شکلات خروج از لیست تروریستی!

بر طبق اظهار رضایت و روشن شدن چراغ سبز امریکا و خبر رسانی آن توسط مامور ویژه آقای کندی و نشان دادن بسته شکلات از طرف خانم کلینتون به مریم رجوی به هر حال اشرف تخلیه شد. مریم رجوی که نمی توانست پیشاپیش خوشحالی خود را کتمان کند حاضر به بازی شد و کارت خروج از اشرف را توسط جابجا کردن قربانیان خود بازی کرد تا نشان دهد که هر گونه بخواهد می تواند با این کارت انسانی بازی کند. ولی سئوال این است که چرا سازمان قصد ماندن را در لیبرتی دارد و میخواهد دوباره تمامی دربها را در این محیط کوچک بروی اسیران آن ببندد اما شرایط لیبرتی بسیار سخت تر از اشرف است و به اصطلا ح امروزی ها لانه مرغی است البته هنوز زیاد نگذشته که افراد یکی یکی دارند فرار می کند و اگر احتمال به خارجه رفتن به صفر برسد و افراد نا امید شوند دیگر راهی برای نگاهداری آنها نیست و دیگر دسته دسته به پلیس عراق خود را معرفی خواهند کرد.
البته ناگفته نماند که خستگی و درماندگی اعضا به رهبری هم سرایت کرده تا بالاخره به هر بهانه ای هم که شده این ماجرا را ختم بخیر کند و اشرف را با دلیل و توجیهی به صا حب اصلی آن پس بدهد اگر یک روز از خر شیطان سرنگونی پایین آمد و نوامیس مجاهدین یعنی همان سلاحها و شمشیرها را به امریکاییها محترمانه تحویل داد حالا نیز اشرف را محترمانه به عراقی ها وا گذاشت.
اما به چند دلیل می توان تصمیم نهایی را که رجوی گرفته درک کرد که امید واریم این درک به کمال برسد و قصد خونریزی دیگری را نداشته باشد:
– اولا که زمان مبارزه مسلحانه به سر آمده است و دیگر نمی شود با این شیوه به خواسته های نا مشروع رسید
– حتی مدل سوریه ای آشوبگری و تروریستی با توجه به بافت اجتماعی ایران که قبیله ای نیست جواب ندارد
– وجود یک سازمان امریکایی پسند برای شخصیت خود رجوی نیز بهتر است
– پس روی و عقب نشینی از شعارهای گذشته به بهانه بیرون آمدن از لیست تروریستی ایالات متحده
– حرف شنوی از خانم کلینتون وزیر خارجه و دیگر پشتیبانان امریکایی و لابی گران گروه رجوی و…(که خود نماد غیر مستقل بودن گروه است – چون در مواردی مشابه هنگام فوت آیت الله خمینی در سال 68 هم صدام اجازه حمله به ایران را از طریق خاکش نداد و رجوی آنرا پذیرفت).
– فشارهای خانواده ها و بر ملا شدن ماهیت فرقه ای گروه رجوی بیش از پیش
– متناقض شدن اعضا و عدم حمل شیوه ها و راه کار های گذشته در مورد کنترل به لحاظ عینی و فکری.
اخیرا"- به اظهار نفراتی که جدیدا جدا شده اند- هم عباس داوری(رحمان) نفرات را در لیبرتی جمع کرده بود و گفته بود که فکر کردن به رفتن به یک کشور ثالث حرام است! همچنین این بحث راه افتاده که به دلیل نزدیک بودن لیبرتی به فرودگاه بغداد , نفرات کمپ گفته اند:" آرزو دارند یک روز سوار این هواپیماها شوند و به بیرون از عراق بروند" که به آنها گفته شده این را از ذهنتان دور کنید و به اصطلاح با فرهنگ خاص سازمان به آنها گفته اند: " ذهنتان را گل بگیرید! و این به لحاظ شرعی! اشکال دارد. ما میمیریم اما از عراق بیرون نمیرویم! ماندن در عراق مرز سرخ است"
به هر حال کش و قوس ماجرا به قدری است که کنترل کنند گان به دنبال راه جدیدی برای کنترل این 3400 نفر هستند و سعی دارند در آنجا تا کتیکهای زندان زمان شاه را اجرا کنند یعنی مطالعه و تحلیل از اوضاع و احوال مملکت! و بیرون دادن جزوات تحلیلی و دسته گل دادن به رهبری پنهان شده برای اینکه تا همین جا نیز سازمان را نگاه داشته و نگذاشته تا تشکیلات فرو بپاشد.
– لازم به ذکر است که کار مجاهدین در سالهای 50 تا 57 در زندان نوشتن تحلیلها و جزوات دست نویس بود که در بین خود پخش کرده و می خواندند و به اصطلاح با آنها کلاس آموزشی برگزار می کردند البته هیچکدام یک از آن تحلیل ها صحیح نبود و هیچکدام به واقعیت نرسید.
– باری ما منتظر بازی بعدی هستیم تا ببینیم سازمان چگونه از این تاری که بدو خود تنیده بیرون خواهد آمد.
فرزین

خروج از نسخه موبایل