نامه انجمن دفاع از قربانیان تروریسم خاورمیانه به آقای مارتین کوبلر

انجمن دفاع از قربانیان تروریسم خاورمیانه تشکل فرهنگی و مردمی است که اعضای آن را فرزندان و خانواده‌های قربانیان ترور تشکیل می‌دهند. انجمن با اتخاذ رویکردی انسانی تعریف جامع تری از تروریسم ارائه می دهد. از دید انجمن، جدا از کسانی که در نتیجه اقدامات تروریستی جان خود را از دست داده اند، افرادی که به طرق غیرانسانی از جمله تهدید، اغفال و اجبار در ساختار فرقه‌ای گروه‌های تروریستی گرفتار شده‌اند، نیز قربانی تروریسم هستند انجمن دفاع از قربانیان تروریسم خاورمیانه با ارسال نامه ای به آقای مارتین کوبلر نماینده ویژه سازمان ملل در عراق درباره وضعیت گروه مجاهدین مطالبی را بیان داشته که متن نامه به شرح زیر است: فرارسیدن زمان خروج فرقه تروریستی مجاهدین از کمپ اشرف توامان با تلاشهای گسترده رهبران فرقه برای به تعویق انداختن خواسته‌ای است که سالهاست مردم عراق و نهادهای قضایی و اجرایی عراق بر آن مصر بوده‌اند. همسو با این اقدامات رهبران فرقه در فضایی تبلیغاتی که به منظور مظلوم‌نمایی در عرصه بین‌المللی به راه انداخته‌اند موفق شدند تا چهره ای دیگر از واقعیت ترسیم کنند و در این فضا حمایت چندی از مقامات را هر چند برای مدتی محدود به دست آورند. با توجه به این مهم، برای روشنگری در رابطه با این فرقه، ذکر نکاتی چند را ضروری می‌دانیم، که در زیر بدان می پردازیم؛ موضوع را با این سوال اساسی آغاز می کنیم که آیا نگرانی‌ها و دغدغه‌های بیان شده در مورد حفظ ساختار کمپ اشرف است یا درباره‌ی اعضا و ساکنان اشرف؟ و اینکه آیا این نگرانی‌ها از زبان ساکنان اشرف است یا از زبان رهبران این گروه؟ و آیا رهبران کمپ اشرف را می‌توان راویان صادقی برای بیان نیازها و خواسته‌های ساکنان اشرف برشمرد؟ و آخر اینکه دلیل و خواسته اصلی رهبران این فرقه برای حفظ پادگان اشرف چیست؟ پاسخ به این سوالات، به نهادها و مجامع بین المللی کمک می‌کند درباره‌ی اعضا اشرف و آینده اشرف تصمیمی صحیح‌تر بگیرند. با بررسی سخنرانی‌های رهبران گروه مجاهدین خلق در مجامع گوناگون و تحت عناوین مختلف این نکته اشکار می‌شود که نگرانی‌ها و دغدغه‌هایی که رهبران از آن سخن گفته‌اند تنها متوجه حفظ ساختار کمپ اشرف بوده است. در این میان، اگر اشاره‌ای هم به اعضا شده تنها برای نیل به این مقصود بوده است. از این رو کوچکترین اشاره‌‌ای به موارد نقض حقوق اولیه و بدیهی اعضا نشده است. در واقع در همان زمانی که فریاد دادخواهی رهبران فرقه تروریستی مجاهدین خلق در مورد نقض حقوق ساکنان اشرف بلند بود و با فراخوان‌های مکرر و بیانیه‌ها و برگزاری تجمعات، از سازمان‌های حقوق بشری و مجامع بین‌المللی مرتب درخواست حمایت می‌کردند، بنا به گفته خانم مریم سنجابی، عضو شورای رهبری گروه مجاهدین خلق و همچنین عضو شورای ملی مقاومت (و آقایان برات کیخائی و عبداللطیف چاردری از اعضای قدیمی گروه که اخیرا توانسته‌اند از پادگان اشرف فرار و خود را به نیروهای عراقی تسلیم کنند)، اعضای پادگان اشرف از بدیهی‌ترین حقوق انسانی که در تمامی کشورهای جهان و مجامع بین‌المللی به رسمیت شناخته شده محروم بوده‌اند. بنا به گفته این اعضا، علی‌رغم تبلیغات گسترده گروه مجاهدین خلق در مورد آزادی و دموکراسی‌خواهی و حقوق بشر، اعضا در تشکیلات این فرقه، به شدت از نظر فکری استثمار شده و از ابتدایی‌ترین حقوق خود نیز محروم هستند. علاوه بر این با مقایسه‌ گفته‌ها و خواسته‌های رهبران فرقه که در مجامع بین‌المللی و در تبلیغات و رسانه‌های خود گروه مجاهدین بیان می‌شود با اظهارات اعضا هنگام رهایی از ساختار فرقه‌ای حاکم بر گروه، تعارض میان خواسته‌های اعضا و ساکنان اشرف با