اطلاعیه کانون صلح و آزادی دنا درباره انتخابات ریاست جمهوری و غوغاسالاری مجاهدین

برگزاری انتخابات در تمامی کشورهای مردم سالار نشانه پایبندی دولتها به اصل حق حاکمیت مردم بر سرنوشت خویش و متعهد بودن دولتها به رعایت اصول آزادی میباشد. امروزه در اکثر کشورهای جهان مردم کم و بیش با این پدیده با ارزش دنیای مدرن آشنا میباشند.

مردم با شرکت در انتخابات به دولتها، پارلمانها و سایر نهادهای حکومتی خویش شکلی تازه بخشیده و با نحوه انتخاب و رأی دادن خویش آمال و خواسته های خویش را به دولتمردان کشورشان منتقل کرده و به آنان میگویند که در چه مسیری باید سیاستهای اجراییشان را هدایت نمایند.

میزان پایبندی دولتها به رأی و انتخاب مردم متفاوت بوده، در بعضی از کشورها انتخابات فقط جنبه نمایشی و فرمایشی داشته و در برخی دیگر از کشورها رأی مردم از تأثیر گذاری بیشتری برخوردار میباشد. اما آنچه که مهم میباشد این است که اکثر دولتهای جهان حق حاکمیت مردم بر سرنوشت خویش را پذیرفته و به نوعی به آن احترام میگذارند.

شکل و برگزاری انتخابات در جوامع مختلف متفاوت بوده و نحوه برگزاری انتخابات بر اساس قوانین مندرج در قانون اساسی هر کشور، شکلی متفاوت داشته و میزان پایبندی هر دولت به آزادی و حق انتخاب مردم و میزان تأثیرگذاری احزاب آن کشور، بیان کننده میزان و درجه وجود مردمسالاری در کشورهای گوناگون میباشد.

مردم کشور ما ایران از زمان انقلاب مشروطیت تا به امروز شاهد برگزاری انتخابات مختلفی در کشورمان بوده اند. هر چند که با کمال تأسف باید گفت در هیچ دوره ای ما شاهد برگزاری انتخاباتی کاملاٌ آزاد و مردمسالار نبوده ایم، اما همین برگزاری انتخابات مختلف نشانه ای از با اهمیت بودن مردمسالاری برای مردمان ایران زمین میباشد.

مردم ایران حدود ۱۰۰سال است که برای به دست آوردن آزادی و مردمسالاری در کشورشان مبارزه بی وقفه و پر فراز و نشیبی را آغاز کرده و ادامه میدهند، به امید آنکه در ایران زمین حکومتی مردمسالار و پایبند به اصول با ارزش آزادی مستقر گردد.

یکی از دورانهای بزرگ تاریخی کشور ما پیروزی انقلاب ضد سلطنتی مردم ایران بر حکوت شاهنشاهی و دیکتاتوری پهلوی در سال ۱۳۵۷خورشیدی بود. همگان میدانند که تلاش برای به دست آوردن آزادی و استقرار حکومتی مرمسالار، جوهره و موتور محرک مردم ایران در این انقلاب بود.

هرچند که تحولات بعدی، جامعه ما را در مسیر و دوران تاریخی دیگری قرار داد اما ایرانیان سرافراز از تلاشهایشان برای رسیدن به آزادی دست برنداشته و در اشکال و قالبهای جدیدی مبارزات آزادی خواهانه شان را پیگیری میکنند.

وجود و شکل گیری انواع تشکلهای دانشجویی،کارگری،فرهنگی،احزاب و سازمانهای مختلف چه در درون حاکمیت و چه در بیرون حاکمیت، نشانه هائی از باارزش بودن آزادی و مردمسالاری برای مردم کشور ما میباشد.

ایرانیان به هیچ وجه خسته و نا امید نشده و همچنان تا رسیدن به خواستگاهشان دست از تلاش و مبارزه بر نداشته و نمیدارند.

