نامه به پرزیدنت بارک اوباما رئیس جمهور محترم امریکا

پرزیدنت بارک اوبا ما رئیس جمهور محترم امریکا

حتما شما هم شاهد فعالیت های شدید ماشین تبلیغاتی سازمان مجاهدین خلق ایران هستید. در این راستا تعدادی از سیاستمداران و کارمندان عالی رتبه بازنشسته دولت اسبق بوش از جمله آقایان: ژنرال جیمز جونز، مشاور سابق امنیت ملی. رودلف جولیانی شهردار سابق نیویورک، نیکلاس برنز معاون سابق وزارت خارجه امریکا، بیل ریچادرستون وزیر سابق انرژی، پرفسور روت وجوود، جان بولتن، مایکل موکیزی و دیگر جمهوری خواهان را که نسبت به شرایط ایران هیچ گونه اطلاعی ندارند و سازمان مجاهدین خلق ایران از این حفره کمبود اطلاعاتی استفاده کرده و اخبار دروغین به خورد آنها داده است و با تطمیع آنها را به پاریس و پارلمان اروپا کشاند .

حتما سوال شما هم شده برای چه و با چه هدفی این همه خرج می کنند و سراغ این سیاستمداران رفته اند؟

تمام هدف سازمان مجاهدین خلق این است که این افراد را تبدیل به اهرم های فشار بر روی دولت شما بکنند تا نام این سازمان از لیست تروریستی امریکا بیرون آورده شود. سازمان مجاهدین تنها از طریق سیاسی برای رسیدن به اهداف خود تلاش نمی کند، بلکه همانطور که در بریتانیا و اتحادیه اروپا نیز مشاهده شد، آنها در تلاش هستند تا از طریق حقوقی هم علیه این لیست اقدام بنمایند و در این راه از هیچ هزینه و یا تلاش چشم پوشی نخواهند کرد.

سازمان مجاهدین سالانه هزینه های سرسام آوری خرج بزرگ نمائی و الترناتیو نشان دادن خود می کند که در این رابطه همه نوع افراد را به عنوان سیاهی لشگر از سراسر جهان خریداری می کند.

تمامی هدف سازمان مجاهدین از این خیمه شب بازی هایی که اجرا می کند این است که خود را اپوزوسیون نشان بدهد. درثانی به هر طریقی که شده نام خودش را از لیست سازمان های تروریستی امریکا بیرون بیاورد. این مسئله قبل از سقوط صدام حسین برای آن ها اهمیتی نداشت چونکه متکی به صدام بودند.

به همین دلیل مسعود رجوی در نشست های عمومی برای دولت امریکا رجز خوانی می کرد و می گفت (ما کسی هستیم که در مقابل 40 صفحه وزارت خارجه امریکا 400 صفحه به آنها جواب دادیم یک بار که نه بروند ده بار نام ما را در لیست سیاه قرار بدهند ما را باکی نیست) الان که پشتیبان اصلی خود (صدام حسین) را از دست داده اند صحنه سیاسی عوض شده است به شدت به تکاپو افتاده اند که هر طور شده به هر قیمت نام سازمان مجاهدین را از لیست تروریستی بیرون بیاورند.

البته در این رابطه شعارهای زیادی می دهند که اگر در لیست سیاه امریکا نبودند فعالیت آنها اوج می گرفت در حالی که از وقتی که نام سازمان مجاهدین از لیست تروریستی بریتانیا و اتحادیه اروپا بیرون آورده شده هیچ تحولی در فعالیت های آنها بر علیه جمهوری اسلامی دیده نمی شود.

