متن مصاحبه محمد حسین سبحانی با مردم تی وی – قسمت سوم

صلح بین ایران و عراق طناب دار فرقه رجوی شد آقای پارسا سربی:
شما خیلی قشنگ توضیح دادید که حتی با این کار ایشون باعث می شه که آنهایی که طرفدار و هوادرش هستند باور کنند که ایشون یک قدرت بالاتر و یک شخص بالاتر هستند، جالب هست که می گید اینها یک قدرتی دارند که می تونند شستشوی مغزی کنند که می تونند این افرادی رو که انقدر با سواد هستند و برای خودشون شخصیتی دارند اونها رو هم به طرف خودشون بکشونند و مجبور کنند که این اعمال رو انجام بدهند، شما تو صحبتاتون به مسئله صلح و خاتمه جنگ و آتش بس و اینها اشاره کردید، آیا مصاحبه ای رو دید که آقای فیلابی در"صدای آمریکا" وقتی ازشون سوال می کنند که چرا مجاهدین رفتند عراق ایشون می گه که اگه مجاهدین نرفته بودند عراق جنگ تمام نمی شد، یعن یک جوری می خوان بگن که اینها رفتند عراق که جنگ رو تمام کنند، و نظرتون در رابطه با این صحبت چیه؟ آقای محمد حسین سبحانی:
البته من عین این مصاحبه رو ندیدم اما در هر صورت کلام و فرهنگ و ادبیات افراد وابسته به سازمان مجاهدین مشخص هست و من می دونم که منظور ایشون در هر صورت چی هست، البته آنچه شما از ایشون نقل کردید نمی تونه حتی با تحلیل های سازمان یکی باشه مگر اینکه بر اساس عدم اطلاع آقای فیلابی که آدم دسته چندم سازمان هست و البته در هر صورت به دلیل پروسه ورزشی که در گذشته داشته ایشون الان توی آمریکا برای خودش کسی هستش اما به لحاظ فهم سیاسی و ایدئولوژیک و در واقع دانستنی هایی که درباره سازمان مجاهدین باشه، اطلاعات زیادی نداره اگرهم فکر می کنند که دارند، من آماده هستم بیام، چه ایشون چه هر کس دیگه ای از افراد سازمان با اسم و هویت، مهم نیست در کدام نقطه از سازمان قرار داشته باشند، هر جا که باشند قبول است، بیان بشینیم و یک مناظره رسمی انجام بدیم، و بگوییم که چرا سازمان مجاهدین در این نقطه قرار دارد، چرا رهبری مادام العمر؟ چرا طلاق های اجباری؟ چرا و چرا و چرا؟
اما در ارتباط با سوالی که شما فرمودید، سازمان مجاهدین از 30 خرداد 60 مبارزه مسلحانه رو آغاز کرد، ترورها، انفجار حزب جمهوری، دفتر نخست وزیری و ترورها و انفجارهای مختلفی که 100 ها تن از نیروهای مسئول، افرادی از بدنه سپاه یا ارتش و مردم عادی کشته شدند و طبیعی است که دراین چرخه خشونت و ترور و اعدام هر کدام به هم کمک می کردند و این چرخه ادامه داشت، سازمان مجاهدین در اون مقطع، در سالی که مسعود رجوی به همراه آقای بنی صدر به پاریس آمدند, جمع بندی از سازمان ارائه داد تحت عنوان جمع بندی یک ساله مقاومت.
