جنایتی دیگر در کارنامه فرقه رجوی

در برنامه تلوزیونی فرقه رجوی خبر فوت بردیا امیر مستوفیان را شنیدم که همیشه شنیدن این اخبار بسیار تلخ و ناراحت کننده است. در همین جا به خانواده این عزیز از دست رفته تسلیت عرض میکنم امیدوارم ماراهم در غم خود شریک بدانید! در این خبر گفته شد که بردیا امیر مستوفیان بدلیل فشار ناشی از جابجایی دچار ایست قلبی شده واز بین رفته است. در پاسخ باین خبر باید گفت: که شرمتان باد که با جان بچه های مردم اینچنین غیر مسئولانه برخورد میکنید و تصور میکنید کسانی که این حرفها و مضخرفات را از شما میشوند بمانند خودتان احمق هستید.مگر این افراد را گرسنه و تشنه و صدها کیلومتر پیاده جابجا میکنند که بخاطر فشار جابجایی از بین بروند؟! یا اینکه مگر این افراد رامانند کارهایی که شما میکردید و نفر را پشت کامیون حامل بار سوار میکردید و در اثر نبود اکسیژن و ریختن بار بروی نفر پشت کامیون خفه میشدند و از بین میرفتند!! خوب بیاد دارم که حوالی سال 75 بود که مرحوم علی فتحی که اهل شمال ایران بود را پشت کامیون حامل بار سنگین نشاندند و در اثز کمبود اکسیژن و ریختن بار سنگین بروی او در پشت کامیون مظلومانه خفه شد و از بین رفت. این کامیون از قرارگاه بدیع یا پارسیان واقع در بغداد بسمت اشرف در حال حرکت بود. بعدش هم صدای این گندکاریشان را در نیاوردند و او را مخفیانه در قبرستان الکرخ بغداد که چسبیده به قرارگاه پارسیان بود بخاک سپردند! علی فتحی از بچه های حفاظت قرارگاه پارسیان که مدتی رجوی در این مکان استقرار داشت. او بدلیل بودن در این موضع کاری اطلاعات زیادی از محل استقرار رجوی و چگونگی ترددات او و… داشت. اما چون بدلایل مختلف تضادهای زیادی با سازمان پیدا کرده بود او را باین شیوه از بین بردند تا دیگر صدایی از او شنیده نشود وحتی قبر او را کسی پیدا نکند! فرقه خطرناک و عقب مانده رجوی نمونه این موارد بسیار دارد. بخوبی بخاطر دارم در همین قرارگاه بدیع یا پارسیان یکی از بچه ها بود که مسئول آبیاری فضای سبز و بقولی شهرداری قرارگاه بود. او هم بمانند علی فتحی از وضعیت سازمان و تناقضات دستگاه به ستوه آمده بود که بطرز عجیبی در استخر قرارگاه خفه شد و او را هم در گوشه قبرستان الکرخ دفن کردند.
اکنون روی صحبتم با شیادان فرقه رجوی است: چرا راست و حسینی نمیگویید که بردیا از فشارهای درونی سازمان بستوه آمده بود و سنکوب کرد؟ یا چرا نمیگویید که او بیماری قلبی داشته ولی اجازه نمیدادیم به پزشک متخصص قلب در بغداد مراجعه کند که مبادا برود و دیگر برنگردد! چرا نمیگویید که این قبیل ایست های قلبی بخاطر فشارهای روحی و روانیست که در فرقه مخوف رجوی بروی نیروها وارد میشود؟! چرا نمیگویید که این نیروها بدلیل در بدر شدن واز بس فکر و خیال در سر دارند دچار مشکلات مختلف روحی و جسمی میشوند و اینگونه از بین میروند؟! وگرنه اینهمه مشکلات روحی و جسمی خصوصا قلبی در کجای دنیا متداول است؟! آنهم کسانی که نه اهل مواد مخدر هستند ونه مشروبات الکلی و اکثرقریب به اتفاق هم ورزش روزانه را انجام میدهند!
چرا نمیگوید تقریبا 95% از کسانی که در اردوگاه اشرف بعنوان پزشک کار میکردند یا پزشکان چند دهه پیش بودند و بهیچ عنوان از علم روز پزشکی چیزی نمیدانستند و یا دانشجویان رشته پزشکی بودند که به ناچار روپوش سفید به تن کردند وبه طبابت مشغول شدند! یا بمانند دکتر صالح که دانشجوی دامپزشکی بوده ولی در مجاهدین که از نظر رجوی نیروهایش با دام تفاوت چندانی نمیکنند به پزشک انسانها گمارده شده است! یادم میآید این بنده خدا دکتر صالح اهل روستاهای شمال کشور بود و گویا گاو و گوسفند هم داشته اند. بعضا از خاطراتش تعریف میکرد و میگفت پدرم بخاطر دامهایمان مرا مجبور کرد که دامپزشکی بخوانم. که اگر یکی از گاوها بیمار شد خودم آنرا مداوا کنم و دیگر نیازی به آوردن دامپزشک و هزینه این چنینی نباشد!
هر کسی میداند و فهمیدنش کار سختی نیست که افرادی چون بردیا امیر مستوفیان در وهله اول بخاطر فشارهای بیش از حد روحی و روانی و بدلیل نداشتن هیچ چشم انداز و امیدی بآینده دچار مسائل اینچنینی میشوند و در قدم بعد
بخاطر سهل انگاری مسئولین فرقه مجاهدین در رسیدگی های پزشکی و امدادی جان خود را ازدست میدهند! و مسئولین فرقه رجوی و مشخصا شخص رجوی و همسر منحوسش نه تنها در اینباره غمی ندارند بلکه خوشحال هم میشوند که این از بین رفتنها را به اهرم فشاری برای پیشبرد مقاصد شوم خود و خوراک تبلیغاتی تبدیل میکنند! ای کاش از این ول خرجی ها سر فرزندان خودشان هم میکردند! نه اینکه فقط از کیسه مردم ایران و فرزندانشان خرج کنند!
بار دیگر باید که تاکید کنم که اولین و آخرین مسئول این از بین رفتنها کسی جز رجوی نیست و او دیر یا زود بایستی پاسخگوی تمامی این جنایاتش باشد!
باقری

خروج از نسخه موبایل