با سلام خدمت برادرم محمد جعفر نجفی
چند روزی که ما در کنار سیاج اشرف بودیم مادر خیلی شما را صدا زد ولی متاسفانه جوابی از شما نگرفت کجاست آن معرفت و انسانیت که دل مادرت را این گونه می شکنی این رسم روزگاری است که رجوی در درون شما حاکم کرده است عاطفه را در درون شما از بین بُرده. هنگام برگشت از کنار سیاج پادگان اشرف مادر همش چشمش به سیاج بود که شاید برای یک لحظه هم که شده شما را ببیند و اشک می ریخت من و مادر و خواهرت مهین از شما دل گیر نیستیم چون می دانیم در پادگان اشرف خانواده برای فرد سم محسوب می شود. و در این رابطه شما را شستشوی مغزی می دهند که نسبت به خانواده خود کینه داشته باشید و به آنها توهین کنید امیدوارم به خود آیی و تصمیم عاقلانه بگیری لااقل ما بقی عمرت را آزاد زندگی کن خانواده شما برای آزادیت از فرقه مخرب نهایت تلاش را می کنند تمام خانواده سلام شما را می رسانند امید واریم که هر چه زودتر به آغوش گرم خانواده برگردی به امید آن روز. ما همچنان چشم انتظار شما هستیم.
برادرت علی نجفی