عقب نشینی و اخراج مفتضحانه فرقه رجوی از سنگر استراتژیک اشرف – قسمت سوم

میزگرد اعضای جداشده از فرقه رجوی انجمن نجات خوزستان
علی اکرامی: دریک کلام هرعضو جدا شده آنتی تز رجوی است.رجوی مرگ سیاسی و فروپاشی خود را درعضو جدا شده می بیند.چونکه از تو دل خود رجوی و فرقه اش بیرون آمده اند. نسبت به تمامی ترفندها و تاکتیکهایش آشنایی کامل دارند. هر عضو جدا شده در حقیقت جعبه سیاه تشکیلات رجویهاست.که از طریق آنها می توان به تمامی زوایای پنهان و تاریک فرقه رجوی دسترسی پیدا کرد. رجوی به درستی و اگرچه از روی بغض و کین حیوانی گفته است که ازهرکس بگذرم ازعضوجدا شده نمی گذرم..ولی باید به این کودن سیاسی گفت دوران عوامفریبی به سرآمده، درعصر آگاهی توده ها نمی توان برای همیشه آنها را در ناآگاهی نگه داشت. رجوی ها حق دارند که بسوزند چون اعضای جدا شده طی این سالیان با سوزن کوه کنده اند. افشاگری و جذب خانواده های اسیران اشرف سازماندهی کردن واعزام به بیخ گوش رجویها درپادگان اشرف کارکوچکی نیست به همین خاطر رجویها خواب آشفته می بیند. روز اول رجوی باور نمی کرد که خانواده ها بتوانند درمقابل درب پادگان اشرف تجمع کنند. در ادامه گفت این تجمع کوتاه مدت است و خانواده ها را به کوه یخ تشبیه کرد ولی حضور و تحصن اعتراضی یک ساله خانواده ها در مقابل پادگان اشرف خواب را ازچشمان رجوی ربود. و به نقطه ای رساند که در این شرایط برای فرار از دست خانواده ها دست به یک خودکشی سیاسی زد و با پذیرش شکست استراتژیک وعقب نشینی از اشرف این ظرف و نماد تشکیلاتی به دست خود زمینه فروپاشی و اضمحلال تشکیلات جهنمی اش را رقم زده است.
مکی رفیعی: من تاکنون چندین بار خانواده ها را در سفر به اشرف همراهی کرده ام. براستی خانواده ها با حضور اعتراضی در مقابل پادگان اشرف درطی این دو سال علیرغم تمامی مشکلات و گرفتاریها ضربه مهلکی بر پیکر تشکیلات پوسیده رجوی زدند. آنها علیرغم اینکه درطی این یک سال نتوانستند عزیزان خود را ملاقات کنند ولی دست از مقاومت بر نداشتند و نه تنها مایوس نشدند بلکه برعزم جزم آنها افزوده شد طنین صدای آنها از طریق بلندگوها لرزه بر اندام مزدوران رجوی انداخت و دیگر اعضای اسیر را به آزادی از زندان مخوف رجوی امیدوار ساخت.
حمید دهدار حسنی: من از موضع مسئول انجمن علیرغم اینکه سالیان درمیدان مبارزه بوده ام ازاین همه تلاش وهمت وانگیزه خانواده ها شگفت زده می شوم. خیلی از پدران و مادران علیرغم سن بالا و ابتلا به بیماریهای مختلف برای تجمع درمقابل پادگان اشرف و آزادی عزیزانشان لحظه شماری میکنند.اگر رجوی ها دستها را بالا بردند، اگرآنها عقب نشینی مفتضحانه را علیرغم همه آن شعارهای گذشته با خفت پذیرفتند، فقط و فقط بخاطر تلاش و پایداری خانواده ها بود. آنها لحظه ای رجویها را راحت نگذاشتند و کار را به جایی رساندند که با ترک اشرف فرار را بر قرار ترجیح دادند پس باید بخاطر این پیروزی به همه خانواده ها تبریک گفت.
مازیارشیروانی: مهدی ابریشمچی مزدور رجوی گفته بود که خانواده ها را باید با بمب منفجر کرد.آنروزها که در این فرقه جهنمی بودم نمی توانستم بفهمم که چرا آنها اینقدر از خانواده ها نفرت دارند. بعد از تجمع اخیر خانواده ها خیلی خوب فهمیدم که چرا آنها اینقدر ازخانواده ها می ترسند.چون خانواده ها بار عاطفی دارند. رجوی طی سالیان با کشتن عواطف اعضاء آنها را بصورت انسانهای ماشینی و ربات درخدمت خود درآورده بود. حضورخانواده ها در کنار پادگان اشرف می توانست بار دیگر این عواطف را زنده کند وبه همه اعضاء احساس گرم عشق و محبت را بدهد. رجوی دشمن شماره یک عشق وعاطفه بود. به همین دلیل دشمن خانواده ها به شمار میرفت ولی خانواده ها فقط و فقط با نثارعشق و محبت از طریق بلندگوها علیرغم فحاشی های مزدوران رجوی بار دیگر در اسیران مستقر در قلعه بارقه های امید به زندگی را زنده کردند.
