاعات مهمی را ارائه داده بودیم. ما از آنان خواسته بودیم که بجای اجرای شعارهای مجاهدین نمایندگانی را برای تحقیق و بررسی شرایط “کمپ اشرف” اعزام نمایند بخصوص یاد آورشده بودیم که ما نیز حاضریم که همراه این نمایندگان به عراق برویم و ارتباطات با این افراد را تسهیل نمائیم. متاسفانه بعضی از نمایندگان مجالس اروپائی بدون توجه به ماهیت این فرقه صرفا بخاطر انسجام و سازمان یافتگی شکلی این گروه بیشتر از دیگر گروه های اپوزیسیون پذیرفته اند و این دست فرقه را برای سرکوب داخلی نیروهایشان و قطع روابط آنان با خارج از روابط فرقه ای را باز گذاشته است. در رابطه با روابط بین مجاهدین به عنوان دستیار ایرانی آقای صدام حسین معدوم با دولت کنونی عراق هم جای بسیار تعجب است که حمله نیروهای عراقی به اشرف محکوم می شود ولی به تاریخ استقرار مجاهدین در این پادگان و روشی که مجاهدین در ضدیت با دولت نوپای عراق انجام می دهند توجهی نمی کنند. با توجه به حساسیت شرایط موجود و خطری که جان ساکنین اشرف توسط ماجراجویی های رهبری مجاهدین تهدید می کند از شما می خواهیم که برای نجات افراد مستقر در اشرف به موارد زیر توجه بیشتری مبذول فرمائید. 1- با توجه به بافت فرقه ای مجاهدین امکان خود سوزی و خود کشی جهت تحت فشارقراردادن افکار عمومی، توسط اعضا حل شده در روابط فرقه همچنان بالاست” چیزی مانند خود سوزی در پاریس و دیگر کشورهای دیگر در سال 2004 پس از دستگیری “مریم رجوی” 2- با توجه به ارتباطات فرقه ای و نفوذ فرماندهان برروی اعضا مسخ شده می بایستی در درجه اول ارتباط فرماندهان با بدنه فرقه قطع شود تا اعضا بتوانند بدون کنترل تصمیم آزادانه برای انتخاب سرنوشتشان بگیرند. 3- بیشتر ساکنین اشرف سالها شبانه روز شستشوی مغزی شده و قدرت تصمیم گیری خویش را از دست داده اند. آنان از تماس با خانواده هایشان نیز وحشت دارند زیرا سالیان سال از آنان بیخبر بوده و هم اکنون نمی توانند پس از گذشت سالیان بیخبری خبر مرگ و نفرین بقیه خانواده را بشنوند. بنابراین نباید از آنان انتظار داشت که سریعا راه خویش را بتوانند پیدا کنند. آنان به مددکار اجتماعی و روانپزشکی برای بازسازی شخصیت حقیقی خویش و ورود به جامعه نیاز مبرمی دارند. 5- مددکاران ویژه ای که بتوانند پل ارتباطی آنان را با خانوادهایشان برقرار نمایند زیرا بسیاری از آنان هنوز از وحشت رویاروئی با خانواده هایشان ترجیح می دهند که باقیمانده عمرشان را نیز در روابط فرقه ای که سالها اسیرش بوده اند بگذرانند. 6- فرماندهان مجاهدین بسیار خطرناک هستند و از اعمال هیچگونه فشار و ترور برای رسیدن به اهدافشان واهمه ندارند. برای آنان در حال حاضر نگهداشتن تشکیلات و روابط و سازمان اولویت دارد و به هرقیمت که شده می خواهند آن را حفظ کنند و در این رابطه جان و سرنوشت اعضا هیچگونه اهمیتی ندارد. ” هدف وسیله را توجیه می کند” بنابراین تا زمانیکه اعضا تحت نفوذ و ارتباط با فرماندهان خود باشند در هرکجای دنیا هم که باشند تن به اجرای قوانین آن کشور نداده و از فرمانده هانشان دستور می گیرند. 7- بسیاری از کسانیکه در اشرف هستند تابوها و حصارهای ذهنی برای دیدار با خانواده هایشان دارند و در بسیاری موارد احساسات خویش را سرکوب کرده اند و خود سانسوری در ضمیر ناخود آگاه آنان ریشه دوانیده است. آنان برای الحاق خانواده نیاز به مشاورین خانواده ای که در این زمینه تخصص پیدا کرده اند داشته و به کمک ها و هماهنگی شما نیاز وافری دارند. 8- در حال حاضر نیز تعدادی از اعضاء و فرماندهان مجاهدین که بتازگی از اشرف گریخته اند کنفرانس مطبوعاتی داده اند و در صورتیکه مایل باشید می توانیم تماس شما را با آنان برقرار کرده و مستقیما با چگونگی روابط درونی پادگان اشرف آشنا گردید.

خروج از نسخه موبایل