فرقه رجوی و بازکردن گره با خون

همانطور که قبلا بارها و بارها من و دیگر اعضای جداشده از سازمان هشدار داده بودیم که سازمان برای بقای خود در عراق و حفظ فرقه اش به هر ماجراجویی و تنشی ممکن است دست بزند و همانگونه که از به کشتن دادن اسیران به دست سازمان بارها خبر داده بودیم ,حادثه تلخ خمپاره زنی به لیبرتی رخ داد. این اعلام هشدارهای ما صرفا بر اساس شناخت ما از کارکرد سازمان و بازکردن گره و کنارگذاشتن موانع سرراهش با خون اعضا انجام گرفته بود. سازمانی که زندانی شدن مریم رجوی را با خودسوزی اعضایش پاسخ میدهد و فرانسه هم با آزادی مریم رجوی پاداش این جنایت را میدهد معلوم است که فکر میکند همیشه میشود گره را با خون گشود. سازمانی که برای ساده ترین کار مثلا یک مانور میگفت ارزشش را داشت که ده ها کشته هم بدهیم و بالاخره سازمانی که در هر عملیات رهبرش میگفت من حساب کرده بودم که اگر نصف اعضا هم کشته شوند می ارزد و سازمانی که اعضای مخالفش را میکشت و به اسم شهید و کشته شده در عملیات دفن میکرد معلوم است که منطقش گشودن گره با خون است. سازمانی که شعار میدهد بیا بیا بیا و به دنبال درگیری است معلوم است که وقتی کسی تحویلش نمیگیرد خودش دست به کار میشود , سازمانی که به شخصه شاهد بوده ام که تیم های عملیاتی خودش را لو میداد که کشته شوند تا شاید خون جاری اعضای فرقه اش را زنده نگهدارد و به شخصه از مریم رجوی شنیده ام که خونی که میریزد سازمان را شاداب نگه میدارد و بچه ها را فعال میکند و بر پیمان مجاهدی خود استوار نگه میدارد معلوم است که بازشدن گره از کارش را در خونریزی میبیند. این شناخت ما از فرقه به اضافه نارضایتی روزافزون کنونی در لیبرتی و بیکاری وکم تحرکی در آن محل و نیز رابطه قوی مجاهدین با بعثی های سابق و اعضای القاعده بخاطر نقطه مشترکشان که مخالفت با دولت عراق است نشان میدهد که مجاهدین به اندازه کافی برای کشته و زخمی دادن انگیزه دارند. و البته به همه اینها باید اضافه کرد که پشیمانی مجاهدین خلق از ترک اشرف در مقابل خروج از لیست تروریستی ونگرفتن یخ همه شیوه هایی که تاکنون بکار برده اند بنوعی اینکار ,به سیم آخر زدن مجاهدین است. خراب شدن ژنراتور برق و منابع فاضلاب در این خمپاره زنی و همچنین کلینیک عراقی مستقر در لیبرتی و مجروح شدن عراقی های مستقر در آن بی شباهت به خواست و نحوه کار مجاهدین برای تخریب زیر ساخت ها در لیبرتی نیست , اقدامی که آنها را به برگشت به اشرف نزدیک تر میکند و البته که با منطق آنها اینکار به ده برابر این کشته ها هم می ارزد. پیش از این مجاهدین وجود مار و فاضلاب و نبود زیر ساخت و ضعف امکانات برای مجروحین و افراد کهنسال و بالاخره آب گرفتگی شدید را در لیبرتی امتحان کرد ه و برای پیشبرد آن با خرابکاری و توطئه سعی کردند مدرک و سند ایجاد کنند تا شاید بصورت قانونی اجازه برگشت به اشرف را بگیرند , آشکار شدن این توطئه ها در بازدید سرزده مارتین کوبلر و همچنین بی ثمر ماندن نامه نگاریهای سفارشی اعضا با سازمان ملل و پارلمانترها برای فشار آوردن به نهادهای بین المللی و عقیم ماندن امکان برگشت به اشرف , ظاهرا مجاهدین را به نقطه ای رسانده که برای گشودن گره کارشان دست به جنایت و خونریزی بزنند , من در مطلب قبلی خودم هم نوشتم که مجاهدین دوستتر دارند که همه اعضایشان را بصورت مجاهدین پرتابل و قابل حمل به کتابچه شهدایشان اصافه کنند , کتابچه ای که با آن بتوانند هم مظلوم نمایی کنند هم تجارت , کتابچه ای که اسامی مندرج در آن نه میتوانند ناراضی باشند نه میتوانند فرار کنند و نه امکان افشاگری دارند. نگرانی من الان رفتار با مجروحان این حادثه توسط سازمان است سازمانی که کشته و شهید بیشتری میخواهد و تقاضایم از دولت عراق رسیدگی به این مجروحان به دور از دسترسی فرقه میباشد.

خروج از نسخه موبایل