کاظم پورخفاجیان: درسازمان، بردن نام خانواده و پدر و مادر بزرگترین جرم بود. به ما می گفتند پدر و مادرتان مریم ومسعود هستند.سعی میکردند قلب ما را ازعشق به خانواده خالی و کینه رجوی را داخل کنند. ولی رجوی نتوانست عشق به خانواده را از دل اعضاء پاک کند. به نظرم خانواده ها بزرگترین نقش درعقب نشینی رجویها از اشرف را داشتند.
یوسف جرفی: من وقتی توانستم ازاین تشکیلات جهنمی فرارکنم به درب قرارگاه اشرف وبه تجمع خانواده ها پیوستم علیرغم اینکه خانواده خودم دربین آنها نبود ولی بعد از سالیان احساس شادی و راحتی عجیبی میکردم.و همه آنان را خانواده خودم میدانستم. بعد از سالیان معنی عشق و محبت به خانواده را احساس کردم. خانواده ها با حضورشان درمقابل درب اشرف نورامید را در دل اسیران زنده کردند رجوی را از دست خانواده ها گریزی نیست. وعده بعدی خانواده ها تجمع اعتراضی درمقابل کمپ ترانزیت است. رجوی درهیچ جای دنیا از دست خانواده ها احساس راحتی نخواهد کرد.
آینده فرقه رجوی در کمپ ترانزیت را چگونه می بینید؟
حمید دهدارحسنی: به نظرم شرایط در کمپ موقت ترانزیت با اشرف تفاوت کلی دارد.فرقه رجوی به هیچ وجه قادرنیست همان اتوریته و کنترل و اختناقی را که در اشرف به نیروها اعمال میکرد درکمپ ترانزیت هم ادامه دهد. درآنجا با انبوهی ازنیروهای متناقض وسرخورده مواجه است.نیروهایی که احساس می کنند رجوی به آنها خیانت کرده است. وعلیرغم تمام شعر و شعارها و به کشتن دادن صدها نفر برای حفظ اشرف ناچار به عقب نشینی شدند. کمپ ترانزیت دیگر برای آنها نماد استراتژیک اشرف را ندارد بلکه یک سرپل برای یک آینده مبهم است.از طرف دیگر در کمپ ترانزیت حفاظت وکنترل با نیروهای عراقی است.وظرف و اهرم تشکیلاتی وجود ندارد. پس کمپ ترانزیت(لیبرتی) آغازفروپاشی تشکیلات و ریزش نیروهاست.
مازیارشیروانی: خروج فرقه رجوی ازاشرف یعنی مرگ استراتژی رجویهاست. رجوی بارها گفته بود که عقب نشینی از اشرف یعنی پذیرش انحلال تشکیلات.او روی حمایت امریکا و دیگرکشورهای اروپایی برای ماندن دراشرف خیلی حساب بازکرده بود.ولی علنا دید که به یک کارت سوخته تبدیل شده است.وحتی نماینده خود امریکا درعراق هم برخروج این فرقه ازاشرف تاکید کرده بودند و با رد این درخواست مریم رجوی که امریکاییها باید حفاظت اشرف را بپذیرند مشت محکمی به دهان او زد.توافق امریکا وعراق و سازمان ملل بر سر انتقال این فرقه تروریستی یعنی تیرخلاص به رجوی ها.اکنون دیگر در کمپ ترانزیت تشکیلاتی به نام فرقه رجوی وجود نخواهد داشت.
هادی نگراوی: ازنیمه شب 29 بهمن ماه پروسه تلاشی واضمحلال فرقه رجوی آغازشد و ازاین نقطه به بعد به نظرم دیگرآن تشکیلات جهنمی به معنای گذشته وجود نخواهد داشت.رجویها البته ساکت نخواهند نشست وبازهم دست به انواع ترفندها برای ادامه حیات ننگین خود خواهند زد.ولی این تلاش آنها مانند تقلای آدمی است که برای جلوگیری ازغرق شدن به هرخس وخاشاکی متوسل می شود.ولی رجوی دیگر نمی تواند به حیات تشکیلاتی خود ادامه دهد ودراین نباید شک کرد.
ادامه دارد…

خروج از نسخه موبایل