دغدغه‌های رهبران اشرف نمایان می‌شود. مصاحبه با اعضایی که موفق به خروج از اشرف شده‌اند دال بر این مدعا است. در پاسخ به اینکه خواسته اصلی رهبران فرقه در حفظ پادگان اشرف چیست، باید به ساختار فرقه‌ای این گروه اشاره کرد. نگهداشتن اعضاء در درون حصارهای ذهنی و اجتماعی، شستشوی مغزی، جدا کردن اعضاء از هم از نظر جنسی، طلاق اجباری زوج‌ها و تحمیل تجرد کامل و حتی قطع ارتباط اعضاء با دوستان و خانواده، جدا کردن آنها از اجتماع، نابود کردن قدرت ارزش‌گذاری افراد و نهایتا تحمیل خواسته‌های خود بر اعضا از جمله مواردی است که در پادگان اشرف اتفاق می‌افتد. در واقع رهبران این فرقه بیش از هر کسی به این امر واقفند که تنها با نگه داشتن اعضا در ساختاری فرقه‌ای قادر خواهند بود ساکنان اشرف را در این پادگان حفظ کنند و هر گونه خللی در این ساختار که منجر به ارتباط اعضا با دنیای آزاد و قرار گرفتن آنها در دنیای ارتباطات و اطلاعات شود موجب می‌شود سیادت رهبران بر اعضا پایان یابد. از همین رو است که رهبران با سرسختی بر حفظ اعضا در پادگان اشرف پای می‌فشارند و حتی خروج از پادگان اشرف را نیز منوط به پناهندگی دسته‌جمعی اعضا پادگان می‌دانند. با این مقدمه در زیر به بررسی مواردی چند از نقض حقوق بشر در این پادگان پرداخته و با ترسیم نوع روابط مابین اعضا و رهبران، خصلت فرقه‌ای حاکم بر این فرقه را برملا می‌سازیم؛ نقض حق حیات
حق حیات بنیادی ترین حق هر فرد است. در بند 1 ماده ششم میثاق حقوق مدنی و سیاسی تصریح شده است که «هر انسانی حق حیات دارد که باید بوسیله قانون از آن محافظت کرد. هیچکس را نمی‌توان خودسرانه از حق زندگی محروم کرد.» این در حالی است که فرقه مجاهدین خلق حق حیات را که اصلی‌ترین حق هر فرد است و در میثاق بین‌المللی حقوق مدنی و سیاسی نیز بر آن تاکید شده کاملا نادیده انگاشته. این فرقه تنها در ایران 12 هزار نفر را ترور کرده است. البته باید به این فهرست کشتار هزاران عراقی و 7 شهروند آمریکایی را نیز اضافه کرد. سلب حق حیات که مصداق بارز نقض حقوق بشر است نشان‌دهنده عدم پای‌بندی این فرقه به دیگر قواعد بنیادی حقوق بشری است، حقوقی چون آزادی بیان. موارد نقض حقوق بشر فرقه مجاهدین خلق به گرفتن حق حیات از مخالفانش محدود نمی‌شود. اعضای این فرقه، یعنی کسانی که در پایگاه‌های نظامی این فرقه گرفتار شده‌اند نیز از حقوق اولیه خود محروم هستند. بی‌شک اعلامیه جهانی حقوق بشر به همراه دو میثاق بین‌المللی حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی و میثاق بین‌المللی حقوق مدنی و سیاسی مهم‌ترین اسناد بین‌المللی در زمینه حقوق بشر هستند. علاوه بر اینها می‌توان به کنوانسیون حقوق کودکان، اعلامیه حذف خشونت علیه زنان و کنوانسیون‌های مختلف در زمینه منع کشتار، شکنجه و زندانی کردن افراد اشاره کرد که گروه مجاهدین خلق تمامی آنها را نقض کرده است. نقض حقوق زنان
زنان از جمله قربانیان فرقه تروریستی مجاهدین هستند. به جز زنانی که به دست این فرقه ترور شده‌اند، زنان عضو گروه را هم که به زور و از طریق روش‌های مغز‌شویی گرفتار ساختار فرقه ای مجاهدین شده‌اند می‌توان جزو قربانیان این فرقه به حساب آورد. بر اساس گزارش نهادهای بین‌المللی و تحقیقاتی همچون صلیب‌سرخ، دیده‌بان حقوق‌بشر در می 2005 و انستیتو تحقیقات دفاع ملی امریکا (رند) در سال 2009، این زن‌ها حتی از حقوق اولیه خویش همانند داشتن همسر و فرزند محروم هستند و عشق ورزیدن به هر کسی به غیر از رهبران فرقه و اهداف تروریستی آن گناه و مستوجب مجازات است. گروه مجاهدین، برخلاف ماده 16 اعلامیه جهانی حقوق بشر، ماده 10 میثاق بین‌المللی حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی و ماده 23 