شهروندان اروپایی و وحشت از فرقه تروریستی مجاهدین

تروریسم، رفتار خشونت آمیز عمدی است در جهت ارعاب و تهدید مخاطب هدف و یا جامعه، حرکتی سیاسی است که هدفش ایجاد تغییر است. فرد تروریست باانگیزه های شخصی و جاه طلبی شخصی خود وارد عمل نمی شود. اما اگر این گروه تروریستی در حقیقت یک کیش شخصیتی باشد چطور؟ کیش شخصیتی تروریستی به حسب تمایلات و جاه طلبی ها شخص رهبرش پیش می رود. سازمان مجاهدین خلق هم از همین دست گروه هاست که علیرغم ظاهر سیاسی اش فرقه ای است که حول شخصیت مریم و مسعود رجوی شکل گرفته است.
به فرض محال که مجاهدین خلق دیگر در حرکات خشونت آمیز دستی نداشته باشد، ماهیت فرقه ای آن پیشگیری ها و محافظه کاری ها را درباره ی گذشته اش بیشتر می کند. در اواخر اکتبر، در پارلمان انگلستان، نماینده ای درباره ی شرایط مهاجرتی 52 نفر از ساکنان کمپ ترانزیت (لیبرتی) که در پی انتقال به انگلستان هستند، از معاون وزیر کشور در امور مهاجرت سئوال هایی پرسیدند. مارک هارپر، وزیر مهاجرت بریتانیا در پاسخ گفت:" هیچکدام از این 52 نفر که قبلاً ساکن بریتانیا بوده اند، درحال حاضر شرایط مهاجرتی در اینجا ندارند. ما توافق کرده ایم که استثنائاً پذیرش مجدد آن ها به عنوان پناهنده را بررسی کنیم. کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل هرکدام از این افراد را منحصراً مورد ارزیابی قرار می دهد تا اطمینان حاصل شود که هیچکدام در فعالیت های تروریستی یا  دیگر فعالیت های ناسازگار با شرایط پناهندگی، شرکت نداشته اند." وی یادآور شد که تاکنون هیچ تصمیمی درباره ی شرایط این 17 نفری که پرونده هایشان جهت ارزیابی به وزارت کشور تسلیم شده، اتخاذ نشده است.
بریتانیا هم به مانند بسیاری دیگر از کشورهای اروپایی برای پذیرفتن اعضای فرقه ی تروریستی مجاهدین بی میل به نظر می رسد. کریس مک گریل، از نشریه ی گاردین درمقاله ای که سال گذشته درباره ی مجاهدین خلق نوشت، به این نتیجه رسید که این سازمان اساسا تغییری نکرده است و همچنان غیردموکراتیک و خشونت طلب است.مک گریل نوشت:"مطمئناً خشونت را دست کم اکنون، کنار گذاشته است. اما بخشی از آن به دلیل این است که بالاجبار توسط ارتش امریکا در عراق خلع سلاح شده است." وی مجاهدین خلق را " دور از دمکراسی" توصیف می کند و برای اثبات ادعای خود به گزارش وزارت امور خارجه ی امریکا استناد می کند:"زوج مسعود و مریم رجوی این سازمان را مستبدانه اداره می کنند، وزارت امور خارجه ی امریکا درباره ی آن دو می گوید که آن ها  کیشی شخصیتی را پرورانده اند".
در نوامبر 2007، کمیسیون استیناف سازمان های ترویست شناخته شده معروف به پواک حکم داد که تصمیم حکومت انگلستان برای نگه داشتن مجاهدین خلق در لیست تروریستی، "خود سرانه" بوده است و باید لغو شود. این حکم مورد حمایت برخی نمایندگان – تحت حمایت مالی مجاهدین! – قرار گرفت. با این حال، دولت بریتانیا در همان زمان عنوان کرد که سازمان تنها موقتاً تروریسم را به " دلایل مصلحتی" کنار گذاشته است. سخنگوی وزارت کشور بریتانیادر فوریه 2008 در پاسخ به رأی دادگاه پواک گفت:" باور ما به این که در آینده خطر بازگشت سازمان مجاهدین خلق به تروریسم وجود دارد، ادامه ی حضور آن ها در فهرست تروریستی را تضمین می کند."