جناب پرزیدنت

سازمان مجاهدین خلق با ایدئولوژی و دیدگاه ضد سرمایه داری که شاخص آن را امریکا به عنوان امپریالیسم جهانی معرفی می کردند از سال 1971 اقدام به عملیات هایی برعلیه شهروندان امریکائی و دفاتر شرکت های آمریکائی در ایران کردند که می توان به موارد زیر اشاره کرد:

1. در دسامبر سال 1970، مجاهدین اقدام به ربودن سفیر امریکا درتهران، داگلاس مک آرتور کردند.
2. در مه 1972، مستشار امریکایی ژنرال پرایس را به قتل رساندند و چندین انفجار در مقرهای امریکایی ها انجام دادند.
3. به هنگام سفر پرزیدنت ریچارد نیکسون به ایران، یک سری بمب گذاری انجام دادند از جمله یک انفجار در مزار پدر شاه کمی پیش از آن که رئیس جمهوری امریکا و میزبانانش طبق برنامه وارد محل شوند.
4. 28 ژانویه 1973، انفجار در شرکت نفتی شل – لاوان
5. 29 ژانویه 1973،انفجار بمب صوتی در کافه تریای هتل بین المللی اینترنشنال
6. 1 ژوئن 1973، قتل سرهنگ هاوکینز
7. 2 ژانویه 1975، قتل مترجم سفارت امریکا، حسن خان
8. به دلیل وابستگی رژیم به استثمار و حقوق انحصاری جهانی، در فاصله ی میان اول ژانویه تا دوم فوریه ی 1973، چندین دفتر از شرکت های نفتی، ایستگاه های رادیویی و تلوزیونی و خطوط هواپیمایی پان امریکن را منفجر کرد.
9. در 24 مه 1974، در سالگرد اعدام رهبران سازمان، چندین بمب گذاری در شرکت های امریکایی و یهودی و شرکت های سرمایه گذاری داخلی وابسته مانند شرکت بیمه ی پورک شایر و شرکت یهودی تکنو وایس، به راه انداختند.
10. در 26ژانویه 1975، در پی ورود کسینجر – وزیر امور خارجه ی امریکا – به ایران و ابراز مخالفت با وی بمب گذاری هایی در کشت و صنعت نراقی و شرکت بیمه ی امریکایی جان دیر انجام دادند.
11. در 10 مه 1975 به هنگام بازگشت شاه از امریکا و در واکنش به کشته شدن 9 تن از اعضای سیاسی سازمان در 19 آوریل 1974 (بیژن جزنی، حسن ضیاظریفی، عزیز سرمدی، مشعوف کلانتری، مصطفی جوان خوشدل، کاظم دوالانوار، محمد چوپان زاده، احمد جلیل افشاری) با خودرو جان ترنر و ژنرال شفرروز، مستشار امریکایی در ایران درگیر شدند، دو سمت خودرو را بستند و با مسلسل آن را به گلوله بستند.
12. در 3 جولای 1975، طرحی برای سوء قصد به جان دانلد ارونا، یک دیپلمات امریکایی، اجرا شد. تروریست ها راه خودرو خدمت امریکا را در تقاطع هاشمی – خردمندی بستند و به روی آن آتش گشودند اما به دلیل تاریکی درون خودرو یک کارمند ایرانی سفارت اشتباهاً کشته شد.
13. در پی این حمله یک بمب بزرگ در انجمن ایران – امریکا برای یادبود جنبش سی تیرماه 1331 و بمب دیگری در کنسولگری انگلستان در مشهد که بخشی از ساختمان را تخریب کرد، کار گذاشتند.
14. در 27 آگوست 1976، سه کارمند شرکت بین المللی راک ول در کالیفرنیا که برای یک مورد جاسوسی سری به نام “ایبکس” به ایران آمده بودند به قتل رساندند. د رهمین سال یک بمب قدرتمند در شهرداری شمیران منفجر کردند.
15. 11 مه 1975، قتل کلنل پاول شیفر و کلنل جک ترنر، افسران نیروی هوایی امریکا که در مأموریت در ایران بودند.
16. در سال 1979 در جریان گروگان گیری و اشغال سفارت امریکا بیست و پنج نفر از مسولین سازمان مجاهدین در گروگان گیری از افراد عمل کننده بودند. که توجه شما را در این رابطه به فیلمی که یکی از مسولین مجاهدین در مقابل سفارت امریکا دارد مصاحبه می کند جلب می کنم این فیلم فقط یک بار از تلوزیون ملی ایران پخش شد:

وقتی که عملیات تروریستی در یازده سپتامبر در آمریکا به وقوع پیوست و مردم بی گناه قتل عام شدند، درست در زمانی که تمام دنیا در بهت و اندوه فرورفته بود، و تمامی سازمان ها و گروه ها و دولت ها بدون استثنا این عمل ضد انسانی را محکوم می کردند، سازمان مجاهدین خلق در قرارگاه باقرزاده درعراق این عملیات تروریستی را جشن گرفته بودند و در حضور مسعود رجوی و مریم قجرعضدانلو (رجوی)مشغول جشن و پایکوبی بودند و شیرینی پخش می کردند.

مسعود رجوی در بالای سن در حال رجز خوانی برای آمریکا بود. وی دست به کمر زده بود و با اشاره به القاعده و شخص بن لادن می گفت (این اسلام ارتجاعی است که این طور پایه ها و ستون های امپریالیسم آمریکا را به لرزه در آورده است. بیت ال عنکبوت اشاره به ساختمان دو قلو تجارت جهانی آنها که شاخص و سمبل قدرت آنها بود با خاک یکسان کرد و با اشاره به خودش و ارتش دست ساز صدام که بنام ارتش آزادیبخش نام نهاده بود ادامه داد: وای به روزی که اسلام انقلابی با شاخص انقلاب مریم وارد صحنه شود آنموقع است که بیت ال ابیض و تمام قدرت این ببر کاغذی محو خواهد شد)

سازمان مجاهدین تا بحال نتوانسته از طریق سوارشدن روی موج موارد نقض حقوق بشر در ایران خودش را مطرح کند. چونکه خودشان یکی از نقض کنندگان اصلی حقوق بشر هستند. برای اولین بار در تاریخ سازمان دیدبان حقوق بشر از سازمانی که در قدرت نیست به عنوان یک سازمان نقض کننده حقوق بشردر سال 2005 نام برده می شود.

از سوی دیگر بیش از چهارده ماه است که خانواده های بعضی از اعضاء سازمان برای دیدار با فرزندان خود به جلو کمپ اشرف رفته اند که به دستور آقای مسعود رجوی اجازه ملاقات داده نمی شود بلکه برعکس دستور داده که خانواده ها مورد ضرب و شتم قرار بگیرند که فیلم آن ضمیمه است.

https://st.nejatngo.org/media/Report/MEK_Throw_Stones_Families_T.wmv

جناب پرزیدنت اوباما وزارت خارجه آمریکا نام سازمان مجاهدین خلق ایران و یا نام دیگر آن شورای ملی مقاومت ایران را در لیست تروریستی قرار داده است. این کار را در حالی انجام داد که اطلاعات ذیقیمتی که الان دارد در اختیار نداشت.

در گزارشی که وزارت خارجه در سال 2005 در رابطه لیست تروریستی بیرون داد به درستی بیان کرده بود که سازمان مجاهدین یک فرقه بالقوه خطرناکی است که با توجه به آموزش های ویژه ای که دیده اند و تشکیلاتی که دارند این پتانسیل را دارا می باشند که در هر زمان تبدیل به سازمان خطرناکی شوند. که نمونه بارز آن 17 ژوئن 2003 بود که به محض دستگیری مریم رجوی به دستور تشکیلات نفرات خود را در خیابانها به آتش کشیدند. اگر اعتراضات مجامع بین المللی و حقوق بشری نسبت به این مسئله نبود یکی از بزرگترین فجایع انسانی در حال شکل گیری بود.