اکثریت قریب به اتفاق جامعه شناسان، اقتصاددانان، سیاستمداران و پژوهشگران منصف و بی طرف که امور و تحولات مربوط به ایران بزرگ را پیگیری میکنند، عدم موفقیت جامعه ایرانی را در راه رسیدن به آزادی و مردمسالاری کامل، ناصادق و ناپاک بودن رهبران احزاب، تشکلها،سازمانها، جنبشها و برخی از دولتمردان و بیگانه بودن آنان با آزادی و مردمسالاری میدانند و الا مردم شریف ایران از هیچ تلاش و جانفشانی دریغ نکرده اند، این رهبران سیاسی آنان بوده اند که به خواستگاه و آمال واقعی مردم توجهی نشان نداده و کشور ایران را در مسیری دیگر قرار داده اند.

اما در همین ایران کنونی نیز بطور میانگین هر دوسال یکبار شاهد برگزاری انتخابات هستیم و قدرت در بین جناحهای درون حکومتی دست به دست شده و هر جناح سهم خویش را از قدرت و حاکمیت به دست می آورد.

مقامات جمهوری اسلامی ایران از بی برنامگی و عدم پایبندی اپوزوسیونهای درونی و بیرونی به اصول مردمسالارانه بهره جسته و پایه های قدرت خویش را مستحکم تر کرده اند.

بدون داشتن احزاب، سازمانها و گروههای سازمان یافته و پایبند به اصول آزادی و مردمسالاری، دست یابی جامعه ایرانی به آزادی و حکومتی مردمسالار، امری دشوار و بسیار سخت به نظر می آید. این سازمانها و احزاب میباشند که باید به تحرکات و مطالبات مردم شکل داده و آن را تا رسیدن به نتیجه و مطلوب مورد نظر هدایت کرده و در مسیر درستی قرار دهند.

وقتی که اپوزوسیونهای ما بوئی از آزادی و مردمسالاری نبرده اند و خود را در عمل متعهد به آن نمیدانند چگونه ما میتوانیم انتظار داشته باشیم که در کشورمان هرچه سریعتر نظامی مردمسالار و برخواسته از رأی و انتخاب واقعی مردم مستقر گردد؟!

وقتی رهبران احزاب و جریانات سیاسی فعال کشور ما افرادی ناصادق و ناپاک میباشند، مسلم است که مردم نیز به همین حداقل های آزادی رضایت میدهند.

تا زمانی که آزادی و مردمسالاری در بین احزاب و سازمانهای سیاسی کشور ما نهادینه نشده باشد، دست یافتن به حکومتی کاملا مردمسالار امری دور از ذهن به نظر میرسد.

وقتی که مردم ما میبینند تشکلهائی که مدعی مبارزه برای دستیابی به حکوتی مردمسالار میباشند در عمل در جهت مخالف آزادی و مردمسالاری حرکت میکنند، پرواضح است که به همین شرایط موجود تن میدهند.

ذکر این نکته را ضروری میدانم که مسلماٌ حاکمین جمهوری اسلامی به تنهائی هرگز قادر نبودند جامعه ما را در مسیری غیر از خواستگاه اصلی مردم ایران قرار دهند.

بودند و هستند جریانات و تشکلهائی که ادعای اپوزوسیون حاکمیت موجود را داشته و دارند اما در عمل به تثبیت شدن موقعیت دولت در ایران کمکهای شایان و قابل توجهی نمودند.

در میان این تشکلها و جریانات، نقش فرقه مجاهدین نقشی بارز و پراهمیت میباشد، به طوری که میتوان گفت این فرقه خرابکار و خائن به میهن یکی از اصلی ترین عوامل درون کشوری، انحصاری شدن قدرت در دست حکومت فعلی میباشد.

فرقه مجاهدین با آغاز عملیاتهای تروریستی در سالهای اولیه بعد از انقلاب ضدسلطنتی ۱۳۵۷خورشیدی بهانه اصلی را به حکومت داد که حاکمیت را یکدست نموده و به قلع و قمع جریانات و تشکلات آزادی خواه پرداخته و موقعیت و قدرت خویش را در ایران تثبیت نماید.

همزمان با آغاز جنگ عراق و ایران، فرقه رجوی نیز با انجام گسترده عملیاتهای خرابکارانه، بهانه اصلی را به حاکمیت داد که فضای جامعه را فضائی امنیتی پلیسی کرده و تمامی جریانات و احزاب مخالف خویش را حذف نموده و از صحنه خارج نماید.

