جمعبندی مضحک و دروغین رجوی از شکست عملیات باصطلاح فروغ جاویدان

رجوی پلید هیچ گاه در تحلیل هایش تصور نمی کرد که جنگ عراق علیه ایران راه به آتش بس ببرد، او که بهتر از هر کس دیگری می دانست ارتشش زائده جنگ است، آتش بس را مانند تیر خلاصی بر استراتژی خود دیده و با صدور فرمان عملیات مرصاد، جنایت هولناک دیگری مرتکب گردید که یکی از سیاهترین نقاط زندگی او است. این جنایت نه تنها علیه نیروهای ایرانی بلکه علیه نیروهای خود او نیز بود. وی با به کام مرگ فرستادن نیروهایش می خواست این واقعیت را بپوشاند که او و ارتش باصطلاح آزادیبخشش زائده جنگ عراق علیه ایران بوده و با پایان یافتن این جنگ، آنها نیز دیگر کارآئی نداشته و زمین گیر خواهند شد.
هر چند رجوی پلید سعی داشت با وارونه گویی، شکست سنگین وارد آمده در این عملیات را بعنوان یک پیروزی مطرح نماید اما این عملیات یکی از سنگین ترین شکست ها برای فرقه رجوی محسوب می شود. امری که واقعیات موجود و گذر زمان به آن گواهی داده اند.
برای شناخت بهتری از چهره جنایتکارانه و ریاکارانه او به برخی از مهمترین شکست های حاصل از عملیات مرصاد برای وی و فرقه اش اشاره می کنیم.
1- رجوی هدف این عملیات را گرفتن تهران و سرنگون کردن جمهرری اسلامی ایران اعلام کرده بود. پر واضح است که بعد از 23 سال نه تنها جمهوری اسلامی ایران سرنگون نشده بلکه فراز و فرودهای این سالیان به گونه ای رقم خورد که زمان فروپاشی اشرف بسیار نزدیک شده است. ضمن آنکه نیروهای فرقه بصورتی فضاحت بار در عملیات مرصاد مجبور به عقب نشینی شده و آن قدر اوضاع خراب شده بود که تعداد زیادی از آنها حتی نتوانستند عقب نشینی کرده و بدلیل عدم آشنایی با منطقه عملیات، گم شده و در نتیجه یا از تشنگی و گشنگی مردند و یا دستگیر شدند.
2- در این عملیات بنابر ادعای فرقه بیش از 1500 تن از نیروهای شان کشته شدند (با احتساب تعدادی که دستگیر شدند نزدیک به 30 درصد نیروهای فرقه در این عملیات از بین رفتند) که در بین آنها تعداد زیادی از مسئولین و فرماندهان فرقه هم وجود داشتند. این در حالی است که سازمان بدلیل اینکه افرادی را با وعده سرنگونی چند روزه از اروپا یا کشورهای دیگر به عراق کشانده بود که اکثر آنها بدلیل عدم حداقل آشنایی با امور نظامی خیلی ساده کشته شدند و بعد از کشته شدن آنها، رجوی برای عدم پاسخگویی به خانواده های شان، نامی از آنها در بین اسامی کشته شده ها نیاورده است. برخی از آنها حتی یک هفته سابقه حضور در عراق را نداشته و به همین دلیل نفرات دیگر سازمان که زنده مانده اند نیز آنها را نمی شناسند.
3- بعد از عملیات مرصاد استراتژی باصطلاح ارتش آزادیبخش به کلی گل گرفته شد و دیگر هرگز رجوی علی رغم تمام شعارها و ادعاهایش نتوانست از آن استفاده کند و سرانجام نیز بعد از اشغال عراق توسط آمریکا، بطور کامل خلع سلاح شد و همان ظاهر بزک کرده نیز از بین رفت.
4- در عملیات مرصاد صدام دیکتاتور فهمید که نمی تواند روی شعارها و ادعاهای رجوی وطن فروش حساب باز کند و بنابراین دیگر اجازه عملیات علنی را به او نداد. در این رابطه باید یادآور شد که طبق تحلیل رجوی بعد از رحلت آیت الله خمینی سازمان می بایست به ایران حمله می کرد و حتی رجوی به همه نیروها یک هفته آماده باش کامل داد (مانند همان آماده باشی که برای عملیات مرصاد داده بود) اما بعد از یک هفته دست از پا درازتر مجبور شد آماده باش را لغو کند. به گفته شخص رجوی با اینکه او و مریم قجر چند روز در محل کار صدام بست نشستند، صدام حتی حاضر به پذیرش و ملاقات با آنها نشده و در نتیجه او مجبور به لغو آماده باش گردید.
