دژ فرقه رجوی برای همیشه بسته شد

وقتی خبر انتقال آخرین دسته از گرفتار شده ها در کمپ اشرف را شنیدم، خیلی خوشحال شدم که بعد از گذشت 9 سال از سقوط صدام که رهبران فرقه تلاش می کردند تا برای خودشان یک تاریخ دیگر بسازند بدون خونریزی بقایای حزب بعث از عراق تمام شد. من یک روز گفته بودم که بعد از صدام باید کمپ اشرف بسته شود، چه بهتر که این کار را قبل از اینکه دولت و ملت عراق اقدام کنند رهبران سازمان خودشان اقدام نمایند ولی آن موقع رجوی مثل گذشته یک استراتژی سرآب داشت و آن هم این بود که اشرف تا آخر می ماند و هر مجاهد باید تاوان حفظ اشرف را بپردازد. منظور رجوی از این حرف این بود که تمام نفرات را در اشرف به کشتن بدهد و برای خود یک موقعیت تاریخی بسازد اما نشد. من گوشه ای از استراتژی نوین فرقه رجوی را بازگو می کنم که بدانید که همه تصمیمات این فرد فرومایه بی پایه بوده و فقط دوست داشت کشته سازی نماید. اگر به گذشته، یعنی بعد از انقلاب سال 57 نگاه کنی، می بینی که رهبران این فرقه تلاش کردند هم مجلس و هم دولت آینده انقلاب را از آن خود کنند ولی به علت هوشیاری ملت و دولت این امر تحقق نیافت و رجوی با استراتژی سراب، جوانان وطن را به سمت مرگ سوق داد. در سال 60 اقدام مسلحانه را استراتژی جنگ (نوین) انقلاب نوین مردم اعلام نمود و ترورهای کور را شروع کرد و بعد از ترورها تلاش کرد منطقه کردستان ایران را به هرج ومرج بکشاند. تا در آنجا بتواند با پشتیبانی صدام به نام جنگ بین ملت و دولت هدف خود را پیش ببرد و وابستگی خود را زیر آن چتر بپوشاند، اما مردم آگاه کردستان راه ندادند و به همین خاطر در مرز بین عراق و ایران برای خود مقرهایی ساخت، که نتیجه وطن فروشی مسعود رجوی گرفتن پادگان هایی در کرکوک، سلیمانیه بود و دست آخر با قرارداد صلح بین صدام و گروه، فرقه رجوی کمپ اشرف را هدیه گرفت و تا آن روز عملیات های شناسائی برای نیروهای صدام در ایران را داشت و گاه عملیات های مرزی همچون شبیخون، کمین گذاشتن، تله گذاری و یا عملیاتی مثل عملیات چلچراغ، آفتاب و فروغ جاویدان را انجام می داد و این عملیات ها هیچ دست آوردی نداشت و همه می دانستند که این عملیات ها یک عملیات خود نشان دادنی است و هرگز دولت جمهوری اسلامی را سرنگون نخواهد کرد و این روشن بود. ولی چرا مسعود رجوی این عملیات ها را رهبری می کرد؟! رجوی از ملت ایران به خاطر حمایت نکردن کارهای ناشایست او، کینه بزرگی در دل داشت و می خواست فرزندان این سرزمین را این طور به کشتن بدهد. چه آن دسته که در نزد خود داشت و می دانست که در آینده اگر این نفرات جداشوند خود دشمن رجوی خواهند شد و چه جوان های کشور که در این مرز و بوم بودند. برای هر دو سفره پهن کرد و این طور جوان ها را به سمت مرگ هدایت کرد. آخرین نتیجه از آن عملیات ها به گفته خود مسعود رجوی به دست آوردن چند امضاء در غرب بود و امروز هم رجوی خیلی تلاش کرد، توسط باقی مانده های حزب بعث عراق در داخل عراق امنیت را برهم بزند و مثل زمان انقلاب ایران که 4 سال مداوم در داخل ترور، بمب گذاری و غیره…انجام دهد و بگوید در داخل مملکت امنیت وجود ندارد و همین سیاست را با باقی مانده های حزب بعث و بعضی مخالفان صدام که از حزب بعث در زمان صدام جداشده بودند که این نفرات همان دیدگاه حزب بعث را داشتند ولی صدام را دوست نداشتند و همان موقع هم که صدام سقوط کرد همین نفرات دوست نداشتند حزب بعث را منحل اعلام کنند و رجوی هم می دانست که باید با آن ها همکاری کند و برای بعضی ها حتی کانال ماهواره ای باز کرد و یا در داخل عراق روزنامه و نشریه مخالف دولت ایجاد کرد. برای رجوی فرق نمی کند چه کسی روی کار باشد او فقط دوست دارد در آن کشور امنیت وجود نداشته باشد، اگر یادتان باشد در زمان ایاد اعلاوی به او هر روز مارک می زد که سرسپرده رژیم ایران است ولی امروز دوست ایاد اعلاوی شده است. به هر حال در عراق تلاش خود را برای برهم زدن امنیت به کار برد تا در عراق باقی بماند. رجوی تمام تلاش خود را کرد که بتواند نه نفرات،بلکه کمپ اشرف را برای همیشه در عراق مال خود کند و راضی بود تمام نفرات را در سرفصل ها به کشتن بدهد ولی آنجا را حفظ کند تا بتواند از این طریق مقر خودش را سازمان یافته نشان دهد. ولی یک استراتژی غلط و سراب بود و امروز بعد از 30 سال دست آورد خود را که کمپ اشرف در عراق بود از دست داد و برای سرپوش گذاشتن بر آن سیاست غلط و شکست مفتضحانه، اعلام کرد که ما در این سال ها خیلی دست آورد داشتیم و مهمترین آن ها این است که در مقر سازمان ملل برای حفظ شما بیانیه صادر شد. و این است برگ برنده رجوی بعد از 30 سال وطن فروشی و کشتن جوانان کشور. سعید

خروج از نسخه موبایل