اسیران اشرف هم دیگر رجوی را نمی خواهند

وقتی که خبر فرار یک نفر از زندانیان فرقه رجوی را می شنوم یاد گذشته ها افتاده و خاطرات در ذهنم مجدداً تداعی می شود. اما این خاطرات فقط در سینه ها حبس شد و جایی برای بازگویی و کشاندن سران فرقه به دادگاه و پاسخگویی به این همه ظلم نیست. در سال 72 یا 73 بود که آقای جلیل طالبیان از قرارگاه فرار کرد , آن موقع قلعه اشرف مثل الان نبود که کسی از داخل خبر داشته باشد آن موقع پرنده ای از قرارگاه خارج می شد با تیر می زدند که خبر به بیرون می برد. حدود 300 خودرو زرهی و 500 خودرو نظامی از اشرف به سمت شرق تا شهر جلولا کمین هایی ایجاد کردند تا آقای طالبیان نتواند به ایران برسد وبعد از چهارروز جلیل را در نزدیکی دریاچه احمر توسط چوپانی پیدا کردند و بعد از دستگیری او را پشت ماشینی انداخته و چهار نفر با لگد تا اشرف می زنند و در اشرف تمام نفرات را از قرارگاه بردند جلیل را ببینند که چطور شکنجه می شود , آن موقع یاد اسیران کربلا افتادم و از آنها کمک خواستم.
در داخل کانکس 3 نفر جلیل را می زدند به طوری که سرو کله او کبود و به خون آغشته شده بود ولی ایدئولوژی مریم ومسعود ویاهمان انقلاب مریم نفر را تربیت کرده بود که به وضعیت جلیل توجه نمیکرد. بابه نمایش گذشتن این صحنه می خواستند تا دیگران درس بگیرند و فکر فرار در سرشان نباشد.
اما صدای جلیل خاموش نشد بعد از سالها زندان و شکنجه به کشورش پناه آورد و در کتابی خاطراتش را آورد اماافسوس که فقط در کتاب هاست امروز فرقه رجوی همان نیروها را که برای جلیل فرستاده بود در داخل قرارگاه لابه لای درختان به کمین گذاشته است تا کسی فرار نکند مجددا دیشب یکی دیگر از نفرات موقع فرار دستگیر شده ومی دانم که او را در یک کانکس مجدداً برای ترساندن دیگر زندانیان جلو آنها کتک می زنند چون ماهیت این فرقه عوض نشده وعوض نمی شود الان آن فرد را در جلو نفرات شکنجه می کنند تا کسی جرات فرار نداشته باشد اگرچه این را فرقه رجوی یک پیروزی در داخل تشکیلات می داند اما این صحنه از ذهن هیچ نیرویی پاک نخواهد شد و همان صحنه ها باعث شد که خانواده ها از سال 1388 در انتظار دیدار فرزندان خود در جلوی درب قلعه فرقه رجوی نشسته با این صحنه های که جدا شده هابه خانواده ها گفته اند خانواده ها انگیزه بیشتری پیدا می کنند تا فرزندشان را از زندان آزاد کنند اما رهبران فرقه آن قدر مست شده اند که حتی نمی توانند در جلو خانواده طوری رفتار کنند که حداقل خودی نشان دهند که ما آنطور نیستیم ولی ماهیت خودشان را در مقابل خا نواده ها نشان دادند , آری حرف جداشده ها درست است و اگر کسی فرار کند شکنجه می شود , اگر کسی به انقلاب پشت کند سر به نیست می شود و طوری در تشکیلات برخورد می کنیم مثل گذشته که خودسوزی و خودزنی داشته باشیم و نام آن را هم خودکشی بگذاریم. این آخرین لطف مسعود رجوی به زندانیان است به همین خاطرسران فرقه رجوی ترس از ملاقات حضوری دارند که اگر فرد تنهایی به ملاقات بیاید دیگر به قرارگاه برنمی گردد این مشکل سران فرقه رجوی است نه چیز دیگر.
اما در داخل تشکیلات با فشار نفرات را به تلویزیون می آورند تا خانواده اش فکر کند خودش درخواست کرده اما اینطور نیست نفرات از روی فشار تشکیلات به جلو دوربین می آیند و یک کاغذ را می خوانند که برای همه روشن شده است اما جا دارد دولت عراق و دادگاه عراق سران فرقه رجوی را در عراق دادگاهی کنند و نگذارند در داخل قلعه اشرف بیشتر از این فاجعه ببار بیاید و امیدوارم خانواده ها و جدا شده ها شاهد صحنه در جلوی خبرنگاران و روزنامه نگاران تماما حقیقت را بگویند و تمام دنیا از این داستان باخبر شوند.
آیا حق هر فرد نیست که در دنیای آزاد زندگی کند , چرا امروز در یک منطقه از عراق این آزادی از نفرات سلب شده , این نفرات چه گناهی کردند که امروز در اشرف توسط سران فرقه شکنجه می شوند و ازکوچکترین آزادی برخوردار نیستند. گناه آنها چیست که رجوی آنها را در آنجا به خاطر خودپرستی و هوس بازی خودش زندانی کرده و نام آزادی خواهی نهاده است. اگر رجوی راست می گوید اجازه ملاقات حضوری بدون نگهبان را به نفرات بدهد ونشان دهد که چقدر از نفرات موجود خواهان رجوی در اشرف هستند.
سعید

خروج از نسخه موبایل