بدون اشرف رجوی مرده

رجوی که به قرارگاه اشرف می بالید و به عنون شهر مریم از آن یاد می کرد با تخلیه آن به کمپ لیبرتی، پایگاه اصلی و قلب مغز شوئی و موتور محرک خشونت و تروریسم را از دست داد. اما خوشبینانه فکر می کرد و به حساب خودش می خواست یک گام جلوتر باشد افسوس که به گفته خود رجوی ما همیشه از دشمن یک گام عقب تریم البته اون منظورش ایران بود در بحث های سیاسی و نظامی و با تمام هشیاری که داشت این را اذعان می کرد این دفعه هم با گوش دادن به اربابش آمریکا برای خروج از اشرف و در ازای آن خروج از لیست تروریستی را به او نوید دادند.
رجوی از همان ابتدا به ساکن هم فکر خروج از عراق را حتی در مخیله خودش نمی گنجاند و او همواره در این فکر که مجدد به اشرف بر گردد, بوده و هست برای همین هم تعدادی را نگه داشت و با بهانه های مختلف می خواست نخ وصل با اشرف را داشته باشد به همین منظور در این مدت نه همکاری خوبی در لیبرتی با نمایندگان کمیساری عالی پناهندگی داشت ونه اقدامی برای خروج نیروها انجام داد و در عوض بطور مداوم با نقشه کشی هائی شروع به بزرگ نمائی مشکلات  و تبدیل به معضل می کرد و برایش در این راستا حتی از دست دادن جان تعدادی هم مهم نبود و در این قضیه موشک باران لیبرتی کسی که بیش از همه استقبال کرد خودش بود و همان گمانه هائی که احتمالا کار خودش بوده باشد وجود دارد رجوی خوب می داند از دست دادن اشرف یعنی جان دادن یعنی پایان 30سال و اندی مبارزه به اصطلاح خودش و به حساب ما خرابکاری و ترور و وطن فروشی.
واضح است چرا آنقدر پا فشاری برای حضور در عراق آن هم در اشرف دارد چون در آنجا دست باز تر برای اعمال مغز شوئی و تسلط بر افراد و دخالت در امور کشور عراق راحت تر است و اشرف برای وی نقطه اقتدار برای او می باشد , پس از نظر ما روزی که رجوی زندگی مخفی را انتخاب کند به لحاظ فیزیکی مرده است و خروج از عراق و نرسیدن به خواسته اش یعنی بازگشت به اشرف مساوی هست با اضمحلال فرقه اش و نابودی تام و تمام. دیر نخواهد بود.
 

خروج از نسخه موبایل