نمایش مسخره مریم قجر در روز زن‏

مریم عضدانلو در ادامه جست و خیزهای میمون وار و دست وپا زدن های خودش برای نجات سازمان فرقه گرای خودش متوسل به روز زن در هشت مارس شده و با آویزان شدن به این روز جهانی سعی کرده که انقلاب پوشالی خودش را که همراه شوهر در بدرش تحت عنوان به اصطلاح انقلاب ایدئولوژیک راه انداخت و به خورد نیروها داد را توجیه کند و در این راستا یک خیمه شب بازی را در پاریس براه انداخت و در این رابطه اراجیفی را سرهم بندی کرده است که در اینجا به چند نکته از این افاضات پر طمطراق می پردازیم.
یکم: اولا ایشان که با خرج های گزاف توانسته بودند تعدادی زن را از این طرف و آنطرف جمع آوری کنند و برای گوش دادن به این مزخرفات خودش به پاریس بکشانند و جالب تراز همه این که مثل روال همیشگی اینگونه نمایشات مسخره را کنفرانس بین المللی نامگذاری کرده که بسیار مضحک و خنده دار هست. دوم: ایشان در ابتدا خودشان را با یک دجالگری خاص که از شوهرش فرا گرفته یک رزمنده آرمان برابری معرفی کرد که دروغی بیش نیست برای فریب زنانی که آنجا جمع کرده بود ؛ چون اولا ایشان خودشان را رئیس جمهور برگزیده و مادام العمر می دانند ؛ و اگر رزمنده بودند که در زمان جنگ فرار نمی کردند و به پاریس تشریف نمی بردند و الان باید در لیبرتی تشریف داشتند و منتظر حل و فصل امور پناهندگی خود می بودند ؛ و در ثانی ایشان وبقیه سران فرقه بویی از آرمان برابری نبرده اند و ذره ای هم به این آرمان والا اعتقاد نداشته و ندارند و اینها و نظایر اینها شعارهای پر طمطراقی بیش نبوده ونیست و نخواهد بود ؛ شعارهایی مانند: فدا و صداقت ؛ جامعه بی طبقه توحیدی ؛ رهایی زنان ؛ آزادی و برابری و عدالت اجتماعی همه اینها برای فریب نیروها و کشاندن آنها به عراق و کمپ جهنمی و مخوف اشرف با آن مناسبات استالینی و تار عنکبوتی بوده و بس. ولی در عمل صد و هشتاد درجه عکس این شعارها را ایشان با آن شوهر زن ستیز شان با عملکرد فرقه گرایانه خودشان در مناسبات مخوف شان پیاده می کردند و لذا بجای فدا و صداقت همه اش در بالای سازمان بطور خاص رجوی ها دروغ وریا بود و بجای جامعه بی طبقه جامعه چند طبقه در مناسبات وجود داشت و بجای رهایی زن تجاوز به زنان توسط شخص رجوی بر پا بود و بجای آزادی و عدالت اجتماعی هم خفقان و سرکوب شدید نیروها و سانسور شدید همانند کره شمالی بلکه هم بیشتر از آنجا وجود داشت و رجوی با بر پا کردن یک مناسبات سرکوبگرانه شدید اجازه هیچگونه احضار نظر مخالف نظرات خودش را در این مناسابت مخوف نمی دادو به شدت سرکوب می کرد. سوم: ایشان در ادامه اراجیفش گفته که قلبش مملو از خشم و اندوه هست بخاطر اینکه یک قرن از اعلام روز جهانی زن می گذرد ولی هنوز زنان تحت خشونت و تجاوز و تبعیض و بهره کشی قرار دارند ؛ من در اینجا از این خانم شیاد می پرسم آیا واقعا قلبت مملو از خشم و اندوه شده است؟
