سرانجام دیوار هر دیکتاتوری فرو خواهد ریخت – قسمت سوم

*مسئول جلسه از بازگشته ها و بازدیدگان اشرف در رابطه با برخورد مسئولین سازمان با خانواده های متحصن و معترض در جلوی قرارگاه پرسید:
سازمان بعد از 19 فروردین با اعضا خانواده ها چه برخوردی داشت؟ و شما بعنوان شاهدان عینی در اطراف قرارگاه چه مشاهده کردید؟
– آقای افغان در رابطه با برخورد بسیار زشت و بد مسئولین قرارگاه با خانواده ها اظهار داشت:
رجوی که همیشه مسائل را فرافکنی می کند این بار هم سعی کرد که درگیری با عراقی ها را به گردن خانواده های متحصن در جلوی اشرف بیاندازد و مطمئنا در همین رابطه سعی نمود که به افراد با نشست و… بقبولاند که خانواده هایشان مقصر اصلی درگیری اند تا اعضا را بر علیه خانواده هایشان بشوراند.
از طرف دیگر با همین بهانه خط جدید برخورد یعنی سنگ زدن به خانواده را در پیش گیرد رجوی که همیشه نان را به نرخ روز می خورد در سال 82 وقتی خانواده ها به قرارگاه آمدند ابتدا تبلیغ کرد که ما به خلق قهرمان رسیده ایم ولی وقتی دید که بچه ها بعد از سال ها ملاقات با خانواده شان مسئله دار شدند و خواهان جدایی اند بعد از مدت کوتاهی 180 درجه چرخید و خانواده ها را مزدوران وزارت اطلاعات اعلام کرد. اکنون هم که ایدئولوژی فرقه ای به مرحله پایانش رسیده است سعی دارد با فرافکنی خاص خود مشکلات را بر سر خانواده خراب کند.
بعد از 19 فروردین رجوی به خیال خام خود برای در هم شکستن مقاومت و روحیه خانواده ها شیوه ضد انقلابی دیگری را در پیش گرفت و به افراد خودش دستور داد تا با سنگ و تیر و کمان و قلاب سنگ به خانواده ها حمله کنند که حتی تعدادی از خانواده ها زخمی شده اند ولی جالب این که هرگز دست به عکس العمل نزده و همچنان به فعالیت خود یعنی آزادی عزیزانشان ادامه می دهند چون خوب فهمیده اند که این خواست فرزندانشان نیست بلکه از ترس تشکیلات مخوف رجوی می باشد.
بارها شاهد بودیم که افراد به ظاهر سنگ پرتاب می کردند ولی پس از مدتی در کناری می نشستند و به پیام های خانواده ها گوش می دادند و بعضا از پشت سیاج با آنها صحبت می کردند و دست تکان می دادند.
اخبار رسیده از طریق فراریان جدید قرارگاه بر آن است که نگهبانان کنار سیاج از طریق پیام های خانواده خبر آمدن خانواده سایر افراد اسیر را به آنها می دادند.
دیدن قرارگاه برای هر جدا شده ای که حتی چند سال در قرارگاه حضور داشتند، یاد آور خاطرات تلخ و کابوسی ترسناک است که برای ما نیز بسیار درد ناک بود ولی به خاطر احساس مسئولیت نسبت به دوستان سابق خود که هنوز اسیر افکار فریب کارانه رجوی می باشند حاضر به حضور در اطراف قرارگاه شدیم تا شاید برای آزادی دوستان اسیر مان در اشرف کاری کرده باشیم و بتوانیم آنان را در راه آزادی کمک کار باشیم.
آقای شبانی در ادامه لحظاتی از خاطرات تلخ و شیرین حضورش در اشرف اظهار داشت:
از لحظات شیرین بنده در این مدت که در آنجا حضور داشتم قدم زدن در خیابان100 (مرکز قرارگاه) و میدان لاله بود که تداعی گر این بود که حصار هر دیکتاتوری عمری داشته و روزی شکسته خواهد شد. اگر روزی بنده و یارانم تخته گاز برای فرار از جهنم رجوی از آن خیابان می گریختیم، امروز دیوار مخوف اشرف فرو ریخته است و به امید فرو ریختن تمامی اشرف در آنجا حضور می یابیم تا جشن آزادی همه دوستان اسیر خود را در آنجا بگیریم.
* مجری برنامه در ادامه گفتگو در رابطه با خط بر خورد سازمان با خانواده سئوال دیگری مطرح و پرسید:
به نظر شما آیا در پیش گرفتن خط برخورد سازمان با خانواده آنها را از خواسته های شان دور می کند یا مصمم تر می کند؟
– آقای افغان در رابطه خط جدید برخورد فرقه با خانواده توضیح داد:
مطمئنا در پیش گرفتن خط برخورد و سنگ زدن افراد به خانواده افراد اسیر را بیشتر مسئله دار می کند، چرا که بالاخره در داخل تشکیلات اصابت هر سنگ به خانواده بعنوان یک پیروزی محسوب گشته که طبیعتا باعث مسئله داری حداقل آن فردی که خانواده اش مورد اصابت قرار گرفته می شود و مطمئنا روی دیگران هم تاثیر منفی خواهد داشت. البته سازمان هیچ وقت در تبلیغات رسانه ای خود خط برخورد را اعلام نکرده است و با مظلوم نمایی و آوردن اسرا به صحنه تلویزیون سعی دارد حقایق داخل قرارگاه را وارونه نشان دهد.
* در ادامه مسئول جلسه در آخرین سئوال در رابطه با تاثیر حضور بازگشته در اشرف پرسید:
فکر می کنید که حضور شما بعنوان اعضای سابق این فرقه در قرارگاه اشرف چه تاثیر مثبتی روی دوستان سابق و افراد در بند رجوی دارد؟
– آقای شبانی در پاسخ این سئوال بیان داشتند:
همان طوری که قبلا بارها اعلام کردیم که حضور خانواده در جلوی قرارگاه می تواند نقش موثری در تصمیم گرفتن بچه ها برای فرار شان داشته باشد و به آنها دلگرمی دهد که علی رغم دروغ های رجوی خانواده هایشان زنده اند و برای آزادی شان به جلوی قرارگاه آمدند، نقش بازگشته ها نیز همان قدر می تواند در افشای دروغ های رجوی موثر باشد. در رابطه با خودم در داخل سازمان اعلام شده که در زندانم که حتی یکی از نگهبانان ضلع جنوب به یکی از افراد خانواده اعلام کرده است که اصلا ما هم چون نفری (هادی شبانی) در سازمان نداشتیم و اگر هم بود او را جمهوری اسلامی ایران کشته است.
حال با حضور بنده و افشاگری در مورد دروغ های رجوی باعث می شود افراد پس از افشای حقایق مسئله دار گشته و تصمیمی دیگری بگیرند که فرایند حضور افراد بازگشته و خانواده نتیجه اش فرار بیش از 50 نفر افراد اسیر به ویژه تعدادی از اسیران هم استانیم در طی این مدت از جهنم رجوی بود.
و امید داریم که بقیه افراد اسیر نیز از این جهنم رها شوند.
پایان

خروج از نسخه موبایل