در این جمع بندی سازمان ارزیابی اش این بود که ما در کوتاه مدت (کوتاه مدت به معنای، شش ماه تا یک سال) رژیم جمهوری اسلامی را سرنگون می کنیم. اما این نشد و گفته بود که اگر نشد مبارزه به درازا خواهد کشید، مسعود رجوی در این مقطع آمد و با طارق عزیز که معاون وقت صدام حسین بود در پاریس ملاقات کرد، در همین هنگام آقای بنی صدر به دلیل اعتراض به این ملاقات از شورای ملی مقاومت و ائتلاف با سازمان مجاهدین خارج شد و گفت که "شما با این کار به یک بیگانه که در حال جنگ با کشور شما است دست دوستی دادید" حالا چرا سازمان مجاهدین و مسعود رجوی این کار رو کرد؟ چون که در آینه و در آینده می دید که دیگر در کوتاه مدت سرنگونی ای وجود ندارد، بنابراین باید محلی رو پیدا می کرد که این نیروها رو بتواند در آن جا نگه دارد و قرنطینه کند و آموزش دهد و کنترل کند، بهترین کار با توجه به سابقه سازمان مجاهدین در زمان شاه با رژیم صدام حسین، عراق بود، بنابراین اومدند عراق و از همان نقطه، ارتباطات سازمان مجاهدین و صدام حسین در واقع ارتباطات بسیار بسیار نزدیک و رابطه ی مزدوری برقرار شد، شما فیلم ملاقات های ی مسعود رجوی و ارشدهای صدام حسین رو که می بینید، می بینید که با چه زبونی یی صحبت می کنه یا میگه که برای من پاسپورت جور کنید که ما بریم از فلان کشور و یا فلان منطقه وارد شویم و عملیات بکنیم. در این مذاکرات و ملاقات ها این صدام حسین و افسران ارتش وی هستند که به رجوی میگه شما کدوم عملیات رو انجام بدین، یا چه جنس عملیات رو انجام بدین.
حالا سازمان مجاهدین آمده توی عراق و آقای فیلابی مدعی شده که سازمان آمده عراق که صلح بشه، در حالیکه صلح طناب دار خود سازمان مجاهدین شد، چرا که سازمان مجاهدین در عملیات فروغ جاویدان (دروغ جاویدان) 5 هزار نفر را به جاده آسفالته سرپل ذهاب تا کرمانشاه کشید، کسی که کمترین آموزشهای نظامی را دیده باشد می تواند پیش بینی کند که چقدر این عملیات غلط است، حتما در کشور آمریکا با افراد مختلفی بر خوردید که اصلا دانشجو بودند و با سلاح آشنایی نداشتند، رجوی این افراد را به این عملیات کشاند و افراد در جاده آسفالته از "سر پل ذهاب" تا "کرمانشاه" همینطور خوردند، سوال این است که سازمان مجاهدین اگر به بن بست کشیده نشده بود چرا باید دست به چنین عملیات اشتباهی می زد تا بیش از 1000 نفر از افرادش رو از دست بدهد؟ بنابراین این گفته آقای فیلابی یا از عدم اطلاع ایشون است و یا برا ی فریب افکار عمومی و برای این که سابقه ننگین سازمان مجاهدین و خیانتهایی که در جنگ ایران و عراق کردند را لاپوشانی بکنند، رفتن سازمان مجاهدین را به عراق برای صلح تحلیل می کند.
آقای پارسا سربی:
لطفا به دلیل تماسها و ارتباط هایی که دارید یک مقداری از آخرین وضعیت سازمان مجاهدین در کمپ لیبرتی برای ما بگویید و بگویید که شرایط به چه گونه پیش میره؟ به خصوص بعد از حمله هفته ی گذشته که درست در روز 22 بهمن روزی که حتی مجاهدین در آمریکا هم جشن گرفته بودند و قرار بود جشن شادی باشه و آقای جولیانی هم آمده بود که تبریک بگه که آنها از لیست تروریستی بیرون آمدند. لطفا یک مقداری مارا آشنا کنید با شرایط و اوضاعی که الان اونجا هست. آقای محمدحسین سبحانی:
بله البته در 21 بهمن در یک حمله تروریستی که با سلاح های خودکار صورت گرفت کمپ لیبرتی مورد تهاجم قرار گرفت و بر اساس اخبار 7 نفر کشته شدند و تعداد زیادی مجروح شدند هم چنین بین مجروحین تعدادی از نیروهای عراقی وجود دارند، البته این حمله تروریستی را تمامی انجمن های مدافع حقوق بشر از جمله افراد جدا شده و انجمن های مرتبط با افراد جدا شده از جمله کانون "ایران قلم" که مسئولیتش رو بنده به عهده دارم به شدت محکوم کردیم و در واقع این رو در راستای منافع رهبری فرقه مجاهدین قلمداد کردیم، در این حادثه تروریستی تعدادی از دوستان ما کشته شدند و تعدادی از آنها مجروح شدند، در همان روز ما تماس های بسیاری داشتیم از افرادی که بستگانشون آنجا هستند که پیگیری سرنوشت برادر، خواهر و فرزندانشون رو می کردند. البته باید به این حادثه اسفناک به وقوع پیوسته عمیق تر نگاه کرد و دنبال چرایی آن بود، سازمان مجاهدین روزی دست در دست صدام حسین علیه اپوزیسیون وی که الان در کردستان و در عراق حاکم هستند مبارزه کرده است، حالا حکومت عراق تغییر کرده است، اصرار سازمان مجاهدین بر حضور در عراق برای چیست؟