آیا شما افشاگری های زنان جدا شده از آن مناسبات استالینی خودتان را خوانده اید؟ و نظر شما در رابطه با افشاگری ها و روشنگری های این زنان شجاع و قهرمانی که توانسته اند آن مناسبات قرون وسطایی شما را ترک کنند بطور خاص افشاگری های تکان دهنده خانم زهرا سادات میر باقری که راجع به تجاوز جنسی به زنان توسط شخص مسعود رجوی و شکنجه و زندانی کردن و سر به نیست کردن زنانی که مخالف این تجاوزات بودند چیست؟ این افشاگری ها که قلب هر انسان شریف و آزاده ای را بدرد می آورد قلب شما را بدرد نمی آورد؟
البته که معلوم هست بدرد نمی آورد چون خودتان شریک جرم شوهر هرزه تان هستید و این اراجیفی را هم که بافته اید دروغ بزرگی بیش نیست برای فریب افکار عمومی و منحرف کردن بحث تجاوزات و آزار و اذیت جنسی مسعود رجوی به این زنان نگون بختی که از روز اول فریب این شعارهای پر طمطراق شما را که در بالا به چند تای از آنها اشاره تیتر وار کردیم را خوردند و در دام تار عنکبوتی تو و مسعود افتادند و این بلا ها را تحت عنوان انقلاب کذایی و رهایی زن بر سرشان آوردید که با شنیدن این داستانهای غم انگیز مرغان هوا هم به ناله و فغان پرداختند. داستانهای درد آوری مثل: در آوردن رحم زنان ؛ شکستن قرص سیانور در دهان زنان مخالف و این تجاوزات جنسی و آن رقص رهایی و یا آن حرم سرایی که مسعود خان برای خودش تحت عنوان شورای رهبری راه اندازی کرده بود و هزاران جنایات دیگری که اتفاق افتاده و هنوز ازش خبر نداریم. چهارم: ایشان در ادامه وراجی های خود این انقلاب خانمان سوز خودش را با انقلاب ضد برده داری اسپار تاکوس و انقلاب توده های فرانسه علیه فئودالیسم مقایسه کرده است که برای رساندن زنان به سطح رهبری دایر شده است و ادعا کرده که توسط این به اصطلاح انقلاب کذایی می تواند جهان را تغییر دهد. البته ایشان فقط برای فریب آن زنانی که در آنجا جمع کرده بود به کلی گویی پرداخت و هیچ اشاره ای به این نکرد چطور از صدقه سری این انقلاب کذایی اش زنان و مردان را مجبور به طلاق اجباری کردند و اشرف تنها نقطه ای در جهان است که در آن ازدواج و تشکیل خانواده برای اعضاء ممنوع هست و برای رهبری آزاد می باشد ونگفت که چطور فرزندان خردسال شان را از آنها جدا کرده و آواره کشورهای اروپایی کردند و این بچه های خرد سال بدور از مهر و عاطفه پدر و مادر بزرگ شدند ؛ همچنین ایشان اشاره نکرد که شوهرش تحت عنوان شورای رهبری و بقول ایشان رهایی زنان و ارتقاء آنها به سطح رهبری برای خودش حرم سرایی راه اندازی کرده که دست شاهان قاجار را از پشت بسته است و همچنین ایشان هیچ اشاره ای به سرنوشت مردان و زنانی که مخالف این انقلاب بودند نکرد که چه بلایی سازمان بدستور شخص رجوی بر سر آنها آورده است ؛ چون ایشان می دانند که اگر به هر کدام از اینها اشاره کنند همان زنانی را که با خرج گزاف آنجا جمع کرده می روند و آنجا را ترک می کنند ولذا با رنگ و لعاب رهایی زن و آرمان برابری و از این قبیل کشکیات سعی کرده این انقلاب خانمان سوز خودش را توجیه کند.