همان طور که در گزارش مزبور آمده به درستی به علائم فرقه بودن آنها اشاره کرده است. در این رابطه اشاره کنم که گزارش وزارت خارجه در سال2005 و 2006 هرچند که کامل نیست اما به مواردی اشاره کرده است که ده ها نمونه از هزاران نمونه عملکرد این فرقه تروریستی است. باتوجه به اطلاعاتی که وزارت خارجه و ام ای ارتش آمریکا پس از بیش از ده هزار ساعت مصاحبه دارند که منبع اطلاعات ذیقیمتی است و پس از گزارش “رند”، نباید به این فرقه آزادی عمل داد که دروغ های خود را تحت عنوان اخبار به نمایندگان و سناتورهای مجلس و شخصیت های سیاسی آمریکا بدهند. بلکه باید با ابقای آنها در لیست تروریستی آب پاکی بر دستشان ریخته شود که نتوانند مجامع بین المللی و دولت آمریکا را گول بزنند.

در این رابطه در خواست سخنگوی مجاهدین در آمریکا آقای علیرضا جعفرزاده را رویت نمائید که خود بازگو کننده وضعیت تشکیلات سازمان در آمریکا است.

بعد از آنکه قوه قضائیه فرانسه در اقدامی سیاسی و به خیال خود برای گرفتن امتیاز از ایران اتهامات تروریستی را از روی 24 تن از اعضای فرقه رجوی و منجمله شخص مریم قجر برداشت!!! رجوی ها که به شدت در تمام جبهه ها در گوشه رینگ بودند از این فرصت استفاده کرده و نه تنها برای آن کنفرانس مطبوعاتی برگزار کردند بلکه جشنی برپا کرده و حسابی شروع به شیره مالیدن بر سر نیروهای وارفته خود نمودند. در حالی که دفتر حیات ننگین و پر از خیانت رجوی ها و فرقه شان رو به اتمام است و کارشان به روز شماری افتاده است، از این خبر آنقدر ذوق زده شدند که از حول حلیم در دیگ افتادند.

مریم قجر شنبه 24 اردیبهشت 1390 در مراسمی که به همین مناسبت در مقر خود در اوور برگزار کرده بود در جمع نیروهایش این خبر را بسیار بزرگ کرده و حتی آن را معادل مانع سرنگونی برشمرد و گفت اگر این اتهامات نبود جمهوری اسلامی هم تابحال سرنگون شده بود!!!

این خبیثِ شیاد در دی ماه 1388 و بعد از قضایای انتخابات ریاست جمهوری مدعی شده بود که حکومت ایران را تا سال بعد (دی ماه 1389) سرنگون خواهد کرد. بگذریم از اینکه حالا در سال 1390 هستیم و باز هم مثل همیشه هیچ غلطی نکردند اما جای سوال اینجاست که مگر در هنگام آن مصاحبه این تهامات روی آنها نبود؟ پس دو حالت می ماند یا آن زمان با حرامزادگی می خواسته از آب گل آلود ماهی گرفته و به نیروهای وارفته اش انگیزه بدهد یا آنکه الان دروغ می گوید و متهم بودن یا از اتهام خارج شدن 24 تروریست (آن هم بدلیل منافع سیاسی غربی ها) هیچ ربطی به بقای جمهوری اسلامی ایران ندارد.

البته در هر دو حالت او دروغ گفته و می گوید چرا که اولا از دی ماه 1389 گذشتیم و حالا نزدیک خرداد 1390 هستیم و معلوم شد که این شیاد فقط با کلمات بازی می کند. ثانیا با وضعیتی که فرقه در عراق دارد و موضع دولت و ملت در مورد خروج این فرقه از عراق، رجوی ها فعلا باید کلاهشان را بچسبند که باد نبرد، سرنگونی پیشکش شان. ضمن آنکه از سال 1360 تاکنون آنها مستمراً خبر از قریب الوقوع بودن سرنگونی جمهوری اسلامی ایران داده و بارها و بارها در مقاطع مختلف اعلام کرده بودند و می کنند که جمهوری اسلامی در مرحله پایانی خود قرار دارد و یا گفته اند و می گویند که عمر جمهوری اسلامی ایران به فلان عامل بستگی دارد و…