ما آن حمله تروریستی رو محکوم کردیم، آن حمله تروریستی هم بر اساس اطلاعاتی که وجود داره، گروهی به نام جیش المختار که در واقع یک گروه تندرو یی هستش درواقع مسئولیت این کار رو بر عهده گرفته و براساس آنچه دولت عراق مدعی ست آقای مالکی هم دستور بازداشت سرکرده ی این گروه را داده است. اما فارغ از این موضوع باید دید که سازمان چرا اصرار دارد در عراق بماند، من سال گذشته به همراه تعدادی از دوستانمون با تمام خطراتی که با آن مواجه بودیم برای حمایت از خانواده ی بچه هایی که در عراق هستند و پشت درب قرارگاه اشرف متحصن شده بودند تا فرزندانشان را برای چند لحظه ملاقات بکنند به عراق سفر کردم و آنجا را از نزدیک دیدم، شرایط سیاسی و امنیتی و نظامی بغداد و در کل عراق بی ثبات است، حالا شما چه اصراری دارید که در این فضا افراد رو نگه دارید؟ بنابر نقل قول افرادی که به تازگی از سازمان جدا شده اند (مثلا آقای حسین نژاد که مترجم ارشد مسعود رجوی در سازمان بود و اخیرا از کمپ لبرتی جدا شده) می گویند در آن مقطع از ما خواسته شده که بگوییم که ما می خواهیم در عراق پناهنده باشیم، یعنی در واقع برعکس چیزی که افکار عمومی تصور می کنند، به عنوان یک دستور تشکیلاتی به افراد گفته شده که شما در مصاحبه با کمیساریای عالی پناهندگان بگویید که من نمی خواهم بروم آلمان یا سوئیس یا… در کشوری پناهنده بشوم بگید که من می خواهم توی عراق بمانم، بنابراین اینجا یک علامت سوال بزرگ وجود داره اصرار رهبری فرقه مجاهدین بر نگه داشتن افراد در عراق برای چیست؟ آن هم گروهی که دست در دست صدام حسین دیکتاتور بزرگ عراق داشته، بنابراین در این شرایط مسئولیت این حمله به همان اندازه که بر عهده سرکرده گروه جیش المختار است با آقای مسعود رجوی هم هست، به این خاطر که چرا این نیروها رو شما در عراق در کمپ لیبرتی حبس می کنید؟ اساسا و درهمه جای دنیا کمیساریای عالی پناهنده به افراد تک به تک پناهندگی میده، اما آقای رجوی می خواد که همه ی این افراد با هم پناهنده و به جایی منتقل شوند و این خواسته ی فرقه ی آقای رجوی اصلا عملی نیست، یکی از دلایل مخالفت آقای رجوی با آقای کوپلر نماینده سازمان ملل در عراق همین است، که سازمان ملل می گوید هر کس که می خواهد جدا شود بیاید و با سازمان ملل صحبت کند و آقای رجوی هم می گوید چرا این را می گویید این همان حرف جمهوری اسلامی است، نه خیر آقا و خانم رجوی این حرف جمهوری اسلامی نیست این قانون کمیساریای عالی پناهندگان در تمام دنیاست من هم دراین کشوری که پناهنده شده ام، میرم با مسئول اداره ی پناهندگی صحبت می کنم توضیح می دم شرایط خودم را بعد که اداره مهاجرت به من پناهندگی می ده، به تمام فامیل من که پناهندگی نمی ده، به تمام هم فکران من که پناهندگی نمی ده که. آقای پارسا سربی:
آقای سبحانی چون من خودم از نزدیک دو سال در آلمان بودم و با امنستی و چند تا سازمان دیگه همکاری می کردم خوب هست که این رو هم اضافه کنیم که حتی خانواده وقتی میاد دیده می شود که مثلا به فرزند یک خانواده پناهندگی داده نمی شود اما به باقی افراد آن خانواده داده می شود و همین طور که شما گفتید پرونده ها تک تک تحت بررسی قرار می گیرد و حالت گروهی و فامیلی و لشکر کشی و اینها وجود نداره.
