قرارگاه اشرف آیینه تمام نما و محک ادعاهای مریم قجر در ویلپنت پاریس

مریم قجر در شوی آمریکایی و اسرائیلی ویلپنت پاریس، در حالیکه از وجنات و احوال شخصیش بوضوح اضمحلال و سقوط به زباله دان تاریخ مشهود بود. بار دیگر نسخه اربابانش را به عنوان برنامه ای برای ایران فردا اعلام کرد. گرچه در این سالیان همه چیز روشن شده است، ولی نگاهی انتقادی به این برنامه ها شاید خارج از لطف نباشد.

معمولا برای اینکه برنامه و ادعای جریانی را بسنجند، عملکرد گذشته آن بیش از هر چیز قابل استناد است. مریم قجر که خود را رهبر فعلی فرقه رجوی می داند، سالیان متمادی را در عراق زندگی کرده است و جامعه ای به دور از  بشریت به اسم اشرف را بنا نهاده است. بنابراین، اگر ادعا های وی قابل اتکا باشد باید در آن جامعه ایزوله خود ساخته، نمونه ای از آن را ایجاد کرده باشد.

علی الحال بررسی و محک ادعاهای تکراری مریم قجر با داستانهای چندساله قرارگاه اشرف، نتیجه مطلوب و آیینه تمام نمایی از اعمال این فرقه خواهد داشت.

(مریم قجر: از نظر ما آرای مردم، تنها ملاک سنجش می باشد.)

متاسفانه فرقه رجوی هیچ سنخیتی با آرای مردم ندارد. چرا که اگر چنین بود، بعد از پیروزی انقلاب ضد سلطنتی سال 57، مردم ایران با رای 98% به حکومت اسلامی و قانون اساسی، مهر تاییدی بر مردمی بودن جمهوری اسلامی زدند. و در این سالیان با شرکت در انتخابات دوره ای، نمایندگان مجلس  و رئیس جمهور کشور را انتخاب کرده اند و در آخرین انتخابات ریاست جمهوری نیز با شرکت 72% و انتخاب رئیس جمهور نشان دادند، رای آنها چیست و مشت محکمی بر دهان یاوه گوهای خارجی و آلت دست آنها فرقه رجوی کوبیدند. اگر رای مردم ملاک سنجش است پس چرا شما سودایی دیگر در سر دارید و پرچم اجنبی را تکان می دهید.

(مریم قجر: ما به کلیه آزادیهای فردی احترام می گذاریم و بر آزادی بیان و آزادی کامل رسانه ها و دسترسی بی قید و شرط همگان به فضای مجازی تأکید داریم.)

جالب اینجا است که فرقه رجوی در شرایطی این شعار را می دهد که، بدنه اصلی اش در اشرف و لیبرتی سالیان متمادی که در عراق هستند، اکثرا، حتی سواد کاربری اینترنت را ندارند و اجازه دسترسی آزادانه آنها به رسانه های سمعی و بصری سلب شده است. به گفته تمام جداشده هایی که تا کنون خود را از بند تشکیلات فرقه ای رجوی در عراق رهانیده اند، اخبار و مسائل سیاسی کنترل شده و با سانسور به اطلاع اعضاء میرسید. به گفته بسیاری از جدا شده ها، افراد از داشتن یک رادیو شخصی محروم بودند و اگر کسی مخفیانه با خود رادیو حمل می کرد بشدت مورد برخورد قرار می گرفت و بلافاصله به وی اتهام جاسوسی زده می شد. حال این که مریم قجر شعار آزادی بیان و دسترسی بی قید و شرط را سر می دهد جای بسی درنگ دارد. به نظر میرسد این حرفها، شعارهایی بیش نیست.

(مریم قجر:  ما در ایران آزاد شده فردا، از لغو حکم اعدام دفاع می کنیم و نسبت به آن متعهدیم.)

در این قسمت بهتر است یاد آوری کنیم که خانم قجر مگرشما نبودید که در نشستهای باقرزاده همه را تحریک می کردید که هر کس بخواهد از تشکیلات جدا شود حقش اعدام است و لا غیر. ظاهرا مریم قجر فراموش کرده است که در جریان دستگیری های سال 73 و زندان و شکنجه اعضاء، آقای ترابی زیر شکنجه کشته شد. و یا شاید مریم قجر یادش نباشد که که به زندانی هایش می گفت یا امضاء کنید نفوذی هستید و یا شمارا می کشیم و خرج گرفتن گواهی فوت برایمان به اندازه یه کیسه برنج و چند قوطی روغن است.

(مریم قجر:  ما از جدایی دین و دولت، دفاع خواهد کرد و هر گونه تبعیض در مورد پیروان کلیه ادیان و مذاهب، ممنوع خواهد بود.)