هرگز این نقش خائنانه و مخرب فرقه مجاهدین خلق از ذهن مردم ما پاک نشده و مردم ما مجاهدین خلق را نیز شریک جنایات صورت گرفته در کشورمان در دهه های اخیر میدانند.

این عملکرد مخرب و منفی مجاهدین خلق مسلماٌ نشأت گرفته از بیگانه بودن این فرقه با آزادی و مردمسالاری میباشد.

فرقه مذهبی و خرابکار مجاهدین خلق پرهیاهوترین جریان خارج از حاکمیت بوده که دم از آزادی و مردمسالاری واقعی زده و خود را اپوزوسیون اصلی حاکمیت موجود دانسته و مدعی است که تنها تشکلی که میتواند آزادی و مردمسالاری را در ایران مستقر نماید این فرقه میباشند.

فارغ از هرگونه هیاهو و ادعاهای سرکردگان ناپاک فرقه، مردم ما به خوبی میدانند که این فرقه خرابکار هیچ بوئی از آزادی و مردمسالاری نبرده که هیچ بلکه از دشمنان اصلی آزادی و مردمسالاری میباشد.

چگونه میتواند این جریان خرابکار و خائن به وطن ادعای آزادی و مردمسالاری کند در حالی که سرکرده فرقه فردی خود انتصابی و ثابت بوده و هرگز در درون فرقه رجوی (مجاهدین خلق) حتی یکبار نیز انتخابات درون حزبی برگزار نشده است.

مرسوم است که در درون احزاب مختلف نیز انتخابات وجود دارد و کادرهای هر حزب و تشکل هر چند وقت یکبار دبیر کل و اعضای مرکزی حزب را انتخاب میکنند. اما آقای مسعود رجوی به این اصل اولیه مردمسالارنه هیچ اعتقادی ندارد و فقط خود را شایسته و با کفایت برای رهبری فرقه دانسته و دیگران را نادان و ناشایسته میداند.

همین اعتقاد و رویکرد دیکتاتورمآبانه سرکرده فرقه رجوی (مجاهدین خلق)میباشد که این جریان را تبدیل به جریانی دیکتاتور پرست و یاور دیکتاتور و دشمن آزادی و مردمسالاری نموده است.

در دیدگاه فرقه رجوی(مجاهدین خلق)برگزاری انتخابات هیچ ارزش واقعی نداشته و اگر هم میبینیم سرکرد گان فرقه خواستار برگزاری انتخاباتی آزاد و مردمسالار در ایران میباشند این به این معنا نیست که مجاهدین از مردمسالاری دفاع میکنند، بلکه این یک تاکتیک و شعار عوامفریبانه برای در دست گرفتن قدرت و حاکمیت و آغاز نمودن دوران و شکل جدیدی از دیکتاتوری در ایران میباشد.

کسانی که فرقه رجوی(مجاهدین خلق) را به خوبی میشناسند میدانند که این فرقه کاملاٌ با استبداد و استبدادگری عجین بوده و دیکتاتورپرستی و همراهی و یاری رساندن به دیکتاتورها جزئی جدائی ناپذیر از اصول عقیدتی فرقه جنایتکار مجاهدین خلق میباشد.

دیکتاتور کوچک فرقه مجاهدین، آقای مسعود رجوی به هیچ عنوان به خرد و تصمیم گیری جمعی هیچ اعتقادی ندارد، اگر داشت الان خود و دار و دسته اش به این اوضاع و احوال فلاکتبار دچار نبودند.

از دیدگاه کانون صلح و آزادی دنا، همین منش و دیدگاه مستبدانه رجوی و عدم اعتقاد او به آراء و نظرات دیگران میباشد که فرقه مجاهدین را در آستانه نابودی کامل قرار داده است.

بنا بر همین سابقه و رویکرد دیکتاتورمآبانه رهبری فرقه مجاهدین میباشد که این فرقه در قبال برگزاری انتخابات ریاست جمهوری در ایران در موضعی انفعالی قرار گرفته و حرف باارزش و قابل اتکائی برای گفتن ندارد.

خروج از نسخه موبایل