5- بعد از عملیات مرصاد، ریزش نیروی فرقه شتاب بسیار زیادی گرفت بطوری که فقط در همان مقطع بیش از هزار نفر از فرقه جدا شدند. بن بست و گیر کردن فرقه در عراق نیز موجب شد که بعد از آن نیز نیروهای زیادی از فرقه جدا شده و این مسئله آن قدر حاد شده بود که در سال 1373 رجوی جلاد در یک دستور تشکیلاتی به همه ابلاغ کرد که « خروج از سازمان ممنوع است ».
6- با توجه به قفل شدن فرقه در عراق بعد از عملیات مرصاد و جدا شدن کامل فرقه از جامعه و مردم، قدرت جذب نیروی سازمان نیز کیفا کم شد و در نتیجه به دستور رجوی برای بدست آوردن نیروی جدید حتی افرادی که برای کار به کشورهای حوزه خلیج یا ترکیه و یا پاکستان می رفتند را با فریب و وعده بردن به اروپا به عراق کشانده و در آنجا گرفتار می کردند.
7- بدلیل بن بست استراتژیکی بعد از عملیات مرصاد، سازمان از درون در حال نابودی بود که در نتیجه رجوی جنایتکار با شیوه های سرکوبگرانه و اعمال حصارهای فیزیکی سنگین و مغزشویی مستمر و ایجاد حصار ذهنی در صدد نگه داری مناسبات فرقه ای خود بود و این امر فروپاشی درونی را تسریع می کرد زیرا نیروها به زور در فرقه مانده بودند و در نتیجه آمار فرار، خودکشی، کنتاکت و اصطکاک، کتک کاری و… در مناسبات فرقه هر روز بالاتر و بالاتر رفت.
اما خباثت رجوی به اینجا ختم نشد، چند روز بعد از شکست در مرصاد او برای پوشاندن این خیانت و شکست خفت بار، یک نشست جمعبندی عملیات برگزار کرد.
این نشست در شرایطی برگزار شد که بیش از 90 درصد افراد باقیمانده برای فرقه مجروح بودند و هنوز آمار دقیقی هم از کشته ها در دست نبود. رجوی با رذالتی بی حد و حصر علت نرفتن به تهران را به گردن افراد باقیمانده انداخت!!! و مدعی شد که چون افراد به همسران و خانواده وابسته بودند ما پیروز نشدیم!!! و این زمینه ای شد برای شروع یک اقدام جنایتکارانه دیگر بنام « انقلاب ایدئولوژیک ».
رجوی با دست آویز قرار دادن این موضوع، کمتر از یک سال بعد خانواده را در سازمان ممنوع اعلام و تمام افراد متاهل را مجبور به طلاق نمود و برای بهره کشی بیشتر از اعضای فرقه، فرزندان آنها را از آنان گرفته و به خارج فرستاد و به این ترتیب قصد داشت راه را بر اسارت همیشگی اعضا هموار نماید.
اینک بعد از گذشت 23 سال از این عملیات خیانتکارانه که با شکست حقارت بار همراه بود و پایه بسیاری بن بست های بعدی گردید و در حالی که صدام دیکتاتور سرنگون شد و رجوی را یتیم گذاشت:
در حالیکه آمریکا هم به این نتیجه رسید که نمی تواند این فرزند نامشروع را زیر بال و پر بگیرد.
در حالیکه نیروهای سازمان خلع سلاح شده و بجای تجهیزات نظامی با خود آلات موسیقی حمل می کنند.
در حالیکه اکثر افراد فرقه از کهولت سن قادر به انجام هیچ اقدام نظامی نیستند.
در حالیکه دولت و ملت عراق نیز خواهان اخراج فرقه از عراق هستند.
در حالیکه بجای حکومت بعثی ها، شیعیان دست بالا را در عراق دارند.
در حالی که نیروهای فرقه در سطوح تشکیلاتی مختلف و حتی زنان شورای رهبری بصورت تکی یا جمعی از اشرف فرار می کنند.
در حالیکه آمریکا هم دارد از عراق خارج می شود.
و………
تلویزیون فرقه در سالگرد این نشست در یک وارونه گویی مضحک مدعی است که ایرانی ها در عملیات مرصاد شکست خورده و آنها پیروز شده اند!!! واقعا کسی را سراغ دارید که وقاحتش از رجوی بیشتر باشد؟

خروج از نسخه موبایل