در میان اشک و شوق خانواده ها – قسمت دوم

سپس هر یک از خانواده های حاضر در جلسه از جمله:


– خانم سوری فکریان خواهر اسیر فاطمه فکریان
– آقایان محمود و یحیی رجائی برادران اسیر اسماعیل رجائی
– آقای مجید یونسی برادر اسیر مراد یونسی
– آقای موسی آسیفی برادر مصطفی آسیفی
– خانم سیده اشرف موسوی خواهر اسیر مصطفی موسوی چاشمی
– خانم فاطمه سهرا بی خواهر اسیر رحیم سهرابی
– سید محمد یعقوبی برادر اسیر سیده هاجر یعقوبی
– اقای حمید آبخضر برادر اسیر محمد تقی آبخضر
– خانم کبوتر صمدی خواهر اسیر کاظم صمدی
– فاطمه گنجشگی خواهر اسیر زهرا گنجشگی
– حسن حیدر زاده برادر اسیر پرویز حیدر زاده
– جعفر قلی اکبر نیا برادر اسیر اصغر اکبر نیا
– علی اکبر باباپور برادر اسیر علی اصغر باباپور
– حسن طوسی بخش فرزند اسیر مسعود طوسی بخش
– شهناز باقری همسر اسیر احمد رضاعی
– علی رضا رضاعی برادر اسیر احمد رضاعی
– آقای عبدالمناف شعبانی برادر اسیر محسن شعبانی
– آقای میر گل موسوی برادر اسیر یعقوب موسوی
– آقای غلامرضا سعیدی پرکوهی برادر اسیر محمود سعیدی پر کوهی
و جمعی دیگری از خانواده ها با ابراز خوشحالی جداگانه بازگشت مجید به نزد خانواده اش را تبریک گفتند و آرزوی بازگشت اسیران خود به میهن را نمودند.
مادر محمد رضا خزائی اسیر دست رجوی که شدیدا متاثر شده و از حال رفته بود در لحظه دیدار مجید با مادرش به رجوی جنایتکار لعنت می فرستاد و آرزو می کرد که این لحظه نیز نصیب همه و از جمله او شود تا پسرش را بعد از دو دهه در آغوش بگیرد.
پس از روبوسی ها و خیر مقدم گفتن به آقای مجید محمدی و هم چنین تبریکات به خانواده وی مسئول جلسه طی سخنانی از همه خانواده ها خواست تا با تلاش شان در رهاسازی فرزندانشان نقش فعالتری داشته باشند و بتوانند با همکاری همین افراد جدا شده و بازگشته ها بستگانشان را از جهنم رجوی آزاد نمایند و جشن آزادی و بازگشت به میهن شان را بگیریم.
او هم چنین از آقای حاج محمد ابوئی بعنوان بزرگ خانواده انجمن نجات یاد نمود و بعنوان کسی که تا به حال چند فرزندش را در راه قدرت طلبی رجوی ملعون از دست داده است و یک فرزند و نوه او در اسارت رجوی بسر می برند که در این جمع حاضر شد و پیگیر وضعیت و رهایی آنان از جهنم رجوی در عراق است خبر داد و از خداوند خواست تا همه آنها آزاد شوند.
آقای ابوئی در ملاقاتهای قبلی با جدا شدگان و دوستان پسرش گفت , اگر امکان ملاقات در لیبرتی باشد و شرایطی فراهم شود تا بتوانم پسر و نوه ام را ببینم برای آزادی آنها با این سن و وضعیت جسمانی به همراه سایر خانواده ها به عراق می روم تا آنها را از این جهنم رجوی رها کنم.
آقای ابوئی که سالیان از غم از دست دادن فرزندانش در مسیر جاه طلبی های رجوی متاسف و متاثر شده بود و می گریست و در درد دل با یکی از خانواده ها گفت امروز بعد از سی سال همه چیز روشن شد. افسوس فرزندانی در این راه به بطالت رفته و جان خود را از دست دادند.
پس از سخنان مسئول جلسه آقای مجید محمدی بازگشته جدید طی صحبت های کوتاهی از همه خانواده ها و بازگشته ها و حاضرین در جلسه به ویژه انجمن نجات مازندران تشکر کرد که این چنین او را مورد مهر و لطف خودشان قرار دادند و از او استقبال گرمی به عمل آوردند.
او ادامه داد خدا را شکر می کنم که توانستم از جهنم رجوی در عراق بیرون بیایم.
سپس در پاسخ سئوال خانواده ها از چگونگی فرارش , گفت که من از مدتها قبل در صدد فرار بودم ولی حضور خانواده ها در اطراف اشرف و بخصوص حضور پدر و مادر و برادرم عزم مرا برای فرار جدی تر کرد تا این که در فرصت پیش آمده در لیبرتی خود را به نمایندگان کمیساریای عالی پناهندگی معرفی کردم و بعد از مدتی توانستم امروز نزد خانواده ام باشم.
ادامه دارد…

خروج از نسخه موبایل