استراتژی مجاهدین مانند دیواری است که آجرش را از پایه کج گذاشته اند

می خواهم یکی از حرفهای مسعود رجوی را بخاطرش بیاورم نشست های شستشوی مغزی “حوض” سال ۱۳۷۴ درست دو سال بعد از تصفیه های داخلی که با زندانی و شکنجه و کشتن بسیاری به عنوان نفوذی از سال ۱۳۷۲ آغاز شد، مسعود رجوی در همان روزهای اول نشست مطرح کرد که اگر کار به جایی برسد که قرار باشد دفتر مجاهدین بسته شود این کار را با شرف و افتخار انجام خواهد داد و اینکه خودش را قربانی خواهد کرد. البته سالها گذشت و تاریخ حقیقت بزدلی مسعود رجوی را به نمایش گذاشت. اکنون بعد از گذشت ۳۰ سال می بینیم که دفتر مجاهدین برای همیشه بسته می شود دفتر خونینی که بجای شرافت و افتخار در تاریک ترین و حقیرانه ترین شکل بسته می شود حال باید گفت که آقای مسعود رجوی کجا هستی آیا مخفی شدن و پایمال کردن جان انسانها همان شرف و افتخار تو بود؟!

در دنیای قانون مندی که زندگی می کنیم هرگز چیزی بیهوده اتفاق نخواهد افتاد و بیهوده نیست که دفتر مجاهدین با این همه خون با خاری و ذلت بسته می شود این حاصل همان تخم فاسدی است که ۳۰ سال پیش در ایران زمین کاشته شد و تبدیل به درختی سمی و اهریمنی به اسم مجاهدین شد. استراتژی که جوهره وجودی آن جنگ و آشوب و خون ریزی است بی دلیل نیست که درست ۲٫۵ سال بعد از انقلاب سال ۵۷ با اعلام سی خرداد و مبارزه مسلحانه مجاهدین جان گرفتند و هر گاه که شعله این جنگ و کشتار به اوج می رسید مسعود رجوی سرحال تر و بشاش تر می شد و درست بعد از سال ۱۳۶۷ و پایان جنگ ایران و عراق مسعود رجوی با شعار جرقه و جنگ و فتنه در مرزها و ترور در داخل شهرها هرگز اجازه نداد تا شعله جنگ بین ایران و عراق کاملا خاموش شود و به صلحی دائمی دست پیدا بکنند.

و هر گاه سخن از حمله احتمالی آمریکا به ایران پیش می آمد هیچ کس به اندازه مسعود رجوی از آن سود نمی برد استراتژی جنگ مسلحانه ای که مسعود رجوی و مجاهدین از ۳۰ خرداد سال ۱۳۶۰ به راه انداختند بزرگترین خیانت به مردم ایران و امکان دست یابی به آزادی و دمکراسی در ایران شد. با شروع کشتار و خون ریزی از هر دو طرف تمامی راه ها برای استحاله و آزادی و دمکراسی در ایران را برای همیشه بست. دوران ریاست جمهوری خاتمی بهترین و می توان گفت آخرین فرصت برای مجاهدین بود که با حمایت از خاتمی و ریاست جمهوری آن روند اصلاحات در ایران را تقویت می کردند تا امروز به چنین خاری و خفت نمی افتادند و اینچنین در نزد مردم ایران بدنام نمی شدند و مورد لعنت و نفرین آنها قرار نمی گرفتند.

ولی مسعود رجوی با به راه انداختن رییس جمهور خود ساخته ای به نام مریم رجوی و حملات مسلحانه به مرزها و داخل ایران این فرصت استراتژیک را برای همیشه از بین برد، این را هم یاد آوری بکنم که مسعود رجوی همیشه از این که سایر تفکر ها و احزاب و سازمانها را “سوزانده” با افتخار مطرح می کرد و از اینکه احزاب مخالف جمهوری اسلامی را ضعیف کرده و جمهوری اسلامی را قوی کرده است به خود می بالید. قطعا ایدئولوژی مجاهدین و به طبع آن استراتژی و عمل کردشان چیزی نیست جزء تفکر عقب مانده و لومپنیسم شخص مسعود رجوی است.

کریم غلامی

خروج از نسخه موبایل