نامه 130 پارلمانتر امریکایی و سکوت معنی دار فرقه رجوی

تلویزیون B.B.C در بخش اخبار شبانگاهی روز جمعه 28/4/92 اعلام کرد بیش از130 نفر از نمایندگان مجلس طی نامه ای به باراک اوباما رئیس جمهور امریکا از وی خواستند که فرصتهای دیپلماتیک بیشتری برای حل مناقشه با ایران ایجاد کند. این نمایندگان که از دو حزب دمکرات و جمهوریخواه هستند در نامه خود خطاب به رئیس جمهور امریکا تاکید کردند که با توجه به مشارکت اکثریت مردم درانتخابات ریاست جمهوری نباید کاری کنیم که مشروعیت انتخابات زیرسئوال رود.
به گفته کارشناسان و تحلیلگران سیاسی بعد از موج تصویب قطعنامه های تحریم توسط نمایندگان نومحافظه کار وابسته به جناح جنگ طلب امریکا این اولین باری است که این میزان از نمایندگان از رئیس جمهور امریکا خواهان برقراری رابطه با دولت ایران می باشند و این نشان می دهد که شرکت قاطع مردم ایران درانتخابات 24خرداد ریاست جمهوری تاثیر مثبتی بر نمایندگان مجلس امریکا داشته است. فرقه تروریستی رجوی که تا قبل از این، صدور هر بیانیه از طرف هر نماینده امریکایی که میشد را با آب و تاب درسیمای اختناق خود بازتاب می داد درچند روز اخیرکاملا خفقان پیشه کرده است. سرکردگان فرقه رجوی طی هفته های اخیر و بخصوص بعد از تو دهنی محکمی که از مردم در جریان انتخابات دریافت کردند درهمگامی با نتانیاهو نخست وزیر رژیم صهیونیستی و دیگر جناحهای جنگ طلب اروپایی چنین وانمود کنند که روند انتخابات در ایران تاثیری در روند تغییر اوضاع نخواهد داشت و با نمایشی جلوه دادن انتخابات خواهان تصویب تحریمهای هرچه بیشتر و حتی روی میز قرار دادن گزینه نظامی شدند. سرکردگان مزدور و اجیرشده رجوی در وادی خیانت به خلق و میهن تا بدانجا پیش رفتند که هرگونه اقدامی برای وضع تحریمهای بیشتر و گزینه های نظامی را در ارگان تبلیغاتی خود جشن می گیرند با اشراف به اینکه نتیجه سخت تر شدن کمربند تحریمها و یا گزینه نظامی در گام اول ضرر و زیان آن متوجه مردم ایران است. ولی برای فرقه خیانتکاری که برای دستیابی به منافع قدرت طلبانه فقط تا نوک بینی خود را می بیند خون و درد رنج مردم چه اهمیتی دارد؟
در شرایطی که اکثر رهبران کشورهای غربی بعد ازانتخابات ریاست جمهوری و انتخاب آقای روحانی با ارسال پیامهایی خواهان رابطه با ایران شدند. فرقه رجوی همانند گذشته خبر از راه اندازی یک سایت جدید با ماهیت غنی سازی اورانیوم جهت دسترسی ایران به سلاحهای هسته ای را داد. چند روز بعد نخست وزیر رژیم صهیونیستی با استناد به این خبر اعلام کرد ایران در زمینه دسترسی به سلاحهای هسته ای به مرز سرخ خود رسیده است.!! و اینکه اسرائیل آماده است که از گزینه نظامی برعلیه ایران استفاده نماید.همسویی نخست وزیر رژیم اشغالگر با سرکردگان فرقه رجوی بخوبی پرده از ماهیت همکاریهای سکرت آنها برمی دارد. اما در اینجا لازم میدانیم که اشاره ای داشته باشیم به منابعی که اطلاعات کاذب مربوط به فعالیتهای هسته ای ایران را دراختیار فرقه خیانتکار رجوی قرارمی دهد تا عمق وابستگی های این فرقه به عوامل صهیونیست بهتر مشخص شود. اسکات رئیس بازرسان ارشد تسلیحاتی ملل متحد درعراق در دهه 90میلادی دربخشی ازکتاب خود به نام هدف ایران درخصوص جاسوسی سازمان موسوم به مجاهدین خلق در رابطه با تاسیسات هسته ای ایران چنین آورده است: " در اواخر سال 2001 بعد از حادثه تروریستی 11 سپتامبر در امریکا گروهی ازافراد همفکر در واشینگتن دی سی گردهم آمدند                  تا یک نهاد لابی تحت عنوان کمیته برای ایران دمکراتیک (CDI) را تشکیل دهند اشخاص عمده این گروه نومحافظه کاران شناخته شده ای مانند موریس آمیتای مدیرسابق اجرایی کمیته امور عمومی امریکایی –اسرائیلی (AIPAC) ,همینزو وسلی مدیرسابق (CIA) بودند. هدف اصلی (CDI) براندازی رژیم ایران بود.