متن مصاحبه محمد حسین سبحانی با مردم تی وی ـ قسمت چهارم

آقای پارسا سربی:
آخه آنجا در اشرف یا لیبرتی هم که دیگه سلاحی ندارند و سلاح ها را که تحویل داده اند و سلاحی ندارند.
آقای محمدحسین سبحانی:
بله، سلاح را فیزیکی از آنها گرفته اند، ولی سلاح در اندیشه آنها هنوز وجود دارد، مشکل تفکر و بینش آنها است.
اگر اجازه بدهید به این بحث بپردازیم که چرا سازمان مجاهدین و آقای رجوی می خواهد به اشرف بازگردد؟ من چند دلیل را مطرح می کنم.
اول اینکه
به گفته سازمان و خانم مریم رجوی "اشرف کانون استراتژیک نبرد و مبارزه مسلحانه است"، آنجا منطقه ایست که اعضای سازمان 26 سال آنجا آموزش دیدند و در هر حال این شعار استراتژیک سازمان مجاهدین بوده است، حالا این کانون استراتژیک نبرد مسلحانه از سازمان مجاهدین گرفته شده است، حالا با قول و قرارهایی که آمریکا داد که اگر از اشرف خارج شوید ما نگاه مان به این همکاری مثبت خواهد بود، بنابراین اشرف رو از دست داد و فشار بین المللی، فشار نیروها، فشار خانواده های متحصن و فشار اعضای جدا شده و مدافعین حقوق بشر، سازمان مجبور شد اشرف رو ترک کند. بعد حالا اصرار می کند به برگشتش زیرا می خواهد به نیروهای درون خود و بیرون خود بگوید من آن شعاری که از روز اول دادم سرجایش است و باز خودش را بازسازی کند به لحاظ سیاسی و استراتژیک.
دوم اینکه
در لیبرتی امکان کنترل نیرو به اندازه قلعه اشرف میسر نیست، قلعه اشرف یک مساحت جغرافیایی شش کیلومتر در شش کیلومتر دارد و کمپ لیبرتی بسیار بسیار کوچک تر است و شما می دونید که در قلعه اشرف همین سه هزار و اندی نفر که در لیبرتی دارند با هم زندگی می کنند در اشرف که همه با هم در ارتباط نبودند، اصلا افکار عمومی و جامعه بین المللی نمی دانند که این سه هزار نفر در گروه های 100 – 150 نفره در مقرهای مختلف در درون اشرف سازمان دهی شده بودند، یعنی این 150 نفری که اسمشون رو گذاشتند ستاد فلان یا لشکر بهمان یا یگان فلان با اون یکی در ارتباط نبودند و اگر امکان انتقال اخبار و اطلاعاتی بوده تنها بین همین 150 نفر محدود بوده است، بنابراین یک خواهری که خواهرش در ستاد دیگه ای بوده نمی دیده، زن، اگر روزی نغمه جدایی از فرقه را در ذهن می خوانده، شوهرش رو حتی یک نگاه نمی توانسته ببیند که او را هم مطلع کند، و سازمان نمی خواد همین " نگاه"، همین " نگاهی" که معجزه می کنه، همین عشق که معجزه می کنه شکل بگیره و توی لیبرتی این شکل می گیره به دلیل مساحت کوچکتر کنترل کمتر است، افراد در یک تراکم و نزدیکی بیشتری هستند، اخبار و اطلاعات بهتر رد و بدل می شود.
دلیل سوم اینکه،
نیرویی که در درون اشرف بود، از رهبرش شنیده بود که اینجا "کانون استراتژیک نبرد است" و او هم با این توهم در اشرف ادامه داد وقتی اون توهم شکست اومد توی لیبرتی در ذهنش از یک نقطه ای عبور کرده که پس آنچه رهبری من گفت چی شد؟ اگر حتی جرات بیانش را نداشته باشد.
نکته ی چهارم،
رجوی می خواهد با اصرارش به برگشتن به اشرف، نقش ارتش آزادی بخش سوریه رو در فضای جامعه ی ایران بازی بکند، یک تصور و توهم بسیار شدید که اساسا نه سازمان مجاهدین چنان پتانسیلی دارد و نه در جامعه بین المللی چنین جایگاهی دارد.