البته خیلی واضح است شعار جدایی دین از دولت،  که مریم قجر آن را قرقره می کند، حرف ها و شعار های طرفهای لابی  یهودی و آمریکایی اش است که برای دم تکان دادن ، آنها را نشخوار می کند. ولی در رابطه با ادیان و مذاهب، برخورد تشکیلات فرقه در اشرف اساسا 100% مغایر این ادعاها می باشد. در اشرف بعد از اینکه به تعدادی از اعضاء که مارکسیست بودند و می خواستند عقاید خودشان را حفظ نمایند، ابلاغ شد باید به عقاید خاص فرقه ای رجوی درآیند و بعداز اینکه  با مخالفت آنها روبرو شدند، تشکیلات فرقه ای رجوی همه آنها را از دیگر اعضاء جدا کرد و شکنجه گر معروف خود  اسدالله مثنی را فرمانده آنها قرار داد.و آنها را مستمر تحت شدیدترین اهانت ها و بدرفتاری ها قرار داد.

(مریم قجر: ما به برابری کامل زنان و مردان در کلیه حقوق سیاسی، اجتماعی و مشارکت برابر زنان در رهبری سیاسی، معتقدیم.)

پنبه این شعار تو خالی خیلی وقت است زده شده است. لیست 100 نفره از زنانی که به حکم مریم قجر زیر عمل جراحی رحم قرار گرفتند. و یا جلسات رقص رهایی که مسعود رجوی با قدیس کردن خود زنان را مجبور به برهنگی می کرد. بحث طلاق و ازدواج نیز که از سال 70 تعیین تکلیف بود و در اشرف همه مجبور شدند همسران خود را طلاق دهند. آزادی پوشش نیز داعیه ای دیگر از پوشالهایی است که مریم قجر بهم بافته است. در این سالیانی که در اشرف بودند به غیر از پوشش خاصی که تشکیلات فرقه تعیین کرده بود، هیچ کس اجازه استفاده از لباس دیگری را نداشت.

(مریم قجر: ما خواهان ایجاد یک نظام قضایی مدرن، مبتنی بر احترام به اصل برائت، حق دفاع، حق دادخواهی، حق برخورداری از محاکمه علنی و استقلال کامل قضات هستیم.)

مریم قجر فراموش کرده است که سلسله نشستهای دیگ و عملیات جاری و غسل هفتگی، که در تشکیلات فرقه ای خود در اشرف راه انداخته بود به چه صورت اداره می شد. البته یقینا منظور مریم قجر از نظام قضایی مدرن، سیستم خود ساخته نشستهای غسل است که بر اساس عادت خود بزرگ بینی که به وی دست داده است فکر می کند مدرن ترین سیستم قضایی دنیا است.

(مریم قجر: ما بر خودمختاری کردستان ایران که طرح آن را شورای ملی مقاومت تصویب کرده، تأکید داریم. زبان و فرهنگ هموطنان ما از هر ملیتی که هستند، در زمره سرمایه های انسانی تمام مردم این کشور است که باید در ایران فردا ترویج شود و گسترش پیدا کند.)

مریم قجر طوری از اقلیت های مذهبی سخن می گوید که گویا فراموش کرده است در اشرف و در تشکیلات فرقه ای اش،  قانون وضع کرده بود که در تشکیلات فقط باید به زبان فارسی صحبت شود و چنانچه افرادی با هم به زبان محلی صحبت می کردند مورد برخورد قرار می گرفتند.و به آنها اتهام خرابکاری می بستند. و یا فراموش کرده است که در نشستهایش  به کرارت لهجه های اقوام مختلف و به خصوص کردی را به تمسخر می گرفتند. به مریم قجر باید گفت سرمایه های کشور قبل از فرهنگ و زبان، انسانهایی اند که آن اجتماع را می سازند. تو که ارزش زندگی اعضای گرفتار در اشرف را تمجید و تبعیت  از رجوی قرار داده ای، دیگر چه جای این ادعا است که بتوانی برای مردمی به این عظمت ارزشی بیش از خواسته ای فرومایه خود و شوهر فراریت داشته باشی. بنابراین به مریم قجر باید گفت اسم مردم ایران را تخریب نکن و البته مردم ایران روزی جواب همه وطن فروشی هایت را خواهند داد.

(مریم قجر: سیاست خارجی ما، مبتنی بر همزیستی مسالمت آمیز، صلح و همکاریهای بین المللی و منطقه یی و احترام به منشور ملل متحد خواهد بود.)

متاسفانه عملکرد فرقه رجوی از وقتی که تصمیم گرفت در خلال جنگ ایران و عراق به سمت عراق برود و نقش  ستون پنجم را بازی نماید تا اکنون که با آلت دست قرار گرفتن در دست لابی های اسرائیلی و آمریکایی بیشتر به نظر می رسد سیاست خارجه ای که در پیش رو دارد، وطن فروشی است.  رفتار و کرداری که برخی از لابی های آمریکایی اش هم به صدا در آمدند و گفتند:" مجاهدین حرفهایی علیه ایران و ایرانیان می زنند که ما از طرح آنها شرم داریم ". آری سیاست فرقه ای رجوی  وطن فروشی است و از این رو است که مورد نفرت تمام عیار مردم ایران قرار گرفته اند.

حسینی

خروج از نسخه موبایل