این کمیته به شدت طرفدار اسرائیل بود. و با لابیهای قدرتمند طرفدار اسرائیل مانند کمیته امورعمومی امریکایی – اسرائیلی (AIPAC) یا انستیتوی یهودیان برای امور امنیت ملی درارتباط بودند این لابیهای قدرتمند ازسازمان مجاهدین خلق و بخش سیاسی آن شورای ملی مقاومت به عنوان یک گروه پیشرو وعمده حمایت می کنند. این حقیقت که مجاهدین خلق در عراق مستقر بوده و در گذشته از سیاستهای خصمانه صدام حسین حمایت کرده بودند مورد توجه کمیته واقع شد. دولت اسرائیل بدنبال راههای دیگری بود که توجه دولت امریکا را به خطری که معتقد بودند ایران در منطقه دارد معطوف کند و امریکاییها را متقاعد کنند که خطر ایران را جدی بگیرند.درهمین رابطه دولت اسرائیل طرحی را از طریق یکی ازهواداران رژیم سلطنتی به رضا پهلوی پیشنهاد کرد که براساس آن دولت اسرائیل از رضا پهلوی جهت اعلام اینکه ایران در زمینه سلاح هسته ای پیشرفت داشته است استفاده کنند و در مقابل به رضا پهلوی اعتبار خاصی داده خواهد شد و موقعیت او را بعنوان یک جایگزین رژیم ایران تقویت خواهند کرد ولی برخلاف انتظار اسرائیل رضا پهلوی این ریسک را که با سرویسهای جاسوسی اسرائیل همکاری کند را نپذیرفت. (لیدن _CDI) توجه خود را به سازمان مجاهدین خلق مخصوصا شورای ملی مقاومت شاخه سیاسی آنها در واشینگتن به عنوان انتخاب بعدی برای نزدیکی با سرویسهای اطلاعاتی اسرائیل معطوف کردند.کمیته (CDI) علیرضا جعفرزاده نماینده مجاهدین خلق درامریکا را متقاعد کرد که اطلاعات سرویسهای جاسوسی اسرائیل را بصورت عمومی افشا کند.این نکته حائز اهمیت است که سرویسهای جاسوسی اسرائیل درادامه دهه 90 با مجاهدین خلق ارتباط برقرارکرده بودند و این پرده نمایش درحال حاضر برای جعفرزاده آماده شده بود تا اهداف آنها را دنبال کند. چند روز بعد علیرضا جعفرزاده سخنان خود را اینگونه آغازکرد: " آنچه امروز با شما درمیان میگذارم نتیجه تحقیقات و مطالعات استراتژیک شورای ملی مقاومت ایران با استفاده از اطلاعات مقر فرماندهی مجاهدین در داخل کشور انجام شده است.!!"
بر اساس منابع مطلع، اطلاعات جعفرزاده از سرویسهای جاسوسی اسرائیل کسب شده بود. نکته مطرح شده، خود به تنهایی گویای همه چیزاست  و بخوبی مشخص می کند منشاء اخبار مربوط به فعالیتهای هسته ای ایران از کجا و با چه هدفی و در راستای منافع کدام جناحهای سیاسی صهیونیستی صورت می گیرد.
ولی نکته عبرت انگیز برای تمامی جریانات سیاسی تاریخ معاصراینکه، فرقه ای که روزی ادعای مبارزه با صهیونیسم وحمایت از مبارزین فلسطینی و جنگیدن دوشادوش آنها را داشت تا به کجا به ورطه بدنامی و سقوط سیاسی کشیده شده است.آری این سرنوشت عبرت انگیز جریان منحرفی است که اصل هدف وسیله را توجیه می کند را بعنوان زیربنای اعتقادات و طرز تفکر سیاسی خود پذیرفت.آیا ازچنین گروهی می توان انتظار داشت به منافع مردم خود فکرکند و درد و رنج آنها را احساس کند؟ تاریخ روز شمار عبرتهاست وهرکس مکافات عمل خود را پس خواهد داد ودر این مسیر فرقه جهنمی رجوی آئینه عبرتهاست.
 

خروج از نسخه موبایل