دوگانگی سیاق ثابت در رفتار رجوی شارلاتان

در جریان فتنه 88 رجوی ها تلاش نمودند تا از آب گل آلود ماهی بگیرند و در همین راستا وقتی تمام تیرهای شان به سنگ خورد، به سراغ سلطنت طلب ها رفته و طبق معمول با فراموش کردن تمام حرف ها، موضع گیری ها و ادعاهای قبلی خود شروع به تعریف و تمجید از رضا پهلوی نموده تا شاید از طریق او به نوایی برسند. البته طبق معمول هیچ توضیحی هم ندادند که چرا بعد از چند دهه یکباره نسبت به رضا پهلوی موضع خود را تغییر دادند.
رجوی در قسمتی از پیام مطول خود در بهمن 1388 با عنوان « اشرف کانون استراتژیکی نبرد »!!! ضمن تشکر از رضا پهلوی بخاطر اینکه در وقایع اشرف دولت عراق را محکوم کرد درباره وی چنین گفت:
رضا [ پهلوی ] در زمان انقلاب ضد سلطنتی 18 سال داشته و تا آن جا که من می دانم شخصا مرتکب جرم و جنایتی نشده است. وانگهی گناه پدر را که به پای پسر نمی نویسند…… اگر ایشان اعلام کند که خواهان یک جمهوری دمکراتیک و مستقل مبنی بر جدایی دین از دولت است در این صورت به راستی چه نام نیکی از خود به جا می گذاشت…. آقای رضا پهلوی اگر بخواهید می توانید در این مقطع حساس و تاریخی، خدمت بزرگی به آزادی وطنتان بکنید. »
زمان گذشت و طرح رجوی برای جذب رضا پهلوی به جایی نرسید و وقتی رجوی دید که طرف نه تنها او را آدم حساب نکرده بلکه اعلام کرده که بدلیل دیکتاتوری حاکم بر فرقه رجوی آنها را به هیچ وجه قبول ندارد، تمام حرف هایی که در سال 88 در مورد او گفت را فراموش کرده و شروع به حمله علیه وی نمود. رجوی ها در سایت های خود در مقاله ای با عنوان « مــوتــور اپــوزیــســیــون بــر روی گــاری ِ پــوزیــســیــون » حسابی به رضا پهلوی تاختند.
در این مقاله نه تنها از القاب « ایشان » و « آقا » که شخص رجوی در پیام سال 88 خود برای وی بکار برد خبری نیست بلکه برخلاف آن پیام که گفته بودن « گناه پدر را که به پای پسر نمی نویسند » نه تنها جنایات پدر را به او ارتباط داد و او را با عنوان « فرزند دیکتاتور » خطاب کرد بلکه مادرش را زن خود فروش نامید که خود فروشی را به فرزندش در دینای سیاست آموخته است.
رجوی کسی است که در راه اوهام جاه طلبانه خود به هیچ اصولی پایبند نیست و به هیچ یک از حرف های خود نیز متعهد نمی باشد. هر حرف و حرکتش تنها بر این اساس است که آیا برای او منافعی دارد یا خیر. او چون خود را ملزم به پاسخگویی نمی بیند با وقاحت تمام مواضعی 180 درجه متضاد را در مقاطع مختلف اتخاذ می کند، ملاک دوست و دشمن برای او این است که چه چیزی از طرف مقابل به او می رسد، اگر برسد، دوستش می شوند و اگر نرسد دشمنش محسوب می گردند.
حالا ببینید رجوی ملعون چه شارلاتانی است.
 

خروج از نسخه موبایل