گفتگو در باره طلاق های اجباری و سرکوب امیال جنسی در مناسبات مجاهدین ـ قسمت اول

گفتگو با پزشک ایرانی که خود یک زن می باشد و شنیدن دیدگاههای ایشان در رابطه با آنچه که به طلاق های ایدئولوژیک و تلاشی کانون خانواده ها در فرقه ی مجاهدین و به طور خاص در قرارگاه اشرف منجر شده است تامل انگیز و حکایت تلخ و درخوری ست از نفی و انکار نیازهای اصیل و بدیهی انسان ها در تشکیلات مجاهدین. این گفتگو بیانگر مسائل و موضوعات دردناکی ست که در واقع نقد عالمانه و صریح تراوشات ذهنی رهبر عقیدتی مجاهدین است. بی شک پارادایم تفکر رهبری مجاهدین در دنیای مدرن همچون ویژگی ها و خصلت های فکری قرون وسطی و اصحاب اسکولاستیک امری غیر منطقی و مغایر با حقوق ذاتی آدمی و ارزش های انسانی و دموکراتیک روزگار ماست. در عین حال طرح دیدگاههای متفاوت هموطنان مسئول و متعهد با جایگاههای اجتماعی، علمی و فکری متفاوت در رابطه با موضوعاتی چون انقلاب ایدئولوژیک، طلاق های اجباری و یا سایر مسائل و رویدادهای جاری در مناسبات درونی و گاه پنهان مجاهدین بویژه آنچه که در اردوگاه اشرف اتفاق افتاده و هم اینک نیز در جریان است در حقیقت زمینه سازی برای یک گفتگوی جمعی با سلائق و علائق گوناگون در میان شهروندان ایرانی است. امید که چنین گفتگوها و بحث ها روشنگر زوایای تاریک وضعیت و شرایطی باشد که در مناسبات درونی مجاهدین پدید آمده است اما هرگز سران مجاهدین اجازه طرح چنین رویکردهای انتقادی را در درون مناسبات تشکیلاتی شان نداده و یا تمایلی برای بحث و گفتگو در عرصه ی عمومی و بحث جمعی تاکنون از خود نشان نداده اند. که بی شک خصلتی ضد دموکراتیک و نابخردانه در جهان معاصر است.
آرش رضایی گفتگو با دکتر بهنام آرش رضایی: دکتر بهنام شما یک پزشک هستید و بی شک با آناتومی و فیزیولوژی ارگان های بدن انسان آشنایی دارید سران مجاهدین ادعا دارند که تضادهای جنسی را با طرح انقلاب ایدئولوژیک حل کرده اند نتیجه این ادعا گسستن پیوندهای خانوادگی افراد مستقر در اشرف و تحقق طلاق های اجباری از سال 68 به بعد است و بالطبع کادرهای تشکیلاتی مجاهدین اجازه و امکان ازدواج و عشق ورزی را ندارند. همگان می دانند رهبرعقیدتی مجاهدین بحث طلاق های ایدئولوژیک را در درون مناسبات مجاهدین تحت عناوین انقلابیگری و الزامات ضروری مبارزه رهائیبخش راه انداخت و به سرکوب سیستماتیک هر گونه تمایلات جنسی و عاطفی در میان کادرهای تشکیلاتی مجاهدین پرداخت. در این میان زنان مستقر در قرارگاه اشرف به علت ساختار ویژه وجودی خویش بیشترین لطمات و آسیب های جبران ناپذیر روحی و عاطفی را متحمل شدند زیرا آنان به شهادت تعداد بیشماری از زنان جدا شده ی مجاهدین موضوع و سوژه ی بیشترین بهره کشی و سرکوب ها قرار داشتند. به باور من کادرهای تشکیلاتی زن در مناسبات مجاهدین یکی از پیچیده ترین اشکال سرکوب و استثمار را توسط سران مجاهدین تجربه کردند. شما که مطالعاتی در این باره دارید مایلم تحلیل مشخص شما را به عنوان یک پزشک و متخصص زن ایرانی بشنوم. دکتر بهنام: ممنون از فرصتی که به من دادید تا در باره ی دغدغه ی ذهنی خودم در رابطه با