آقای محمدحسین سبحانی:
به نکته درستی اشاره کردید و بنابراین سازمان مجاهدین، باید مسئولیت این موضوع را بپذیرد تا زمانی که اصرار می کند در عراق حضور داشته باشد، در شرایطی که در عراق ناامنی وجود دارد، بنده این سوال رو مطرح می کنم که سازمان مجاهدین بر چه اساسی در ساختار سیاسی کشور عراق دخالت می کنه؟
دولت عراق ساختار و احزاب و قبائل مختلفی داره و سازمان مجاهدین میاد با تزریق پول این ساختارها رو هدایت می کنه، درواقع تنها برگ برنده ی سازمان مجاهدین پولی است که در دستش است، بنابراین با این مکانیزم اخلال می کنه در روند سیاسی دولت عراق، مگر شما عراقی هستید؟
شما به این دلیل در عراق حضور داشتید که می خواستید جمهوری اسلامی رو تغییر بدید بنابراین چه دلیلی داره که در ساختار سیاسی عراق دخالت کنید؟
جز اینکه شما می خواهید در این روند سیاسی اخلال کنید تا دولتی که به بقایای صدام حسین نزدیک تر است به قدرت برسد تا داستانهای 26 ساله ی حضور شما در عراق ادامه پیدا کند؟
واقعا تاسف بار و غمگین است وضعیت زنان و مردانی در آنجا وجود دارند که 50 – 60 سالشون است و پدرو مادر خود را سالهاست ندیده اند، ازدواج نکرده اند، فرزندان خود را ندیده اند، بو و عشق به زندگی رو نمی شناسند و نمی دانند که زندگی کردن در تضاد با مبارزه نیست. هرکس می گوید که زندگی در تضاد با مبارزه است یعنی این خود مبتکر و تولید کننده ی خشونت است و گر نه چه دلیلی دارد که شما در واقع افراد قربانی را به این نقطه ای برسونید که الان قرار دارند؟
از طرف دیگه خانم مریم رجوی بعد از حادثه ای که در لیبرتی صورت گرفته، گفته که ما را به اشرف برگردانید، به چه دلیل؟ به دلیل اینکه در اشرف امنیت ما بیشتر است! شما این موضوع رو پیش هر کارشناس سیاسی و کارشناس مسائل خاورمیانه و عراق ببرید به شما خواهد گفت که این یک فرضیه کاملا اشتباهی است، شما در کمپ لیبرتی که شرایط امنیتی و حفاظتی بهتری از قرار گاه اشرف داشته مورد تهاجم قرار گرفتید، کمپ لیبرتی جزو منطقه حفاظت شده ی بغداد و نزدیکهای فرودگاه بغداد هست و منطقه حفاظت شده نیروهای آمریکایی بوده و شما که می گویید اشرف، اشرف دقیقا در منطقه یی است که درواقع تلاطم و بی ثباتی نظامی و امنیتی در آن وجود داره. چرا می گویید بریم اونجا؟ چرا نمی گویید که ما رو فوری بفرستید به کشورهای امن اروپایی و غیره، خب بیایید داخل اروپا فعالیت بکنید، بیایید هر کاری می خواهید بکنید اینجا بکنید، می خواهید حرف بزنید صحبت بکنید اینجا انجام دهید، مشکل چیه؟ مشکل این هست که رجوی می دونه توی اروپا نمی تونه سلاحش رو دستش بگیره، به همین دلیل است که ما می گوییم سازمان مجاهدین هنوز با اندیشه مبارزه ی مسلحانه و تروریستی خداحافظی نکرده است. آقای پارسا سربی:
آخه آنجا در اشرف یا لیبرتی هم که دیگه سلاحی ندارند و سلاح ها را که تحویل داده اند و سلاحی ندارند. ادامه دارد…

خروج از نسخه موبایل