شمه ای از مغزشویی رجوی ها

اگر از هر کس که عقل سالم دارد، حتی اگر دشمن جمهوری اسلامی هم باشد، می پرسیدند، ماندن فرقه رجوی در عراق بعد از سرنگونی حامی آنها، یعنی صدام دیکتاتور به نفع شان هست یا خیر؟ بی شک جواب می دادند خیر!
این امر بقدری بدیهی است که برای فهم آن حتی دانش و اطلاعات سیاسی زیادی هم نیاز نیست.
اما چرا افراد فرقه با وجود بدیهی بودن این جواب، هنوز در عراق مانده اند و تا کنون صدها تن از آنان برای اوهام رجوی ها و اصرار آنها بر ماندن، بصورت بی حاصل در عراق کشته و مجروح شدند؟
جواب را می توان در دو بخش خلاصه کرد اول ساختار فرقه ای که افراد تحت کنترل فیزیکی مستمر قرار دارند و دوم مغزشویی های مستمر که منجر به ایجاد حصارهای ذهنی می شود. حصارهایی که از نوع فیزیکی آن بسا بدتر و موثرتر اند.
رجوی ها با استفاده از این دو اهرم مغزشویی اعضای اسیر را به کشتن می دهند و تا هنگامی که بساط تشکیلات فرقه ای آنها بر پاست این روند ادامه خواهد داشت. به نمونه زیر دقت کنید:
رجوی در نشست صوتی که در تاریخ هفت اسفند ۱۳۹۱ با اعضای فرقه در عراق داشت و آنرا با عنوان «کارزار سرنگونی ـ شماره ی یک»!! نام گذاری کرده بود، درباره حضور در عراق یا خروج از آن گفت:
«…. فقط سه راه وجود دارد و لاغیر:
۱ـ همه ی ما را دسته جمعی به آمریکا ببرید. این که کاری برای شما ندارد.
۲ ـ آمریکا نمی شود یا نمی خواهید؟ ما را به اشرف برگردانید. دولت عراق مخالف است؟ غلط کرده است. (کف زدن ها و شعار های ممتد شنوندگان)
۳ـ سلاح های مارا برگردانید، تا ببینیم که چه کسی می تواند به مجاهدین، چپ نگاه کند. (کف زدن ها و شعار های ممتد شنوندگان.)… »
کدام یک از این سه محور اجرا شد و اصلا هیچ یک از آنها قابل اجرا بود؟
 آیا مشخص نبود که نتیجه این اصرار، به کشتن رفتن نفراتی است که توسط رهبران فرقه ارتباط شان با تمام دنیا قطع شده و فقط در گوش شان حرف های رجوی وز وز می شود؟
آیا رجوی خود به خوبی واقف نبود که نگه داشتن نفرات فرقه در عراق مساوی است با نابودی آنها؟
آیا در حالی که فرقه رجوی مستمرا آقای مالکی و دولت او را تحت امر ایران می خواند و به اشکال گوناگون با این دولت سر جنگ دارد، طرح موضوع ماندن در عراق از سوی رجوی ها جز برای نابودی اعضا مطرح شده بود؟
مسلما همه می فهمند که سه راه بالا یک شارلاتان بازی است، اما بر اثر کارکرد دستگاه فرقه ای و مغزشویی های انجام شده اعضای فرقه در عراق ماندند (و بهتر بگوییم نگه داشته شدند) و بسیاری نیز در این راه کشته و مجروح شدند.
این  اعضا تا هنگامی که در تارهای عنکبوتی مناسبات فرقه ای اسیرند حقیقت را متوجه نشده و در نتیجه در این دام اسیر خواهند ماند.
بنابراین تنها راه نجات اعضای اسیر فرقه این است که یا تشکیلات فرقه ای در عراق فروبپاشد و یا اعضای اسیر هر چه زودتر به کشور ثالث منتقل شوند. در غیر این صورت رجوی به تلاش جنایتکارانه خود مبنی بر کشتن دادن همه آنها تا آخرین نفر ادامه خواهد داد. او بخصوص در شرایطی که ضربات از هر سو بر او وارد شده و کوس شکستش در همه جا پیچیده است،  دنبال راهی برای مانور دادن است و به کشتن دادن اعضای اسیر، یکی از سهل ترین راه های پیش روی او می باشد تا از طریق مظلوم نمایی راه فراری برای خود باز کند.
 

خروج از نسخه موبایل