در سی سال گذشته رجوی های خبیث از این بهانه ها زیاد آورده اند. چرا که از روز نخست برای رسیدن به قدرت و برای به کشتن دادن دیگران و فرونشاندن عطش جنگ طلبی و خون خواری خود، قصد سوء استفاده از احساسات هواداران نا آگاه را داشته و آنها را با تحلیل هایی که پایه ای در واقعیات نداشته و تنها بر توهمات جنون آسای رجوی استوار بوده است به سمت نابودی سوق داده و می دهند. آنها برای انگیزه دادن به نیروها در تمام سی سال گذشته بدون وقفه مدعی بودند که جمهوری اسلامی تا مدتی دیگر سرنگون خواهد شد.

– در سال 1361 و بعد از گذشت یک سال از آغاز جنگ مسلحانه علیه جمهوری اسلامی و در حالی که رجوی پلید وعده سرنگونی سریع در سال 1360 را داده بود، بعد از آنکه دید هیچ غلطی نمی تواند بکند ادعا کرد اگر میزان سرکوب حکومت زیاد نبود این حکومت تا بحال سرنگون شده بود!!!

– از 1361 تا 1367 و آتش بس در جنک عراق علیه ایران، با شیادگری مدعی بود که جنگ عامل نگهدارنده حکومت است و اگر جنگ تمام شود جمهوری اسلامی سرنگون خواهد شد!!!

– در فاصله بین سال های 1369 تا 1376 مدعی بود که موضوع حمله کویت به عراق و بعد تهاجم کشورهای متفق علیه عراق مانع از سرنگونی شده!!!
– از سال 1376 تا 1383و بعد از انتخاب آقای خاتمی بعنوان رئیس جمهور ایران، مدعی بود که این انتخاب خوشایند آمریکاست و به همین دلیل کشورهای غربی مشغول مماشات با ایران هستند و این عامل مانع از سرنگون شدن ج ا سرنگون است.

– از سال 1383 تا امروز هم بهانه های مختلفی برای سرنگون نشدن بیان کرده است که از آن جمله « حمله آمریکا به عراق در سال 1383 «، « مماشات کشورهای غربی با ایران »، « قرار داشتن نام فرقه در لیست گروه های تروریستی اروپا »، « قرار داشتن نام فرقه در لیست گروه های تروریستی آمریکا » و آخرین آن هم « پرونده دار بودن 24 نفر از اعضای این فرقه در فرانسه » است!!! و سر آخر بعد از فروپاشی اشرف و اضمحلال فرقه خواهند گفت اگر اشرف می بود جمهوری اسلامی ایران سرنگون می شد!!!

تا کی رجوی های پلید می خواهند با این بازی ها افراد بی خبر از همه جا در اشرف را سرپا نگه داشته و مانع از فرار آنان شوند؟ خیل افراد جدا شده و فراریان از مناسبات فرقه رجوی نشان داده که این خباثت راه به جایی نبرده و نخواهد برد. در بیرون از مناسبات اشرف نیز کمتر کسی است که برای این حرف ها تره خرد کند و حتی در بین مخالفان جمهوری اسلامی هم کمتر کسی می توان یافت که یاوه های این زوج دیکتاتورِ شیاد را بپذیرد.

واقعیت این است که مرگ و نیستی و سرنگونی سرنوشتی است که در انتظار رجوی ها دیکتاتور قرار دارد. فرجام خیانت آنها و وطن فروشی هایشان اینکه در عراق گریبان آنان را گرفته و بزودی آنان را به زباله دان تاریخ خواهد انداخت.

خروج از نسخه موبایل