بررسی ساختار و کارکردهای فرقه مجاهدین از دید اندیشمندان اروپایی – قسمت پنجم

باید دوران کودکی رجوی را زیر ذره بین گرفت پرسش(آقای عباسلو): سرکار خانم شملتز شما تصور کنید که الآن آقای مسعود رجوی اینجاست، در این مکان مصاحبه ما حضور دارد، با این فرد باید چکار کنیم؟! او را اعدام باید کرد؟ او را زندانی باید کرد؟ با او چگونه باید رفتار کنیم؟ پاسخ(خانم شملتز): همانطور که قبلاً گفتم اگر من زند گی گذشته، حال و نحوه رفتارهای آقای مسعود رجوی را از زاویه روانشناسانه مورد مطالعه و بررسی قرار دهم، به این یقین میرسم که ایشان بیمار روانی حادی میباشد، آقای رجوی مبتلا به بیماری نارزیستیش(خودشیفتگی) میباشد. او فکر میکند که بهترین انسان روی زمین است، او هیچ احساسی به دیگران ندارد.او به اصول اولیه اخلاق پایبند نیست.قوانین جامعه برای آقای رجوی مدون نشده و ارزشی نداشته و وی برای دیگران هیچ اهمیتی قائل نیست.
او خود را نیازمند به هیچ قانونی نمیداند،او فکر میکند بالاتر از همه است، او یک خدا است.البته آقای مسعود رجوی همزمان در ته قلبش هیچ ارزش فردی نداشته و از اعتماد بنفس کافی نیز برخوردار نیست.او باید برای خودش این تصور را ایجاد کرده که او فرد مهم و مقدسی است، او با خود مشکلات روانی دارد. اگر زندگی گذشته افرادی مثل آقای رجوی را بررسی کنید ممکن است به این نتیجه برسید که وی مورد تجاوز واقع شده باشد، ممکن است که در کودکی شخصیتش را زیر پا گذاشته و او را کوچک کرده باشند.البته این موارد فقط یک احتمال است. واقعیت را فقط خود رجوی میداند. برای شناخت دقیق شخصیت و مختصات روانی آقای مسعود رجوی خیلی مهم است که گذشته های او را زیر ذره بین قرار دهیم، باید ببینیم که وی در چه محیط خانوادگی بزرگ شده است، باید دید که در دوران کودکی،خانواده اش با او چگونه رفتاری داشته اند.باید ببینیم که سالهای اولی کودکی وی از تولد تا سه چهار سالگی چگونه و تحت چه شرایطی سپری شده است؟! این سن از این لحاظ اهمیت فراوان داشته به دلیل اینکه در این سن رفتارهای روانی اولیه شکل گرفته و در سنین بعدی تقویت خواهند شد.
مثلاً در مورد آدولف هیتلر خیلی‌ها بر این باور بوده که وی در یک محیط خانواده گی ناآرام بزرگ شده،پدر و مادرش او را کتک می‌زده اند و محیط خانواد گی بسیار پرتشنجی داشته است.
از طرف دیگر در مورد بررسی زندگی دوران کودکی یک فرد باید بسیار مواظب بود،چون ممکن است افرادی در خردسالی محیط خانوادگی ناآرامی داشته اما در بزرگسالی مجرم و خشن نشده و به آدمهای بزرگی تبدیل شده اند.این ناشی از قدرت تغییرپذیری انسان‌ها میباشد.این مبحثی پیچیده و دارای زوایای گوناگون بوده، از این نظر که فقط نباید به دوران کودکی و نوجوانی توجه داشته باشید.فقط پدر و مادرها نمیتوانند مقصر باشند.،خود فرد نیز دارای اراده و قدرت تصمیمگیری میباشد. برمیگردیم به پرسش شما،شما پرسیدید که اگر آقای رجوی الان در اینجا باشد باید با او چکار کنیم؟!
در اروپا مکانهایی وجود دارد که افراد مجرم بیمار روانی را نگهداری میکنند. در هر حال آقای مسعود رجوی به نظر شخصی من یک مجرم است.او را باید در مکان نگهداری مجرمان روانی برای همیشه تحت کنترل قرار داد.برای تمام دوران زندگی اش باید تحت کنترل باشد، او را باید محاکمه کرد، در هر حال او راباید محاکمه کرد. پرسش(آقای عباسلو): چرا باید او را محاکمه کرد؟! شما که گفتید او یک بیمار روانی شدید است! آیا این اخلاقی است که یک فرد بیمار روانی را محاکمه کنیم؟! پاسخ(سرکار خانم شملتز): آقای مسعود رجوی کارهای مجرمانه ای را انجام داده که الآن باید پاسخگویش باشد، بله در هر صورت وی را باید محاکمه کرد، این دو موضوع جداگانه است، از یک طرف آقای رجوی یک بیمار روانی بوده و از طرف دیگر او در یک نقطه‌ای آغاز به انجام کارهای مجرمانه نموده است.
اعمال مجرمانه به هر حال انجام شده اند، باید جامعه را از وجود این افراد،تحت حمایت قرار داده تا به دیگران آسیبی نرسانند.
اگر افرادی مثل آقای مسعود رجوی را به حال خود رها کنیم به دیگران آسیب میرسانند، این آسیبها میتوانند جبران ناپذیر باشند. در شرایط اینچنینی دموکراسی وجود ندارد،او یک خطر است، یک خطر بزرگ. پرسش(آقای عباسلو): خانم شملتز گرامی، من از شما به عنوان یک فرد آشنا با کارکردهای فرقه ها این پرسش را مطرح میکنم که آیا باید برای آقای رجوی دلسوزی هم نمود؟! پاسخ(سرکار خانم شملتز): من شخصاً دلم برای آدم اینجوری خیلی میسوزد،من برای او خیلی متأسف هستم. پرسش(آقای عباسلو): خانم شملتز من از پاسخ شما شوکی شدم، شما دلتان برای یک جنایتکار میسوزد؟! ادامه دارد…

خروج از نسخه موبایل