با این وجود انگلستان اولین کشوری بود که در سال 2008 مجاهدین خلق را از فهرست ترور خارج کرد. در همان هنگام این اقدام از سوی بسیاری از تحلیل گران و فعالان صلح مورد انتقاد قرار گرفت، آن ها درباره ی خطر حمایت از فرقه ای با گذشته ی مبهم و تاریک هشدارهایی دادند. در سال 2011، امریکا قدم در همان راهی گذاشت که انگلستان پیموده بود: حذف مجاهدین از لیست سیاه که نهایتاً در سپتامبر 2012 تلاش حامیان این فرقه ی تروریستی به بار نشست و وزارت امورخارجه امریکا هم آن ها را از فهرست حذف کرد. شمار بسیاری از مقامات سرشناس سابق امریکایی لابی های پرهزینه ای در کنگره  امریکا به راه انداختند و پول های اهدایی مجاهدین را به جیب زدند تا به نتیجه ی دلخواه شان در راه جنگ طلبی و ایران ستیزی رسیدند. در ژانویه ی 2011 مقاله ای در گاردین منتشر شد که عنوان آن زنگ خطر را برای حامیان غربی مجاهدین به صدا در می آورد:" انگلستان و امریکا باید در حمایت از مجاهدین خلق هوشیار باشند." نویسنده ی مقاله ماتیو پارتریج درباره ی رفتار غیرقابل پیش بینی مجاهدین به عنوان سازمانی فرصت طلب هشدار می دهد:"طعنه آمیز است که رهبران مجاهدین خلق، پیش از انشعاب از آیت ا.. خمینی، رابطه ی نزدیکی با حکومت دینی ایران داشتند  و مستقیماً در تسخیر سفارت امریکا در تهران در سال 1979 شرکت داشتند. این موضوع خطری بدیهی را اعلام می کند که اگر بریتانیا و امریکا آشکارا یا پنهانی از مجاهدین خلق حمایت کنند بعد ها آن گروه می تواند با تهران به توافقی برسد و اسلحه ی خود را به سمت اروپا و امریکا برگرداند."هرچند که تحلیل پارتریج کاملاً صحیح نیست – ملت ایران هرگز جنایات و خیانت های مجاهدین را فراموش نمی کند و بنابراین با آن ها به توافقی نخواهد رسید – اما هشدار وی درباره ی ذات فرصت طلب مجاهدین به درستی ابراز شده است.
امروز بریتانیای کبیر عملاً با تهدید حضور عوامل فرقه گرا و تروریستی مجاهدین مواجه شده است و خطر پذیرفتن شماری عضو متعصب فرقه ای با سوابق خشونت آمیز را حس می کند. اگر تصمیم دولت انگلستان در سال 2008 صرفاً سیاسی بود – اقدامی علیه جمهوری اسلامی و یا مدارا کردن با دشمن جمهوری اسلامی به عنوان دوست خود – امروز خطری که با آن روبروست غیرقابل انکار است. حکمی که در سال 2008 صادر شد امروز عواقب خطیری برای شهروندان انگلیسی درپی دارد و امنیت و ایمنی جسمی و روحی آن ها را به مخاطره خواهد انداخت.
یکی از مصادیق تهدید فرقه ای در ژوئن سال 2003 به هنگام دستگیری مریم رجوی توسط پلیس فرانسه به نمایش گذاشته شد. رفتار افراطگرایانه و رادیکال اعضای مجاهدین خلق که خود را در پایتخت های اروپایی به آتش کشیدند تا به دستگیری رهبرانشان اعتراض کنند، نمونه ای بود از رفتارهای غیردموکرایتک و ماهیت افراطگرایانه ی سازمان مجاهدین خلق.
به هر حال، ساکنان پایگاه موقت تزانزیت که درآن جا گروگان های سران فرقه ی مجاهدین محسوب می شوند، راهی برای آزادی ندارند مگر پذیرفته شدن در کشورهای سوم. دولت انگلستان که درباره ی این 17 نفر این چنین محتاطانه عمل می بایست وقتی روز نخست که می خواست مجاهدین را از لیست سیاه حذف کند، محتاطانه تر عمل می کرد. این شمشیر دولبه است؛ فرقه های تروریستی هم دوستان و هم دشمنان خود را به مخاطره می اندازند.
مزدا پارسی
 

خروج از نسخه موبایل