ادعای رهبری مجاهدین و شرایطی که برای نیروهای خود در بیست سال اخیر پیش آورده است نقطه نظراتم را در میان بگذارم. در ابتدا می خواستم از دید علمی صرف به بررسی آنچه که به عنوان رفع تضاد جنسی و تحت واژه انقلاب ایدئولوژیک رهبران مجاهدین راه انداخته اند، بپردازم اما دیدم فاجعه ای که در جریان است و آنچه بر سر انسانهایی که تحت هر عنوانی در این تشکل و گروه هستند بوجود آمده است چنان احساسات انسانی مرا برانگیخته است که نمی توانم فقط در قالب یک بحث و تحلیل علمی بدان بپردازم و سخن بگویم. ابتدا باید از عمیق ترین حس خود فریاد بزنم واعتراف کنم آنچه که رهبر مجاهدین آقای رجوی بر سر هموطنان من آورده است آنقدر بیرحمانه و فجیع بوده که اطلاق نام هموطن را بر وی ممنوع می کند و مرا بر آن می دارد او را یک عنصر ضد ایرانی و ضد بشری خطاب کنم. اما در باره سوالی که شما پرسیدید و توضیحاتی که در لابلای پرسش تان دادید باید عرض کنم از جایگاه یک پزشک زن ایرانی که با آناتومی و فیزیولوژی تمام ارگان های بدن انسان آشنا هستم مقدمتا و جهت روشن شدن موضوع بحث به طور خلاصه به تحلیل ابعاد انسان می پردازم. انسان موجودی ست چند بعدی با ابعاد جسمانی و روانی و روحی. جسم یک انسان مجموعه ای ست منظم و دقیق که بر اساس ساختارهای سلولی و روابط هورمونی بسیار پیچیده ای تنظیم می شود به طوریکه کوچکترین کاهش یا افزایش در میزان هورمونها و یا نوروترانسمیترها (انتقاد دهنده های عصبی) عوارض وسیع و گاه شدیدی را ایجاد می کند. عوارضی که می توانند بروز جسمانی داشته باشند و یا بروز روانی و روحی. چرا که ابعاد چند گانه ی انسان همگی در تعامل با هم در یک رابطه ی دقیق و منظم سلامت و حیات انسان را تامین می کنند و حیات و زندگی سرشار انسان در سایه ی سلامت جسم و روح اوست که ادامه می یابد. هر عاملی باعث اختلال در عملکرد یک ارگان یا یک عضو خاص شود تاثیر خود را بر سلامت جسم و روح خواهد گذاشت چون انسان یک مجموعه است و این مجموعه از ارگانها و اندامهایی تشکیل شده که هر کدام نقش مهم و اساسی در حفظ سلامت کل دارند. بحث در مورد تک تک اندامها و ارگانها و میزان تاثیر آنها بر ساختار جسمانی بدن از حوصله ی این گفتگو فراتر است و من ترجیح می دهم به بحث اصلی و پاسخ به پرسش شما بپردازم. بحث جسم انسان، جنسیت و روابط جنسی.
من در طول تمام سالهای تحصیل و اشتغال و طبابت، مقالات و کتب زیادی در زمینه ی نیاز جنسی، روانشناسی جنسیت، روابط جنسی سالم، بیماریها و اختلالات جنسی و روانی مطالعه کردم با استناد به تمام کتب و مقالات مستدلی که نتیجه ی سالها تحقیق و تجربه ی محققان این رشته بوده است به صراحت عرض می کنم که هر گونه حذف، نادیده گرفتن و یا مهار دایمی امیال جنسی به واسطه ی تعارض با نیروهای وجودی و ویژگیهای انسانی و غریزه طبیعی انسانها عواقب جسمانی و روانی شدید و خطرناک و وحشتناکی بر سلامت فرد و اجتماع انسانی بدنبال دارد. نیاز جنسی یک نیاز طبیعی و برخاسته از ساختار ژنتیک و عملکرد هورمونی و سلولی انسان است مقابله و حذف آن یعنی حذف عملکرد یک ارگان. ادامه دارد…

خروج از نسخه موبایل