بن بست کامل استراتژی رجوی

با قبول بستن اشرف و خروج کامل نیروهای مجاهدین از عراق، رجوی مهر پایانی بر استراژی «جنگ آزادیبخش» و «ارتش آزادیبخش » زد. استراتژی که از سال 1365 شمسی بطور رسمی پایه گذاری شده بود و با عملیاتهای کوچک در سالهای 65 و 66 ادامه پیدا کرد به عملیات های بزرگتر در سال 1367 رسید و مرحله اول آن با عملیات فروغ یا بقول ایران «مرصاد» به پایان رسید. از آن پس استراتژی «جنگ آزادیبخش» را میتوان به مرده تشبیه کرد. چون هیچ گونه کارآیی نداشت رجوی سعی میکرد با شوکهای درمانی مثل عملیاتهای مرزی کوچک مثل «راهگشایی» و «سحر» و… آنرا زنده کند ولی از این مرده هیچ تکانی در نیامد. رجوی هرگز قبول نکرد که استراتژی اش به بن بست رسیده چیزی که خیلی از مخالفین دولت ایران در خارج هنگام ورود به عراق به او گوشزد می کردند. از جمله آقای بنی صدر که تا آن موقع هم پیمان مجاهدین محسوب می شد بارها و بارها در مصاحبه هایش گفت بود که این استراتژی جوابی نخواهد داشت و قطعا آنرا وجه المصالحه جنگ قرار خواهند گرفت. ولی رجوی مثل همیشه متاسفانه به هیچ کس جز خودش گوش نمیکرد.
اگر موضعگیریها و مکتوبات مجاهدین را طی این سالیان دنبال کرده باشید می بینید که با زبانها و ترفندهای مختلف سعی داشته اند این استراتژی را جور دیگری جلوه دهند و سعی کنند با شیوه های مختلف در انظار جهانیان آنرا زنده بنمایانند. از در آویختن به دامان آمریکا گرفته تا آویزان شدن به «جنبش سبز» و الی آخر که همه آنها هم محکوم به شکست بوده است چون این نوزادی که رجوی از آن صحبت میکند از مادری مثل رجوی و پدری مثل صدام حسین بدنیا آمده که حاصل ترکیب نامیمون و خیانت است.
پس از پذیرفتن خواست عراقیها مبنی بر بستن اشرف و انتقال به محل دیگری در عراق و آماده شدن اعضا برای مصاحبه با کمیساریای عالی سازمان ملل جهت خروج از عراق تاکنون رجوی شخصا هیچگونه موضعگیری نکرده است. فقط «مترسک» خود یعنی مریم را وادار به موضعگیری کرده است. راستی رجوی همه مرز سرخهای خود را فراموش کرد؟ یا مرز سرخها تبدیل به مرز سبز شدند؟
مگر جابجایی در عراق مرز سرخ نبود؟ مگر حفظ «خاک پاک اشرف» مرز سرخ نبود؟ مگر برای حفط وجب به وجب خاک اشرف قرار نبود جانفشانی شود؟ مگر 35 کشته حاصل دفاع از خاک اشرف نشد؟ راستی آن 35 نفر برای چه کشته شدند؟ آیا دلیل خاصی داشت؟!!!
آیا مؤسس ارتش آزادیبخش نمی خواهد حرفی بزند؟ تا از زبان مادر شوهر هم حرفی شنیده باشیم؟ ببینیم چگونه این رهبر پوشالی دوباره «شکست را برایتان به پیرزی تبدیل میکند» البته حرف زدن و فلسفه بافی که خرجی ندارد ماشاءالله رجوی که در این زمینه هم ید طولایی دارد مثل نشستهای باقرزاده حاضر است چند شبانه روز حرف بزند و برای یک سری آدمهای مفلوک که از همه جهان بی خبر هستند آسمان و ریسمان را به هم بافت.
از همه این حرفها که بگذریم واقعا جای خوشبختی است که بالاخره رجوی تن به داد که اسیران بدبخت را رها کند. البته این یک دلیل مهم و محکم هم دارد. و آن چیزی نیست جز حضور خود او در اشرف. اگر خودش در اشرف نبود قطعا حکم غیر از این بود اگر خودش در اشرف نبود حتما راه حل «عاشورایی» انتخاب می شد مثل همان که در فروغ انتخاب شد مثل همان که در تهران سال 60 انتخاب شد و غیره. تنها چیزی که مانع از انتخاب راه حل عاشورایی شد، حضور خود رجوی است چون او به هیچ وجه نمی خواهد که راه حل عاشورایی با حضور خودش اجرا شود ممکن است خطری جان شیرینش را تهدید کند.
بگذارید اسیران از چنگال رجوی خلاص شوند بعد بوی گند این تعفن همه عالم را خواهد گرفت و نام رجوی چون جنایتکاران در تاریخ ایران ثبت خواهد شد.
بوشهر

خروج از نسخه موبایل