رجوی؛ دجال بزرگ قرن

ماه شعبان که میشود ناخودآگاه بیاد یکی از نشستهای مسعود رجوی خیانتکار بنام فلسفه امام زمان میافتم! کسانیکه بطور مستقیم در نشستهای او شرکت داشته اند یا لااقل پای صحبتهای او حتی از طریق نوار و ویدئو نشسته اند شاید این صحبتهای مرا بیشتر و بهتر متوجه شوند. چراکه رجوی در حرف زدن و تحت تاثیر قراردادن افراد از طریق صحبت حقیقتا استاد است و البته این بدلیل اوج دجالیت و ویژگی منحصربفرد او در خصوص دروغگوییست!
داستان را خدمتتان خلاصه عرض کنم که در این نشست که نسبتا طولانی هم بود ابتدا با کلی زمینه چینی و آسمون و ریسمون چیدن بحث را به این نقطه رساند که حاضرین در جلسه این نکته به ذهنشان بزند که با این توضیحات پس امام زمانی که همه منتظرش هستند آقای رجوی است!(البته بااستغفار)
بطوریکه حتی دکتر یحیی که دندانپزشک ما بود بلند شد و آنچنان تحت تاثیر صحبتهای دجال بزرگ قرار گرفته بود که با بغض و چند قطره ای اشک گفت: برادر مسعود من میخواهم بگویم امام زمان خود شمایید! و جالب اینجا بود که مریم که دقیقا ملیجکی بیش نبوده ونیست با لبخندی صحبتهای او را تایید میکرد. گویی خودشان هم منتظربودند ببینند که جمع اگر پشت این حرف را میگرفت رسما پسرشجاع را امام زمان معرفی میکرند و میگفت: بله من امام زمانم و ظهور کردم و یک مشت مزخرف هم بهم میبافت! ولی چون این صحبت دکتر یحیی بیچاره با استقبال جمع مواجه نشد خود رجوی هم خیلی دنبالش را نگرفت! همانجا حقیقتا برای خود من و خیلی ها این مسئله تا امروز هم حل نشده بوجود آمد که رجوی هیچگونه اعتراضی به حرفهای این احمقی که پسرشجاع را به آقا امام زمان تشبیه کرده بود نکرد و با حالتهای خاص خودش حتی نوعی رضایت وخوشنودی هم در چهره منحوسش نمایان بود!
دجال بزرگ قرن هرچند روزی که پاسخگوی تمامی جنایاتت باشی در همین دنیا براستی دیر و دور نیست اما روزی را تصور کن که آقا امام زمان بیاید!مطمئنا در آن روز دیگر حتی زیرزمین هم جایی برای مخفی شدنت نیست!
مراد

خروج از نسخه موبایل