بعد از مهره به مهره کردن حریف، حالا حرکت با ماست

مجاهدین در یک حرکت برای نجات خودش از کیش و مات شدن حاضر شد که مهره به مهره کرده و با گردن گذاشتن به تخریب "قلعه" مخوفش اشرف، شانس بیرون آمدن از لیست را پیدا کند. اما آیا این می تواند ورود به دنیای جدیدی برای آن ها و نجات شان از این بازی باشد یا بازی با حرکت ما ادامه پیدا میکند؟ جمله مشهور نلسون ماندلا در رابطه با زندانبانانش که گفت " می بخشم ولی فراموش نمی کنم " البته سیاست صحیح مدارا و عدم خشونت بعد از قدرت یافتن است. او برای صلح و پیشرفت در کشورش کسانی را بخشید که سال ها مرتکب جنایت شده بودند، اما نکته مهم این بود که آن ها دیگر نمی توانستند به جنایت خود ادامه دهند چرا که نظام و سیستمی که آن ها را به کار می گرفت منحل شده بود. فرقه مجاهدین خلق که سابقه سال ها جنایت و خیانت را علیه مردم و میهنم ایران و نیز خودم و یارانم دارد و نه تنها از آن همه جنایت و رذالت و خیانت تبری نجسته و عذرخواهی نکرده، بلکه با شدت بیشتر به آن ادامه می دهد، نه بخشودنی است و نه فراموش شدنی چرا که هنوز نظام و سیستمش برقرار است و توسط دشمنان به کار گرفته می شود. بیرون آمدن از لیست تروریستی توسط آمریکا برای به خدمت گرفتن این گروه البته دست آن ها را هر چه بیشتر در پولشویی و فریب ایرانیان خارج کشور باز می کند و بالقوه می تواند اختیارات بیشتری برایشان ایجاد کند من جمله تماس مستقیم با اربابان بی شمارش و گرفتن پول و ارائه خدمات به آن ها که البته چون نمی خواستند ننگ تماس با یک گروه تروریستی را به جان بخرند تصمیم به حذف صورت مسئله کرده اند. بیرون آمدن از لیست با همه این محاسن برای مجاهدین البته فضای بازتر تشکیلاتی را هم،برایشان الزام آور می کند که این از قضا چون زهر برایشان عمل خواهد کرد و به مصداق "از قضا سرانگبین صفرا فزود " بیشتر به متلاشی شدن این فرقه کمک خواهد کرد، مجاهدین خلق همیشه سعی داشته اند که در فضای بسته به حیات خود ادامه دهند، فضایی که به اسم مشکلات امنیتی و شرایط پیچیده مبارزه و مسائلی که لازم نیست بدانید و….جلوی فهم و آگاهی اعضایش را بگیردو به پرسش های آنان پاسخ ندهد و ذهن ها را ببندد. فاز نظامی، خانه تیمی، جنگ مسلحانه، اطلاعات ارتش، لیست تروریستی،…. همه شرایطی بود که سازمان یا فراهم میکرد و یا از آن سود میجست تا پروسه فرقه سازی اش را تکمیل کند. حالا که مجاهدین از لیست بیرون آمده، مسعود رجوی نیازی به مخفی ماندن ندارد و باید حاضرباشد و پاسخگو. نیازی به خانه های مخفی در اروپا و آمریکا نیست، دفاتری باید داشته باشد که مردم بتوانند آنجا از فرزندانشان سئوال کنند و پاسخ بگیرند که کجا هستند و چه سرنوشتی داشته اند و البته یک هزارم این شرایط اساس فرقه را از هم خواهد پاشید. با این اوصاف نگرانی من به شخصه از بیرون آمدن این فرقه از لیست نیست، من نگران فراموش شدن جنایت و خیانت های این فرقه در اذهان هستم، نسل دوران جنگ و نسل بعد از آن که دهن به دهن از گرا دادن ها و همکاری مجاهدین با صدام و جاسوسی آن ها شنیده اند، سازمان را به خوبی می شناسند، اما نسلی هم هست که حتی اسم مجاهدین را نشنیده اند، نسلی که بسیاری از آن ها را مجاهدین به اسم استخدام و با نام نیروی کاریاب فریب داده و به عراق کشانده و اسیر کرده. متاسفانه افکار عمومی گاه دیده شده که حافظه کوتاهی دارند، مثلا طالبان با آن همه جنایت در زمان حاکمیت خود در افغانستان امروزه توسط حاکمان افغان برای مذاکره فراخوانده می شوند و مردم هم اعتراضی ندارند، یا شخصی مثل شعبان بی مخ در کشور خودمان بعد از آن همه خیانت به مردم با گذشت زمان توسط افکار عمومی بخشیده و فراموش می شود تا جایی که برخی روزنامه نگاران و فیلم سازمان و روشنفکرها جرئت می کنند که با او مصاحبه کنند و از او روشنفکرانه یاد کنند. و بسیاری از این نمونه ها آمریکا البته انتظار دارد که گروهی را که از لیست بیرون آورده و قصد به کارگیری اش را دارد با مرور زمان بخشیده و فراموش شود و بتواند نقش یک گروه سیاسی اپوزسیون و یک اهرم اجرایی را بازی کند، البته برخی شواهد هم امیدش را تقویت می کند، وقتی کسانی دست به هزل و تمسخر مدافعان کشور در سال های جنگ با صدام را میزنند و کاریکاتور می کشند یا مطلب می نویسند و… قطعا روزنه ای باز می شود که بتوان همدستان صدام و قاتلین مردم بیگناهِ پناه گرفته در سرپناه عمومی را هم قهرمان معرفی کرد. تا زمانی که فرقه رجوی منجل نشده است و تا زمانی که همه یارانم آزاد نشده اند نه می بخشم و نه فراموش میکنم، و صد البته با روشنگری نخواهم گذاشت که بخشیده یا فراموش شوند، قطعا آمریکا هم روزی از این همه هزینه که برای این فرقه پرداخت کرده است پشیمان خواهد شد والبته این فرقه آنگاه از همه لیست ها و همچنین از تاریخ ایران خط خواهد خورد و تبدیل خواهد شد به یک تجربه تلخ.

خروج از نسخه موبایل