افشاگری‌های 4 عضو جدا شده از گروه تروریستی مجاهدین

به گزارش خبرنگار سیاسی خارجی خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، علی مرادی از نجات‌یافتگان کادر نظامی گروه تروریستی مجاهدین که بعدازظهر دوشنبه به همراه طالب جلیلیان، صمد نظری و جانشاه سیدمحمدی در دفتر خبرگزاری تسنیم حضور یافته بود، به بیان نقش مجاهدین در عملیات‌های مختلف پرداخت.

او گفت: از ابتدای فاز نظامی تا ضرورت وابستگی و در خدمت گرفتن ارتش عراق و وابستگی و نوع جنایات سازمان مجاهدین، این سازمان فعالیت‌های زیادی انجام داده است. این سازمان سعی کرد تا بعد از انقلاب با وعده و وعیدهای مختلف بسیاری از آن‌هایی را که از زندان آزاد شده بودند، جذب خود کند. مسعود رجوی رهبری این سازمان را بر عهده گرفت و ویژگی‌های شخصیتی‌اش که دارای کیش شخصیتی بالایی بود باعث فرقه‌گرایی‌اش شد؛ او رهبری سازمان را به صورت انفرادی بر عهده داشت.

مرادی افزود: از آن‌جا که بعد از انقلاب انتظار می‌رفت همه به دولت مرکزی کمک کنند تا دستاوردهای انقلاب حفظ شود اما سازمان از همان ابتدا به قانون اساسی رای نداد و به دنبال سهم‌خواهی از انقلاب بود؛ از این رو ملاقات‌هایی با امام داشتند و بالاخره اولین کسی که آن‌ها را شناخت امام بود. در نهایت آن‌ها با انقلاب و رهبری انقلاب سر ناسازگاری را باز کرده و به انفجار و ترور دست زدند. در 30 خرداد نیز همه نیروهای‌شان را در تهران بسیج کرده تا به درگیری خیابانی بپردازند و خروجی آن این بود که بالاخره توسط مردم دفع شوند چراکه مردم پذیرای آن‌ها نبودند.

وی افزود: بعد از 30 خرداد و بعد از آن که سازمان دید توسط مردم طرد شده است به سمت عراق رفت و بعد از چندین ماه نیروهایش را از استان‌های غربی به سمت کردستان و از آن‌جا به داخل عراق برد و تشکیلاتی را به نام تشکیلات مجاهدین خلق تشکیل داد. پس از آن نیز رجوی که به همراه بنی‌صدر از ایران فرار کرده بود زمینه هماهنگی با صدام را فراهم کرد که در زمان جنگ علیه ایران به حمایت از صدام بپردازد. از این رو می‌توان این سازمان را سازمانی بحران‌زا و بحران‌زی دانست یعنی حیاتش را در بحران می‌بیند و در بحران زندگی می‌کند.

علی مرادی که خود را یکی از اعضای پیشین نیروهای مسلح ایران معرفی کرده بود، گفت: در ابتدای جنگ ایران و عراق به اسارت در آمدم و حدود 9 سال در اردوگاه اسرای جنگی بودم و در اواخر جنگ تبلیغات مجاهدین با پشتیبانی ارتش عراق و هم‌چنین تهدیدها و امتیازدهی‌های آن‌ها به حدی بود که تعدادی از اسرا جذب گروه مجاهدین شدند که من هم از آن‌ها بودم و در سال 68 به سازمان مجاهدین پیوستم و 15 سالی در آن‌جا بودم. بعد از سرنگونی صدام از آن‌ها جدا شده و به کمپ آمریکایی‌ها پیوسته و بعد از آن به ایران برگشتم و از آن‌جا که همه ما به نوعی مورد خیانت تشکیلات قرار گرفتیم و بخش عمده‌ای از روح و جان‌مان در این تشکیلات به هدر رفت، سعی کردیم با شرکت در انجمن‌های نجات جدایی‌مان را که یک جدایی سهوی و عقلی بوده است، اعلام کرده و از طریق رسانه‌ها به افشاگری ماهیت گروه مجاهدین بپردازیم و در جهت روشنگری افکار عمومی قدم برداریم. هم‌چنین به خانواده‌ها برای نجات فرزندان‌شان کمک کرده و از به دام افتادن دیگر جوان‌ها جلوگیری کنیم.

