ادیان، در اردوگاه اشرف

در اسارتگاه اشرف، نفرات مختلفی با ادیان و عقاید مختلفی به سر می بردند. برای مثال، آنجا اکثریت مسلمان بودند، اعم از شیعه و سنی، از طرفی هم مسیحی و از طرف دیگر لائیک و از سوئی هم اهل حق(علی اللهی). خوب در قرن حاضر که ما زندگی میکنیم، ادیان مختلفی وجود دارند و همچنین عقاید مختلفی وجود دارند، بطوری که خیلی از آنها با همدیگر اختلاف دارند، ولی هر شخص تحصیل کرده یا به قول خودمانی دنیا دیده و صاحب تجربه فرد را موظف میسازد که برای هر دینی و هر مرامی و هر عقیده ای احترام قائل بشه، جدای از اینکه این شخص، مسلمان است یا مسیحی است یا… من که خودم الان در دنیای آزاد زندگی میکنم، این شانس را داشتم به کشور اروپایی بیایم و با ادیان مختلف آشنا شوم و از نزدیک با آنها زندگی بکنم و در مقاطع مختلفی بوده که من این شانس را داشتم، دین و مذهب خودم را به آنها معرفی کنم که آنها نیز متقابلاً خیلی احترام برای من و دین من قائل شدند. چرا که مذهب من، دین من، اهل حق است و این جزو اقلیت مذهبی به حساب میاید. برای همین هم من یاد گرفتم به ادیان مختلف احترام بگذارم و حق هیچ گونه اهانتی به آنها ندارم و فکر میکنم که الان در قرن حاضر، مشکلی به این صورت وجود ندارد و این مسئله بقول معروف حل شده است برای تمام مردمان دنیا. مقداری خلاصه گویی کردم و زمینه سازی کردم که بتوانم بشکل خلاصه هم که شده برای شما دوستان عزیز، توضیح بدهم که در اسارتگاه اشرف، مسعود و مریم رجوی با این مسئله دین چه تنظیم رابطه ای میکردند و رویکرد آنها نسبت به این مسئله(دین) چه بوده؟ مسعود رجوی دیکتاتور قرن حاضر(امام زمان مجاهدین)، بارها و بارها در نشست های درونی که برگزار میکردند، میگفت که ما فقط یک دین بیشتر نداریم و همه بایستی تابع آن باشند و هر چه که من میگویم، باید همان اجرا شود. و هر کسی که با این مسئله مخالفت میکرد و دین وی شیعه نبود، کاری میکردند که مجبور بشود تغیر دین بدهد و چیزی که مسعود رجوی میخواست آن را انجام بدهد. در آنجا(پادگان اشرف)فضایی درست کرده بودند که هیچ کسی حق نداشت در رابطه با دین صحبت بکند و در اذهان اعضای دربند جا انداخته بودند که یک دین بیشتر وجود ندارد و آن هم شیعه، با تعریفی که مسعود رجوی از آن داشت. سعید ناصری

خروج از نسخه موبایل