هشدار: جان مخالفین مسئول اول فرقه رجوی در خطر است

برای اولین بار در تاریخ سلطه رجوی دیکتاتور بر تشکیلات مجاهدین و تبدیل آن به یک فرقه تروریستی، وی ناگزیر از این اعتراف شد که حداقل 32.5 درصد از 3400 نفر نیروهای مستقر در اشرف که معادل یک سوم و بطور دقیق تر 1105 نفر از اسیران را شامل می شود با مسئول اول جدید فرقه که نفر برگزیده و تحمیلی رجوی ها هم بود مخالف بوده و این مخالفت را در رای گیری های غیر علنی بیان کرده اند.
اما در فیلمی که از مراسم رای گیری علنی و به قول خود فرقه در شور سوم انتخاب پخش شد، وقتی مسئول اول قبلی از حاضرین خواست که در صورت مخالف بودن با زهره اخیانی دست بلند کنند هیچ کس دست بلند نکرد و حتی برای دادن رای ممتنع نیز کسی دست خود را بالا نبرد!!! یعنی نه تنها اثری از 1105 نفر مخالف زهره اخیانی دیده نمی شد بلکه حتی یک نفر هم مخالفت نکرد!!! این امر دو علت می تواند داشته باشد:
علت اول – چون جلسه رای گیری نهایی بصورتی برگزار گردید که هر فرد مجبور بود رای خود را علنی کند و با توجه به اینکه افراد با بیان عقاید مخالف خود سریعا توسط فرقه مورد شناسایی قرار گرفته و تحت شکنجه های روحی و جسمی قرار می گیرند. افراد مخالف برای پرهیز از شناسایی و در وحشت از عواقب آن جرات بیان نظر واقعی خود را نداشته و از روی ترس رای خود را تغییر داده اند. در این صورت می توان بخوبی درک کرد که در فرقه رجوی چه سیستم سرکوب و ارعاب و وحشتی حاکم است و می توان حدس زد که افراد معترض و مخالف با چه خطراتی روبرو بوده و هستند.
حالت دوم – مخالفانی که برای نشان دادن دشمنی خود با رجوی ها به کاندید مورد نظر او رای ندادن سرکوب شده و در زندان ها یا مقرهای ی متعدد موجود در قرارگاه اشرف محبوس گردیدند تا در مراسمی که فرقه قصد سوء استفاده تبلیغاتی از آن را داشت امکان حضور نداشته و خیمه شب بازی مسخره رجوی ها را به هم نریزند. این شق که با توجه به انبوه فرارها در یک سال گذاشته و اخبار رسیده از داخل فرقه مبنی بر اینکه تعداد افراد ناراضی رو به گسترش است و حتی درون اشرف علیه رجوی ها شعار نویسی شده و شب نامه پخش شده است بسیار محتمل بنظر می رسد و این نگرانی را ایجاد می کند که جان این افراد در خطر قرار گرفته است. با توجه به تجربه ای هم که در سال 1378 وجود داشته و در آن سال یکی از افرادی که جرات کرده بود و بصورت غیر علنی به فرد تعیین شده از طرف رجوی ها رای نداده و در کاغذ رای خود چیز دیگری نوشته بود، از طریق نوع دست خطش توسط مسئولین فرقه شناسایی شده و سپس مورد برخورد قرار گرفت. این ماجرا با توجه به سلطه ای که سران فرقه در زمان صدام دیکتاتور بر اشرف داشتند، بصورت علنی و برای چشم زهر گرفتن از بقیه افراد در همان زمان در یک نشست عمومی در یکی از مقر های درون اشرف موسوم به لشکر 32، توسط یکی از مسئولین وقت بیان شد.
در هر صورت چه علت اول درست باشد یا دوم، این مخالفت ها اگر چه در ظاهر مخالفت با کاندید مورد نظر رجوی ها بود اما در باطن خود و بدلیل ساختار فرقه یک اعتراض و نه بزرگ به شخص رجوی و مریم قجر بوده است.
بنابراین اگر چه رجوی ها بعد از شکست پروژه خارج کردن نام فرقه از لیست سیاه وزارت خارجه آمریکا دنبال این بودند که بگویند فرقه شان فرو نپاشیده و برای گریم کردن چهره دیکتاتور خود به ترفند انتخابات با چند کاندید متوسل شدند، اما اگر صحبت های رجوی در سال های 1372 تا 1380 در هنگام برگزاری خیمه شب بازی انتخاب مسئول اول را به یاد بیاوریم که می گفت:
« وجود چند کاندید در درون احزاب نشانه وجود تشدد افکار و عدم یگانگی و مونیسم و ضعف در آنهاست و همه آنها دروغ می گویند و کاندید مورد نظر در پشت پرده تعیین می شود. این نشانه قدرت مجاهدین است که یک کاندید دارند و همه به یک کاندید رای می دهند»!!! »
در خواهیم یافت که خیمه شب بازی انتخابات و وجود 11 کاندید در آن (و نه یک نفر) و اعتراف به اینکه حداقل یک سوم نیروها مخالف کاندید مورد نظر رجوی ها بودند، شکست سنگین دیگری برای آنها بوده و تیشه دیگری بر ریشه فرتوت آنان است.

خروج از نسخه موبایل