او در پاسخ به سوال خبرنگاران درباره این که مجاهدین چه کسانی را برای خود یک خطر تلقی می‌کنند؟ گفت: اصلی‌ترین مشکل برای مجاهدین از نظر آن‌ها جداشدگان هستند. رجوی گفته است که اگر پیروز شویم، همه بریده مزدوران را می‌بخشیم و اگر شکست بخوریم به نیروهای‌مان دستور می‌دهیم که همه آن‌ها را بکشند.

مرادی ادامه داد: در حال حاضر تهدید مجاهدین تنها برای افراد جدا شده است و این در حالی است که تعداد 800 تا 900 تن از جداشدگان به طور فعال به دنبال افشاگری ماهیت مجاهدین هستند.

وی در پاسخ به سوال خبرنگار ایسنا مبنی بر این که آیا میان گروه مجاهدین و نیروهای رژیم صهیونیستی ارتباطی وجود داشته است؟ گفت: برخی ملاقات‌ها از جمله ملاقات اعضای ارشد سازمان با مسوولان ارشد عراق بود که بعد از سرنگونی صدام افشا شد و یا ماجرای سهمیه مجاهدین از نفت عراق که در قبال عملیات‌های تروریستی سازمان به آن اعطا می‌شد. این‌ها از جمله مسائلی بودند که بعد از سرنگونی صدام افشا شدند اما در حال حاضر مستندی درخصوص همکاری سازمان با اسراییل نداریم اما هم‌سویی سیاست‌های آن را با رژیم صهیونیستی باید مورد توجه قرار داد. بین کل جریان‌هایی که در فلسطین علیه اسراییل فعال هستند، نظام جمهوری اسلامی ایران از گروه‌های جهادی که علیه اسراییل فعالیت می‌کنند، حمایت می‌کنند اما مجاهدین از گروه‌هایی که اهل مذاکره با اسراییل هستند، حمایت می‌کند. از این رو و از این دست معاملات می‌فهمیم که سیاست‌های‌شان هم‌سو است ضمن این که یکی از گمانه‌زنی‌های جداشدگان این است که ممکن است در ماه‌های اخیر رجوی به اسراییل رفته باشد.

در ادامه این نشست، جانشاه سیدمحمدی یکی دیگر از نجات‌یافتگان کادر نظامی گروه مجاهدین گفت: من از افسران ارتش بودم که در سال 59 اسیر شدم. در سال 68 تا 84 در کمپ مجاهدین در عراق بودم و بعد از آن‌جا فرار کردم و بعد به کمپ آمریکایی‌ها پیوستم و بعد از عفو مقام رهبری به ایران بازگشتم.

وی درباره دلیل حضورش در جمع رسانه‌های تصویری و نوشتاری ایران گفت: بیش‌تر به این خاطر در این جمع حاضر شدم که بگویم فرقه رجوی، فرقه‌ای است که هنوز شناخته نشده است. در عملیات مروارید و دیگر عملیات‌ها سرسپردگی گروه به صدام مشخص بود و قتل‌عام زیادی انجام شد و سازمان سعی کرد تا همه آن‌ها را لاپوشانی کند.

جانشاه سیدمحمدی در ادامه به تشریح چگونگی حضور مجاهدین در عملیات مروارید پرداخت و گفت که سازمان به منظور لاپوشانی این عملیات مدعی شد افرادی را که در این عملیات کشته است، کسانی بوده‌اند که با لباس نیروی سپاه در مناطق کردنشین فعالیت داشتند. در صورتی که این‌طور نبود و به دنبال این عملیات نیروهای کرد سازمان ریزش کرد.

او در ادامه به وجود قطعه مروارید در پادگان اشرف که به منظور یادبود کشته شدگان عملیات مروارید بنا شد اشاره کرد و افزود: بسیاری از تجهیزات و ادوات جنگی سازمان، ادواتی بودند که در جریان جنگ ایران و عراق و عراق و کویت به عنوان غنیمت در اختیار سازمان قرار گرفته بود.