میثاق بین‌المللی حقوق مدنی و سیاسی، تشکیل خانواده را بزرگ ترین تهدید برای موجودیت گروه می‌داند. از این رو ازدواج اعضای کمپ را ممنوع کرده و اعضاء را به طلاق اجباری وادار می‌کند. زنان در گروه مجاهدین مجبور به انجام کارهای طاقت‌فرسا و تمرین‌های نظامی هستند و باید خود را از تمایلات عاطفی و انسانی به دور نگه دارند. تصاویر چهره این زنان خود گواهی بر این مدعا است چهره ای عاری از هرگونه احساس زنانگی که بیشتر به ظاهری مردانه می‌ماند. بر اساس اظهارات جداشدگان از این فرقه، در این گروه، برای از بین بردن حس زنانگی نزدیک به 150 زن به بهانه‌های مختلف و بدون اینکه خود بدانند جراحی شده و رحم آنها به صورت کامل از بدن آنها خارج شده است. چنین شرایطی باعث شده بسیاری از زنان به فکر فرار از کمپ اشرف بیفتند. این زنان گاه در صورت عدم موفقیت در فرار اقدام به خودکشی می‌کنند. حال سوال اینجاست که چرا سازمانهای بین المللی در این رابطه سکوت کرده اند و هیچ اقدامی برای نجات این زنان که در بند فرقه مجاهدین خلق گرفتار شده‌اند صورت نمی دهند؟ گروگانگیری، رفتار سنگدلانه و شکنجه
با توجه به نحوه عضوگیری این فرقه، اعضا را می توان به مثابه گروگان هایی دانست که با زور و فریب گرفتار شده و از ترس شکنجه و زندانی شدن، در ساختار این فرقه باقی مانده اند. این موضوع در گزارش‌های وزارت دفاع امریکا(RAND در سال 2009 و دیده‌بان حقوق‌بشر در می سال 2005 به تفصیل آمده است. بررسی و مطالعه این گزارش‌ها می تواند تصویر روشنی از عملکرد ضدانسانی فرقه مجاهدین خلق ترسیم کند. از دیگر موارد نقض حقوق‌بشر در گروه مجاهدین خلق باید به ترغیب اعضاء به عملیات انتحاری و خودسوزی اشاره کرد که جهانیان نمونه هایی از آن را در ژوئن 2003 در کشورهای اروپایی دیده اند. رهبران فرقه جان تمامی اعضاء را جزئی از دارایی‌های خود می‌دانند و اعضای فرقه نیز موظفند بدون هیچ مضایقه‌ای جان خود را در راه فرقه فدا کنند. شکنجه و زندانی کردن افرادی که خواهان جدایی از گروه هستند از دیگر موارد نقض حقوق‌بشر در مورد محدود کردن آزادی انسان‌هاست که در فرقه مجاهدین به امری طبیعی تبدیل شده است. نادیده گرفتن حقوق کودکان
کودکان از مظلوم ترین قربانیان گروه مجاهدین هستند. این کودکان به دو دسته تقسیم می‌شوند: یکی کودکانی که گاه در برابر چشم والدینشان ترور شده‌اند که در تناقض با کنوانسیون چهارم ژنو در مواد 14، 17،23، 24، 38 و 50 است که در آن به صراحت بر لزوم رعایت حقوق کودکان در زمان جنگ و صلح تاکید و هرگونه تعرض به این حقوق محکوم و قابل پیگرد دانسته شده است و دیگر، کودکانی که والدینشان عضو گروه مجاهدین خلق هستند و بر اساس اصول فرقه‌ای حاکم بر گروه از والدینشان جدا شده اند. کنوانسیون حقوق کودک در مواد 9 و10 خود به موضوع جدایی فرزندان از والدین اشاره و نفس چنین عملی را محکوم کرده است. حال آنکه گروه مجاهدین داشتن فرزند و همسر را برای اعضا، ممنوع و کودکان را از والدینشان جدا و به کشورهای دیگر منتقل می‌کند. فرقه مجاهدین با مستقر کردن این کودکان در مراکز خیریه و معرفی آن‌ها به عنوان کودکان بی‌سرپرست از آنها برای تامین هزینه‌های گروه سوء استفاده می کند. علاوه بر این از این کودکان برای وارد کردن فشار بر والدینشان استفاده و از این طریق آنها را به ادامه همکاری با فرقه و اجرای عملیات تروریستی وادار می‌کند. برخی از این کودکان نیز برای انجام عملیات‌ تروریستی آموزش داده می‌شوند. رهبران فرقه با تخریب هویت این کودکان تلاش می‌کند آنها را تبدیل به انسان‌هایی ‌کند که توانایی تصمیم‌گیری مستقل نداشته و ذهنیت آنان را به گونه ای پرورش می دهد که تنها در اختیار سران فرقه و گوش به

خروج از نسخه موبایل