فرقه رجوی ونبش قبر یک مرده سیاسی

روز پنجشنبه مورخ 27/5/92 سیمای اختناق فرقه رجوی اقدام به مصاحبه با آقای دکتر منوچهرهزارخانی نمود. صرف نظر از اینکه وی کاملا از قبل توجیه شده بود که درجریان این مصاحبه مواردی که به او دیکته شده بود را مو به مو بازگو نماید. آنچه بیش ازحد درجریان این مصاحبه به ذوق هر بیننده ای میزد تشدید بیماری آلزایمر جناب هزارخانی وعدم تمرکزش روی نکاتی بود که برایش تکلیف شده بود. بطوریکه مجری این مصاحبه مجبور می شد مستمرا مشق و تکالیف مشخص شده را به این شاگرد کودن گوشزد نماید. آقای هزارخانی که مراحل آخرزندگی نباتی خود را می گذراند و حتی به سختی قادر به تکلم است درجریان این مصاحبه مامور به خدمت شده بود که برعلیه اظهارات آقایان دکتر قصیم و دکترروحانی دررابطه با کیش شخصیت رجوی و فرمایشی بودن نقش اعضای شورا، درتصمیم گیریها، موضعگیری نماید، والحق والانصاف خیلی تلاش کرد به عکس خانم مجری بعنوان هم ردیف اول مصاحبه!خود را به آب وآتش بزند تا بتواند ایفای نقش نماید!
آقای هزارخانی که به سختی حتی نام مریم رجوی وحوادث یک هفته قبل را به یاد می آورد عنوان کرد کسانی که به مسئول شورا ایراد می گیرند می خواهند در درون رژیم ایران برای خود رد پایی بدست بیاورند و در حقیقت بر این شعار همیشگی رجوی انگشت گذاشت که؛ مخالفت با من اصالت ندارد وهرکس به من و عملکردهایم انتقاد کند درحقیقت مامور به خدمت از جانب رژیم ایران است! آقای هزارخانی با وقاحت هرچه تمامتر مرتکب یک دروغگویی بزرگی هم شد وعنوان کرد در سفرهایی که به قرارگاههای این فرقه درعراق داشته آزادانه با تمامی اعضا صحبت کرده و شاهد یک مناسبات دموکراتیک و آزاد بوده است! درحالیکه خود آقای هزارخانی می داند که درطی چند دیداری که داشته همیشه تحت کنترل شدید مسئولین و مامورین امنیتی رجوی بوده و هیچگاه در یک مکان خلوت باهیچ یک از اعضا دیداری نداشته است و به هنگام بازدید وی با هریک ازاعضای به اصطلاح شورا تمامی اعضا ازدادن نوشته یا هدیه منع شده بودند. اما اوج وقاحت و بیشرمی آقای هزارخانی را می توان در وابسته نشان دادن تمامی اعضای جدا شده که توانستند با پذیرش هزاران ریسک و به قیمت جانشان به کشورهای اروپایی گام بگذارند به رژیم ایران جستجو کرد.آقای هزارخانی که خود به یمن کمک و ساپورتهای رجوی یک زندگی مرفه و بی دردسری را درفرانسه میگذراند درادامه گفت تمامی اعضای مستقر درعراق بخوبی می دانند نمی توانند تحت هیچ شرایطی به خارج ازعراق بروند وتمامی آنهایی که توانسته اند به خارج راه پیدا کنند به یمن کمکهای رژیم ایران بوده است! بدینوسیله آقای هزارخانی برای گذراندن چند روز باقیمانده عمر حاضر است برای جلب رضایت سرکرده این فرقه زجر و شکنجه و ریختن خون هزاران اسیرگرفتار را اینگونه توجیه نماید و تلویحا ماندن دراشرف به هربها را تبلیغ نماید.
ولی خیرخواهانه و بعنوان بخشی ازاعضای جداشده که مناسبات جهنمی واختناق وسرکوب حاکم براین فرقه را با گوشت و پوست خود لمس کرده اند به آقای هزارخانی باید تاکید کنیم که شرم کنید و درپیرانه سر و درآخرین روزهای زندگی مابقی راه طی شده را در مسیر درست گام بردارید تا دیر نشده همانند آقایان قصیم و روحانی به مسیراصولی مبارزه برگردید البته اصرار شما برای ماندن زیر جفای رجوی جنایتکارجهت ارتزاق مالی و رفاه دنیوی و شرکت درادامه سرکوب و اسارت هرچه بیشتر اعضا از نظر وجدان بیدار ملت ایران پوشیده نخواهد ماند.   
 

خروج از نسخه موبایل