وضعیت اسفبار قربانیان فرقه رجوی بواقع عبرت انگیز است

چند روز پیش بود که از تلوزیون سراسری کشور٬ صحنه انتقال افراد فرقه رجوی به مکان جدیدی که برای آنها در نظر گرفته شده است را دیدم. حقیقتا احساس دوگانه ای بمن دست داده بود. از طرفی خوشحال بودم که تعدادی دیگر از بچه هایی که سالیان در اسارتگاه اشرف بنوعی گروگان گرفته شده بودند مکانی بغیر از سیاجها و دیوارهای اشرف را دیدند و بالاخره شاید که فهمیده باشند که دنیا خیلی بزرگتر و زیبا تر از اردوگاه اشرف است و ازطرفی هم وقتی هرچند کوتاه و از دور فیلمبرداری شده بود٬ چهره خسته و درهم شکسته و رنجور بچه ها را دیدم بغضی گلویم را فشار داد! بمانند آوارگان فلسطینی کوله بارشان را به دوش انداخته بودند و در صفی بلند منتظر این بودند که از بازرسی بدنی نیروهای عراقی رد شوند و از زیر دیتکتور عبور کنند! کسانی که با هزار امید و آرزو دل به وعده های پوچ و بی اساس شیاد بزرگ قرن خوش کردند و حاصل عمرشان چیزی جز پشیمانی و باختن نبود! یکی بخاری نفت سوز دستش بود آن یکی دوچرخه اش را بکش بکش با خود میبرد و آن یکی دیگر در فکری عمیق فرو رفته بود و همسنگران سابقش را نظاره میکرد! شاید باین فکر میکرد که چه به روز مجاهدینی که او روزگاری از اینکه اسم مجاهد برویش باشد احساس غرور داشت آمده است؟! و ای رجوی ای نیم وجبی چه کردی با سازمانی که روزی
محمد حنیف آنرا بنیان نهاد؟! روزی گلو پاره میکردی که من آمده ام که خودم و نسلم و سازمانم را فدا کنم! برای رهایی مردم ایران! اکنون کجایی که ببینی نیروهایت چه خفتی را متحمل شده اند و سربازان عراقی آنها را بازرسی بدنی میکنند! اکنون در زیر کدام زمین مخفی شده ای؟ ببین به چه روزی افتاده ای! ولی اینجا انتهای بازی نیست. شک نکن که این زمانه با تو کارها دارد!
آقای رجوی بفهمم و بدان که عاقبت مزدوری همین است و بس! عاقبت کسی که سرنوشت خودش را به سرنوشت دیکتاتور کشوری دیگر که از بد حادثه آن شخص دشمن وطنش است گره بزند٬ همین است وبس! روزگاری هر ایرانی که قصد گرفتن پناهندگی سیاسی داشت از نام مجاهد برای خود استفاده میکرد و به دروغ هم شده خودش را هوادار مجاهدین معرفی میکرد تا بتواند سیاسی بودن خود را نشان دهد و دولتها هم معمولا باین موارد جواب مثبت بیشتری میدادند! الان کار بجایی رسیده است که همه از اسم مجاهدین هراس دارند. و کسی اجازه نمی دهد که مجاهدی نزدیکش شود. بطور نمونه دولت اردن٬ همین که شنید که مریم رجوی صحبتی در این خصوص کرده است٬ بلافاصله موضعگیری کرد که مبادا این افراد را به نزدیکی مرز ما بیآورید! و تمام این افتضاحات را رجوی تو با تصمیمات غیر مسئولانه و از روی ندانم کاری و بخاطر مزدوری ببار آوردی!
از تمام این موارد که بگذریم وضعیت سازمان مجاهدین درس عبرتی خوب برای تمامی کسانی است که تصور میکنند که تفکرات آزادیخواهانه و دمکراتیک دارند! بخصوص قشر جوان جامعه! قشر جوان و خصوصا دانشجو بدلیل قرارداشتن در دوره سنی خاص و بدلیل قرار گرفتن در جو دانشجویی و روشنفکری ٬ زمینه بسیار مساعدی برای افتادن در دام چنین سازمانها یا بعبارتی صحیح تر فرقه ها دارند که بایستی در این زمینه بصورت علمی و دقیق کارمنسجم صورت گیرد. وتوجه جوانان جامعه را به بودن چنین مواردی جلب کرد!
باقری

خروج از نسخه موبایل