زاویه های کور عملیات فروغ جاویدان

باز سالگرد فروغ جاویدان فرا رسید آنهم در مردادماه سال 1391، از یکسو اردوگاه اشرف خالی از سکنه شده و عناصر سازمان در لیبرتی گیر افتاده اند و از سویی دیگر رجوی همچنان مخفی بوده و دور از چشم رزمندگان سابق سازمان به زندگی ویدئو کنفرانسی خود ادامه می دهد. از آنسو سازمان به بازنشسته های امریکایی به ازای 10 دقیقه سخنرانی و کسب حمایت معادل 40000 دلار پول پرداخت می کند و از ورای دیگر روز بروز مواضع سختگیرانه خانواده های خسته از عدم اجرای ملاقات با سه سال بست نشینی در جلوی اشرف علیه مجاهدین بیشتر میشود. به گفته رهبران سازمان 1350 نفر در عملیات فروغ جاویدان کشته شدند. بعضی ها بچه هایشان را از دست دادند و بعضی همسران شان را، ولی هرچه بود با سخنرانی 10 روز قبل از اجرای عملیات ودر سالن اجتماعات اشرف با سخنرانی مسعود کلید خورد. وی به حاضرین بشارت داد که مجاهدین می خواهند کاری کنند کارستان!!، او برنامه 33 ساعته فتح کل ایران را اعلام و وظایف فتح هر استان ایران را بر عهده هر یک از تیپ های رزمی اشرف مشخص نمود. او ادعا کرد ما میرویم پیروزی بدست آوریم ولی اگر هر نتیجه دیگری هم عایدمان شد باز می پذیریم!؟. شاید او هم بنا به این قسمت حرف و سخن اش بهتر می دانست که فتحی در کار نیست. مناسب می دانیم براساس تجارب خودمان این انگیزه های رجوی را نقد کنیم:
1- استفاده از کشته سازی برای بزرگنمایی وجهه نظامی سازمان و هکذا سوء استفاده های حقوق بشری در مجامع بین المللی و بال و پر دادن به خانواده کشته ها در داخل کشور و ارتزاق انگیزه به عناصر کم سن و سال همان خانواده ها برای کشاندن آنها به قرارگاه اشرف از مهم ترین مولفه های موجود بود.
2- همزمان بعد از چند روز از خاتمه عملیات فوق رجوی با فریب کاری برنامه ریزی شده هواداران سازمان در اروپا را با انجام تظاهرات و اعتصاب در شهرهای اروپا به خیابان ها فرا خواند تا بگوید در جبهه سیاسی نیز دارای نیرو و سمپات میباشد. ضمن اینکه اغلب اینها برگشتی های عملیات فروغ بود که از مهلکه جان سالم بدر برده بودند.
3- رجوی بهتر می دانست که ارتش آزادیبخش صوری و یا قسمتی از ارتش عراق زاییده جنگ ضد میهنی عراق علیه ایران بوده است و اگر در واپسین دقایق و ساعات خاتمه جنگ مبادرت به همچین کاری نمی نمود همگان را به طرح این سوال فرا می خواند که بپرسند که شما آقای رجوی اصلا برای نزدیک به چند سال چرا جماعت خود را برای هیچ و پوچ تجهیز و آموزش دادید چرا که به هر حال با اجرای آتش بس صدام حسین قانونا نمی توانست اجازه اجرای عملیاتی را به رجوی بدهد.
4- نبایستی به نتایج خوراک داخل تشکیلاتی این عملیات بی توجه باشیم. رجوی بعد از عملیات حتی به جمع بندی نظامی مسئله در کنار اهداف ایدئولوژیک اش هم پرداخت. یعنی عنوان کرد که بنظر می رسد ما در تجهیز یگانهای خودمان به تانک و زرهی کم توجه بودیم و……… تا بدینوسیله با استمالت از عراق برای تحویل تانک های فرسوده اش!!، جهت پر کردن اوقات سربازان اش اقدام نماید. چندین دانشکده تخصصی برای اینکار یعنی آموزش تعمیرات، لجستیک و رانندگی آنها تاسیس شد. ستادهای متنوع تشکیل داد ضمن اینکه می دانست دیگر جنگی در کار نخواهد بود چونکه آتش بس برقرار شده و حتی تردد زائران عتبات با شدت تمام بین دوکشور اقدام میشود.
5- آنگاه رجوی با شیطنت تمام بحث تنگه و توحید را پیش کشید. او مدعی شد اگر فکر و ذکر همه شما نزد من که رهبر عقیدتی تان هستم، بود مشخصا مجاهدین پیروز میدان بودند چرا که بدنبال حفظ خود در صحنه نبرد شدید؟؟؟ واین نشان از این هست که به اهمیت کیفی انقلاب درون سازمانی سال 64 مریم پی نبرده اید. واینکه چاره کار فقط این است که رهبر عقیدتی تان را بیشتر بشناسید و به او سرسپاری کنید تا به ازای هر پیروزی در آینده برای تحقق جامعه بی طبقه توحیدی قدم برداشته باشیم. او با نیرنگ و با پیچیدگی کافی چنین سر و ته قضیه را به پایان برد که زنان خدایان شما در فروغ بودند پس اول آنها را باید طلاق شان دهید!! و سپس خود را به رهبری من بسپارید و ضمنا با اجرای بندهای بعدی انقلاب ایدئولوژیک بیشتر هژمونی زنان را برای انقلابی شدن هرچه تمام بپذیرید.
6- جالب اینجاست این نشست ها و جمعبندیها به پایان میرسد ولی درکمال ناباوری بدستور خود تشکیلات و رجوی افراد سازمان با بیوه های عملیات فروغ و دختران کم سن و سال تشکیلات ازدواج می کنند. بعدها این اقدام شگفت انگیز رجوی با زبان خود او اینگونه توضیح داده شد که هدف نشان دادن نتایج فساد برانگیز خانواده در تشکیلات بوده است. لذا در مراحل بعد، موضوع خانواده بعنوان کانون فساد در موضع گیری های ایدئولوژیکی و تشکیلاتی مسئولین سازمان مطرح گردید و باز در یک مسخره بازی فرقه ای در سال 1369 و به دستور تشکیلات افراد زن و مرد از هم جدا شدند.
7- در یک جمعبندی اولیه براحتی میتوان گفت که سازمان علیرغم استارت برای ایجاد جرقه های فکری و فرقه ای در سال 1364، ولی در سالهای 1368 و 1369 میوه های عجین و آمیخته شدن اصول فکری خود در یک ظرف تفکرات فرقه ای را بدست آورد.

سعید – فرید

خروج از نسخه موبایل