وی درخصوص ترور سردار صیاد شیرازی نیز بیان کرد که این ترور به درخواست صدام از سوی گروه انجام شد.

در ادامه صمد نظری در سخنانی گفت: بعد از انقلاب با سازمان مجاهدین خلق آشنا شدم و در جریان جنگ مسلحانه از سال 60 ارتباطم با سازمان قطع شد اما در بهار 64 به این سازمان برگشته و به عنوان سرباز ارتباطات و شناسایی در جنگ برای سازمان فعالیت می‌کردم. در سال 72 هم از آن‌ها جدا شده و به ایران برگشتم.

او با اشاره به تشکیل گروهان‌های نظامی در سازمان و استقرار آن‌ها در مناطق مرزی گفت که وظیفه این گروه‌ها دستگیری افراد و جمع‌آوری اطلاعات برای نظام صدام بود و معتقد بودند که برای ضربه زدن به نیروهای ایرانی باید این جبهه را تقویت کرد و به افزایش عملیات‌ها پرداخت. این عملیات‌ها به جایی رسید که رجوی در فضای قدرت‌طلبی‌هایش متوهم شد و عملیات مرصاد را ساماندهی کرد.

وی ادامه داد: مجاهدین نقاط نفوذ خود را در نقاط چالش و بحران می‌دیدند. مثلا مدعی بودند که در ایران تبعیض قومیتی و زن‌ستیزی است و در سازمان عدالت و برابری وجود دارد و برای نمونه مریم رجوی را جلوی دوربین‌ها برده و به تبلیغ می‌پرداختند.

نظری با بیان این که بیش‌ترین جذب مجاهدین در زمان جنگ بوده و آن‌ها جذب نیرو ندارند و فعالیتی در فضای حقیقی ندارند تصریح کرد: این سازمان اکنون در زمان صلح و به واسطه تجارب نیروهای مسلح و امنیتی و اطلاعاتی و هم‌چنین افشاگری‌های جداشدگان عرصه‌ای برای فعالیت بیرونی ندارد.

او درباره ترور شخصیت‌ها نیز گفت: ترور افراد مختلف به واسطه انتخاب شخص رجوی و تایید او توسط افراد آموزش دیده انجام می‌شد. تمام تلاش سازمان زدن «سرانگشتان نظام» بود. اکنون سردار سلیمانی، فرمانده سپاه قدس نیز از جمله مورد نظر افراد این سازمان است که هرگاه فرصتی به آن دست بدهد در ترورش کوتاهی نخواهد کرد.

این عضو جدا شده از گروه تروریستی مجاهدین با تاکید بر ماهیت تروریستی سازمان مجاهدین بیان کرد: ماهیت سازمان و به طور خاص شخص رجوی تروریستی است. سازمان به کشورهای مختلف اطلاعات هسته‌یی ایران را داده تا غرب آن را از فهرست سازمان‌های تروریستی خارج کند اما ماهیتش تغییری نکرده است. سازمان برنامه‌هایی برای ترور در آینده دارد اما چون با کوچک‌ترین اقدامی مجددا در این فهرست قرار می‌گیرد کاری انجام نمی‌دهد.

وی در ادامه هم‌دستی سازمان را در ماجرای ترور دانشمندان هسته‌ای بعید ندانست.

طالب جلیلیان یکی از نجات یافتگان گروه تروریستی مجاهدین نیز با اشاره به چگونگی پیوستن و جدایی‌اش از سازمان به تشریح عملیات مرصاد که خود در آن حضور داشت پرداخت و گفت: زمانی که از سازمان صحبت به میان می‌آید، منظور شخص رجوی است و حرکت‌های او، حرکت‌های تاکتیکی برای به دست آوردن قدرت است. در عملیات مرصاد که با شکست مجاهدین همراه بود، همه بر این باور بودند که صدام خیانت کرد اما در واقع تحلیل‌های نادرست رجوی موجب این شکست بود ولی او در توجیه این شکست مدعی بود که نیروهای مجاهدین در تنگه مسائل جنسی و زن مانده بودند و با این مساله اعتراضات را سرکوب می‌کرد.

خروج از نسخه موبایل