گفتگو با آقای سیروس غضنفری درباره سازمان مجاهدین- قسمت هفتم

سوال: سازمان مجاهدین به رهبری مسعود رجوی برای سرپوش گذاشتن به هر شکست خود و خبرسازی همیشه ازچه ترفندهایی استفاده می کرد؟
سیروس غضنفری: مسعود رجوی در مقابل شکستها ی خود سعی داشت با عملیات های مرزی و کشته دادن، خبرسازی کند همانند شکست سیاسی مریم رجوی در اعزام به اروپا و ماموریتهایی به نام راه گشایی.
عملیات راهگشایی ماموریتهایی بودند که می بایست نیروهای سازمان با مرزبانی دولت ایران درگیر می شدند و در این مرحله هرقرارگاه باید واحدهای مشخصی را برای ضربه زدن به جمهوری اسلامی آماده می کرد و مسعود در این مرحله به گفته خودش سه بار با مقامات عراقی از جمله وزیر دفاع، معاون رئیس جمهور و وزارت خارجه دیدار نمود تا توانست امکانات استفاده از مرزعراق را برای درگیری های برنامه ریزی شده بدست آورد. این درگیری ها نتایجی برای سازمان نداشت ولی سازمان اینکار را می کرد تا همه نفرات در تمام جنایات سازمان دست داشته باشند و سهیم باشند تا نتوانند جدا شده و بعداً به ایران باز گردند. این اقدام برای نشست های پایانی سال 80 بود که درآن نشست ها با برشمردن اهداف طرح از سوی مسئولین متوجه شدیم سازمان چگونه می خواست راه خروج از سازمان را ببندد حتی بازگشت به ایران را. بعضی از نیروهای ناراضی و مسئله دار که زاویه فکری اساسی و شکاف با سازمان داشتند به جهت عدم حضور درعملیاتهای فوق می توانستند بعد از خروج از سازمان به کشور برگردند. این ماموریتها در مرز حدودا 13 ماه طول کشید یعنی تا اواخر سال 79. که بالغ بر530 ماموریت بود. در این مقطع نشستهای بحث طعمه در تشکیلات شروع شد و چون بهانه های بکار رفته از سوی رجوی به واسطه شلیک موشکهای ایرانی می توانست مهم باشد و بنوعی سازمان با برچسب صدور بحران از سوی جمهوری اسلامی سعی در تبلیغات داشت. سازمان با افاده های بستانکاری سکان جلسات را دردست گرفت بطوریکه اگرکسی در بحثها اما و اگری می گفت رجوی سریعاً موشکها را به رخ او می کشید و از این طریق توانست آن کاری که باید انجام دهد را تحقق دهد و مجدداً مساله ایدئولوژیکی را مطرح کند. مجاهدین ادعا می کردند آمدن خاتمی بر سرکار در ایران ملت را به یک انقلاب جدید هدایت خواهد نمود. نشست های طعمه دارای سه تابلو بشرح زیر بود:
تابلوی اول: صدور بحران بود که رجوی ادعا داشت که ما از اول گفتیم این رژیم صدور بحران می کند و حرفهایی را که سالهای سال به گوش ما در تشکیلات خوانده شده بود را مجدداً به بهانه موشکها به ما تحمیل کرد.
تابلوی دوم: کج دارمریضی
تابلوی سوم: اصلاحات بود.
این مقدمه ای برای تحلیل انتخابات مرحله دوم در کشور بود که آن سال (1380) مسعود چنین اظهاراتی نمود که اگر در آینده (مرحله دوم انتخابات) آقای خاتمی پیروز شد به لحاظ سیاسی سوخته است چونکه ایده های آقای خاتمی به ثمر نرسیده لذا رئیس جمهور تمام ملت ایران نمی تواند باشد و حتما رأی 30 میلیونی را بدست نخواهد آورد. و آن موقع سازمان برد بیشتری در خارج خواهد داشت. می بینید این حرفهای مسعود رجوی در ده سال پیش بود!!. این سیاست، سیاست سوخته ای در سازمان بود و نیروهای موجود در سازمان نیز این را باور داشتند که جامعه ایران دیگر نیروی خشونت بار را نمی خواهد و اگر هم حمایتی از سوی ارگانهای بین المللی برای اپوزوسیون باشد نیرویی هایی مدنظر خواهد بود که آنان در هیچ اقدام خشونت آمیز حضور نداشته باشند. بدین ترتیب مسعود برای سرپوش گذاشتن به تحلیلهای غلط خود دست به یک اقدام ایدئولوژیکی زد که نیروها ذهنشان کمتر در وادی تحلیل های سیاسی باشند. و با سازوکار مباحث نشست طعمه سعی نمود آنها را در درون با ایجاد فضای پلیسی درگیر مشکلات خرده ریز کند.

خروج از نسخه موبایل