آب در هاون کوبیدن فرقه رجوی – قسمت ششم

امروز بعد از 9 سال که ما جدا شده ایم، در تمام اتفاقات روزمره جامعه حضور داشته و برای آزادی اسرای در بند تلاش می کنیم ولی خانم مریم در فرانسه فقط، حضور دارد و هیچ تلاشی برای آزادی آن دسته از نفرات که در کمپ اشرف هستند نمی کند و تلاش می کند آنها را برای همیشه در عراق حبس کند و این کار برای خانم رجوی یک مرز سرخ بود که بتواند به هر قیمتی کمپ اشرف را حفظ کند اما شرایط بر وفق مراد خانم مریم نشد چرا که مریم رجوی با یک سری شعارهای محیط بسته به فضای فرانسه حرکت کرد و چون در اشرف یکه تاز میدان بود در فرانسه جوگیر شد و تلاش کرد شگرد کرسی خواهی را با پول و خرید نفرات با اسم وکیل، مشاور، حامی مقاومت و…. بخرد تا بتواند از طریق پولهای باد آورده اشرف را در عراق حفظ کند و هدف آن مثل عملیات های سحر بود که رجوی اعلام کرد چون زمین گیر شدیم باید دست به یک سری مسائل نظامی بزنیم و در منطقه از قدرت نظامی ما تعریف شود. در آن شرایط نفرات را 3 نفر، 3 نفر، سازماندهی کردند و برای آنها وظیفه مشخص کردند که شامل اینها بود:
1- در مرز درگیر شدن مرز سرخ است باید پرهیز کنید تا بتوانیم به هدف اصلی یعنی سرنگونی برسیم.
2- هر واحد مریم باید در مرز ایران، عراق، معبر و گذرگاه داشته و آن را حفظ کند تا مسیر وصل ارتش به مردم حفظ شود.
3- هر واحد باید یک PPS داشته باشد که رابط بین رزمندگان و خلق قهرمان باشد.
4- دولت عراق وظیفه دارد همه مرزها را در خدمت شما بگذارد و این هم به خاطر انقلاب مریم است که به ارتش هدیه داده است.
از این تاریخ مریم که از فرانسه به عراق بازگشت این ماموریت ها شروع شد طوری که مریم (نسرین) مهوش سپهری را برای حل مشکلات مسئول عملیات های سحر کرد.
شرایط امروز هم مثل آن سالهاست، از یک طرف در عراق با وعده و وعید نفرات را زمین گیر کرده و چون آن جوسازی دیگر در عراق وجود ندارد مریم تلاش می کند تا از پولهای بادآورده استفاده کند و با خرید وکیل و… این خلاء را پرکند و توسط آنها جوسازی نماید و این همان آب در هاون کوبیدن است که فقط یک سری از نفرات عمرشان هدر می شود و این بطلان عمر را نمی شود جبران کرد و فقط در حسرت عمر از دست رفته می مانند تا روزی که به آزادی برسند.
ما هم یک روز در آن اشرف فاکت های حسرت بدلی را نوشتیم که شاید با آن سران فرقه خجالت بکشند تا درب اشرف را باز کنند اما هرچه فاکت نوشتیم دربهای بیشتری بسته شد تا به درب اول برسیم. زندگی روزمره در آن شرایط طوری شده بود که فقط باید به دستورات سران فرقه تن می دادیم چون از یک طرف حمایت تمام عیار صدام را داشتند و از طرف دیگر بی اطلاعی نفرات از وضعیت ایران و سران فرقه در کمپ اشرف به نفرات القا کرده بودند که اگر کسی به ایران برود اعدام می شود و طوری این القاء فکری را در نفرات عملی کرده بودند که می گفتند اگر می خواهید جدا شوید و به ایران بروید می توانیم مسئله آن را حل کنیم اما کسی از ترس اعدام شدن جرأت جداشدن پیدا نمی کرد و تن به خواسته های رهبران فرقه می داد و اینطور شد که سالها در اشرف عمر خود را هدر دادند.
فقط می توانم این جمله را بگویم که دوستان موجود که امروز در کمپ اشرف و کمپ ترانزیت هستند یکسری انسانهای زود باورند که گفته های رهبران فرقه را باور می کنند و از طرفی آن نفرات القاء فکری شده اند و امروز قیمت آن زودباوری را در عراق می پردازند و چون امروز تمام نفرات در سنین بالایی هستند فقط در انتظار پناهنده شدن به یک کشورغربی هستند و سران فرقه هم می دانند که نفرات اشرف دیگر برای سازمان نیرو محسوب نمی شوند و اگر به هر دلیلی و هر طور که شده پای آنها به اروپا و یا هر کشور دیگری باز شود دیگر نیروی تشکیلاتی نخواهد بود به همین خاطر تلاش می کنند راه خروج از عراق را بسته نگه دارند و آنها را در عراق حبس کنند و صدایشان را خاموش وسران فرقه رجوی چنانکه درعملیات های سحر می خواستند درگیری بعد از 20 کیلومتری مرز ایران و عراق باشد تا بتواند از آن درگیری برای خود تبلیغاتی داشته باشد ونام آن درگیری را هم جونان انقلابی هوادارمجاهدین اعلام می کردند رهبران سازمان بدلیل التقاط ایدئولوژیشان نمی توانند دربن بست راه را باز کنند بلکه تلاش می کنند سبک گذشته را با فشار به نفرات سبک جدید اعلام نمایند آن روز که من دریکی از مرزها بودم تیم دیگر درهمان منطقه درگیر شد بعداز آن به قرارگاه سران فرقه اعلام کردند که دیدید تحلیل های برادر (مسعود) درست از آب درآمد رژیم ناچار شد امروز درگیر شود وما هم آن را می خواستیم وامروز هم نفرات را با انقلابهای منطقه سرگرم کردند که اگر دولت سوریه سرنگون شود ماپیروز هستیم اگر شما صبر کنید.
به همین خاطر است که بعداز خروج نیروهای حافظ صلح از کمپ موقت ترانزیت فراری نداریم چون القاء فکر نفرات را بی اراده کرده و رهبران فرقه هرچیزی را بگویند آنها باورشان می شود اما بعداز مدتی که نفرات احساس کردند گفته ها پوچ است مجدداً ریزش ها شروع خواهد شد.
سعید

خروج از نسخه موبایل