بنابرآنچه گفته شد در پاسخ به سوال شما به نظر من و سایر دوستانی که منتقد سازمان مجاهدین هستند باید افرادی که اکنون به نام سازمان مجاهدین در لیبرتی هستند در اسرع وقت تحت مقررات و ضوابطی که کمیساریای عالی پناهندگان دارد، پروسه پناهندگیشان سپری بشه و به کشورهای بعد تقسیم شوند، بنابراین ادامه سازمان مجاهدین در عراق، چه در لیبرتی و چه در اشرف در واقع خیانتی ست که رهبری این سازمان در برابر افرادی که آنجا در واقع اسیر هستند انجام می ده.
آقای پارسا سربی:
شما در صحبتهاتون اشاره کردید به خانوداه هایی که به دنبال دیدار بستگانشون هستند، خیلی از مجاهدین می گویند که اینها از طرف جمهوری اسلامی می آیند، حتی می گویند که شما در ارتباط با وزارت اطلاعات هستید.
در این رابطه یک مقدار صحبت کنید که آیا این خانواده ها به دولت ایران وابستگی دارند و آیا دولت ایران به اینها کمکی می کنه یا تسحیلاتی فراهم میکند که به آنجا بیایند، یا این که این بندگان خدا هم از این طرف مورد اتهام قرار می گیرند و هم از آن طرف؟
آقای محمدحسین سبحانی:
درباره اتهامات سازمان مجاهدین، چه به خانواده ها و چه به افراد منتقد خودشون، همین بس که بدونیم که از نظر سازمان مجاهدین هیچ شخصیت ایرانی و غیر ایرانی وجود نداره که با سازمان مجاهدین صرفا اختلاف نظر داشته باشد و به او مارک و اتهام نزده و توهین نکرده باشند، از خانم مادلین آلبرایت گرفته تا همین اواخر آقای کوپلر یا سفیر آلمان در بغداد یا هر شخصیت چه ایرانی و چه غیر ایرانی. در تمام تاریخ سازمان شما این ترور شخصیت را می بینید، در پاسخ به این سوال به همین چند جمله بسنده می کنم، بنابراین من و همه عزیزان دیگر، کسانی نیستیم که از این مارک ها واتهامها بترسیم، سازمان مجاهدین و رهبری آن باید بداند و باید بیاید پای میز محاکمه و در یک دادگاه عادلانه پاسخ بدهد چرا؟ سوال های مشخصی وجود دارد که باید پاسخ بدهد.
اما این که خانواده ها یی که 20 سال 30 سال فرزندانشون رو ندیده اند،این حق رو ندارند که بیایند اعتراض کنند و پشت سیم های خاردار متحصن بشوند، حالا شما می توانید بگویید، دولت ایران این مسئله رو تسهیل کرده است یا نکرده است، که این در محتوای موضوع تاثیری ندارد، باید اجازه می دادند خانواده اش را ببیند، اگر مشکل سازمان مجاهدین، جمهوری اسلامی است، این مشکل رو این طوری از سر راه بر میداری یعنی بگذارند که خانواده ها با فرزنداشنان ملاقات کنند.
آیا شما باور می کنید که آقای محمد اقبال که در سازمان مجاهدین مسئولیت دارد و در حال حاضر در کمپ لیبرتی است بیاید خواهرش را به دلیل اختلاف نظر با یک اصطلاح بسیار بد و توهین آمیز مورد خطاب قرار دهد؟
در حالی که خانواده اش در اروپا حضور دارند و داخل ایران نیستند که تسهیلات حکومتی دریافت کرده باشند، من به خانواده ی محمد اقبال، خانم عاطفه اقبال هم می گویم این را نوشته برادر خود ندانند، این نوشته محمد اقبال نیست، این نوشته گشتاپوی سازمان مجاهدین است نوشته مسئول ستاد امنیت و اطلاعات سازمان مجاهدین است و فقط آن را می دهند دست محمد اقبال بخواند.
ادامه دارد

خروج از نسخه موبایل