بررسی ساختار و کارکردهای فرقه مجاهدین از دید اندیشمندان اروپایی – قسمت سوم

کانون صلح و آزادی دنا در راستای شناخت ابعاد پیچیده ومخوف تشکیلات فرقه مجاهدین ضد خلق یک پروژه پژوهشی را در اروپا آغاز نموده است. در جریان این پروژه با‌ارزش تحقیقی با تعدادی از جامعه شناسان و روانشناسان اروپایی مصاحبه و گفتگو خواهیم کرد، به پای حرفهای این شخصیتهای علمی خواهیم نشست و درباره مکانیزمها و کارکردهای پیچیده فرقه ها بحث و گفتگو خواهیم کرد. هدف کانون صلح و آزادی دنا از این پروژه علمی،تحقیقی شناخت ابعاد پیچیده فرقه ها،بویژه فرقه رجوی بوده و امیدواریم که نتایج و مطالب مطرح شده در این پروژه کمکی به قربانیان فرقه مجاهدین باشد. امید برآنست که بتوانیم کمی ابعاد و کارکردهای پیچیده فرقه رجوی را بهتر شناخته و به راه حلی منطقی و علمی برای ساختن آینده زنده گی فردی و اجتماعی قربانیان فرقه رجوی دست یابیم. حتماً دید و نگرش کسانی که خارج از تشکیلات فرقه رجوی هستند، نسبت به این تشکیلات دیدی متفاوت بوده و اگر یک شخصیت علمی یا دانشگاهی به این تشکیلات،ساختار و کارکردهای آن توجه داشته باشد و با یک نگاه علمی به این ساختار بنگرد مسلماً میتواند کمک و تجربه ارزشمندی در زمینه شناخت بهتر فرقه رجوی محسوب گردد. در این راستا آقای محسن عباسلو سردبیر سایت کانون صلح و آزادی دنا گفتگویی چالشی و ارزشمند با یک شخصیت اروپایی دارای تجربه شخصی در زمینه فرقه ها داشته است،فردی که خود مدتی را در یک فرقه گذرانده است. شما را به خواندن این مبحث با‌ارزش و چالشی دعوت مینماییم: کارشناس ارشد، دارای تجربه و سابقه فعالیت در زمینه حقوق زنان دارای تجربه و سابقه فعالیت در زمینه مشاوره به زنان،به ویژه زنان مورد خشونت واقع شده دارای تجربه شخصی و علمی در زمینه فرقه ها دارای تجربه فردی زنده گی کردن در یک فرقه در غرب آفریقا دارای سابقه و تجربیات ارزشمند اجتماعی در امور کمپ پناهنده گان، کارشناس ارشد، و دانش پژوی روان درمانی سرکار خانم شملتز پرسش(آقای عباسلو): سرکار خانم شملتز آیا میتوان از تشکیلات آقای رجوی به عنوان یک فرقه نام برد و چرا؟ پاسخ(سرکار خانم شملتز): بله من تشکیلات رجوی را یک فرقه میدانم. رهبر و اعضای ام کا او فکر میکنند ایدئولوژی آن‌ها برترین ایدئولوژی است وتنها این افراد حق داشته و درست میگویند این از مختصات و نشانه‌های یک فرقه میباشد. دلیل دیگری که تشکیلات رجوی در زمره فرقه ها قرار میگیرد این است که تا وقتی فرد در درون این تشکیلات قرار دارد به سختی میتواند حقایق درونی فرقه را فهمیده و درک کند. در یک سیستم و تشکیلات فرقه ای تصمیمات اصلی در پشت پرده گرفته میشود.همه حقایق در نهان قرار داشته و هاله ای از ابرهای سیاه بر فراز تشکیلات قرار دارد. فرد به سختی میتواند بالای این ابر سیاه را دیده و درک نماید. حقایق و چهره اصلی و پشت پرده های یک تشکیلات فرقه ای فقط برای تعدادی خیلی خیلی محدود از نزدیکان و افراد کاملاً مورد اعتماد رهبر فرقه مشخص میباشد. رهبر یک فرقه حقایق اصلی و نیات واقعی‌اش را تنها برای افراد مورد اعتمادش توضیح داده و تشریح میکند. ما بر اساس شناخت و تجربه‌ها و افشاگر های افراد گریخته از فرقه میتوانیم تنها زاویه هایی از چهره واقعی یک فرقه را مورد بررسی و تحلیل علمی و روانشناسانه قرار دهیم. چهره واقعی آقای رجوی و نیات اصلی ایشان را تنها در زمانی میتوانیم مورد تجزیه و تحلیل علمی قرار دهیم که ایشان در یک کلینیک و تحت کنترل و درمان ما قرار داشته باشد. از این جهت میگویم کلینیک چون رهبران فرقه ها معمولاً افکار و درونی شیطانی داشته و انسانهای بیمار روانی خطرناکی محسوب میشوند. به این افراد باید به عنوان یک بیمار روانی خطرناک نگریست. بیماری که باید بیست و چهار ساعت تحت نظر و مراقبت قرار داشته باشد از دسترس و کنترل خارج است، خطرناکتر اینکه این فرد تعداد زیادی از افراد دیگر را نیز تحت کنترل داشته، وی پول دارد و قدرت.
این خیلی میتواند فاجعه آمیز باشد. تشکیلات رجوی همچنین در موازات فرقه ها و گروههایی قرار دارد که خواسته‌ها و آمال اقتصادی غیرانسانی دارند. مثل گروههای قاچاق مواد مخدر،گروههای قاچاق انسان و…اگر شما پرده های تاریک فرقه رجوی را کنار بزنید حتماً به نشانه‌هایی از این امر دست میابید. نشانه‌هایی از قاچاق انسان،حمل و قاچاق مواد مخدر،پول شویی، جعل اسناد و… این موارد حتماً در فرقه ام کا او نیز وجود دارد. این یکی از راههای امرار معاش فرقه ها بوده و من با شناختی که از فرقه ها داشته و تحقیقات علمی زیادی که در این زمینه داشته‌ام،مطمئن هستم فرقه رجوی نیز از این قاعده مستثنی نیست. ادامه دارد…

خروج از نسخه موبایل