پنجم: ایشان در حالی خود را مخالف حجاب اجباری می دانند که در مناسبات قرون وسطایی شان یک ذره اگر روسری یک زن عقب می رفت و یک تار مویی از سرش دیده می شد شب باید در نشست های مغز شویی تحت عنوان نشست های عملیات جاری و غسل حساب پس می داد و دمار از روزگارش در می آوردند. ششم: ایشان در ادامه دروغپردازی ها و دجالگری های شان گفته اند که ما هیچ سلاحی جز حمایت مردمان نداشتیم ؛ ولی هیچ اشاره ای به آن مردمی که از ایشان و سازمان فرقه گرای شان حمایت کرده اند نکرده اند چون مردم ایران که نه تنها از این سازمان حمایت نمی کنند بلکه به سبب جنایاتی که تاکنون مرتکب شده به شدت ازش متنفر هستند و مورد انزجار شدید آنها قرار دارد. پس بنابراین شاید منظور شان از مردم همان صدام و نیروهای بحثی در زمان حاکمیت شان بوده اند و الان هم لابی های آمریکایی و سرویس های اطلاعاتی و امنیتی غربی و اسرائیلی هستند که ایشان نتوانسته اند در این به اصطلاح کنفرانس بین المللی آنرا بیان کنند ؛ چون خیلی ضایع می شد که اگر ایشان این واقعیت ها را بیان می کردند و می گفتند که چطور با سلاحهای اهدایی صدام در جنگ ایران و عراق سربازان بی گناه را می کشتند و یا به اسارت می گرفتند و یا چطور با همین سلاحها به مناطق مسکونی حمله می کردند و مردم غیر نظامی را هدف قرار می داند و یا با همین سلاحها برای یاری رساندن به صدام دیکتاتور به کرد کشی و سرکوب شیعیان جنوب عراق می پرداختند. بله اینها واقعیت های تلخی بود که ایشان جرات بیان آنرا در این نمایش مسخره ای که راه انداخته بودند را نداشتند و لذا به کلی گویی و دروغپردازی و وارونه جلوه دادن حقایق جهت تطهیر کردن چهره شوهرش و موجه نشان دادن این انقلاب کذایی اش روی آورده است. هفتم: و نکته جالب و خنده دار و بسیار مضحکی که در این نمایش رسوا و مسخره بیان کرده این که نقطه آغاز این انقلاب برای سرنگونی بوده ولی برای بنا کردن ایران آزاد فردا هم باید با همین دیدگاه عمل کنیم ؛ در اینجا باید به خانم شیاد و آن شوهر دجالش بگویم که اولا مردم ایران قیم نمی خواهند و خودشان بلد هستند که چطوری کارهای خودشان را پیش ببرند و ثانیا شما با این انقلاب کذایی خود چه گلی بر سر نیروها زده اید که حالا می خواهید این الگو را برای فردای ایران بکار ببرید و مردم ایران را وادار به طلاق اجباری کنید واقعا مسخره و مضحک هست که یک نیروی فرقه گرا که از هیچ جایگاه مردمی برخوردار نیست و در بین گروههای سیاسی داخل و خارج کشور هم هیچ جایگاهی ندارد و به عنوان یک گروه خود کامه و فرقه گرا شناخته شده است اینطوری بیاید ادعا کند که با این انقلاب می خواهد مردم ایران و حتی مردم جهان را تغییر بدهد ؛ که واقعا باید گفت آنکس که نمی داند و نمی داند که نادان هست در جهل مرکب تا ابد و دهر بماند و این حکایت این خانم و آن شوهر متوهم و ابله اش هست که در بلاهت کامل بسر می برند و بقول معروف مجسمه بلاهت هستند. در پایان باید به این خانم و آن شوهر ابله اش بگویم که با این سر هم کردن اراجیف و متوسل شدن به روز زن و از این قبیل جست و خیز های میمون وار راه به جایی نمی برید و نمی توانید این انقلاب کذایی تان را که تو و شوهرت مبتکر آن بودید و با آن جنایات زیادی را در حق نیروهای مخالف و معترض روا داشتید را توجیه کرده و مشروع جلوه دهید. و همچنین نمی توانید با این کارها صورت پژمرده خود را سرخ نگه دارید و جلوی فروپاشی سازمان فرقه گرای تان را بگیرید. زیرا زمان بر علیه شما با شتاب پیش می رود و این بساط فرقه گری تان را بزودی همانند یک سونامی در هم خواهد پیچید و به ته دره نابودی نقل مکان خواهید نمود به امید آنروز
و به امید رهایی همه زنان اسیر در چنگال شما

خروج از نسخه موبایل