دخیل بستن مریم قجر به جنگ طلبان غربی جهت سرنگونی

می خواهیم نگاهی گذرا به حرف های مسعود و همسر سومش مریم قجر داشته باشیم تا متوجه شویم که این رهبران فرقه نیستند که باید جوابگو جنایتی که علیه مردم ایران و حتی علیه اعضای خود انجام داده اند باشند بلکه همیشه این دیگران هستند که باید جوابگو باشند و آنان همیشه خود را مبرا از هر گناهی می دانند.
آنان در جمع بندی عملیات دروغ جاویدان در سال 67 با دریدگی تمام مقصر اصلی نرسیدن وی و همسرش به تهران را اعضای خود معرفی کرده که با تمام توان جنگ نکردند و یا در عقب نشینی از منطقه پراکندگی بعد از سرنگونی صدام در سال 81 باز همین نیروها بودند که مانع بردن مریم به تهران شدند و باید در این زمینه خودشان را مقصر و کم کاری شان را می خواندند و به مانند همیشه این رهبران فرقه بودند که مبرا از هر گناهی بودند و اگر یکی راه فرانسه در پیش گرفته و دیگری در سوراخ موش پنهان شده کم کاری اعضای فرقه بوده است.
ولی چیزی که در تمام حرفهای رجوی ها قابل تامل است حرف زدن از سرنگونی خیالی می باشد و اینکه هر سال، سال سرنگونی است تا شاید به اعضای خود روحیه دهد. بعد از خلع سلاح سازمان توسط ارتش آمریکا ؛ مریم قجر باز هم با عوامفریبی سعی کرده که به این کار ادامه دهد که در زیر به نمونه هایی از آن اشاره می کنیم:
باید ایران را به اجرای کامل قطعنامه های شورای امنیت وادار کرد، باید تمام سایت هسته ای ایران را منحل کرد، از کاهش تحریم ها علیه ایران باید جلوگیری کرد، نباید با حکومت ایران سازش کرد، حرف دیگر بس است بجای عراق می بایست آمریکا به ایران حمله می کرد، گروگانها را آزاد کنید، حکومت ایران باید سرنگون شود، جان اعتصابیون در لیبرتی در خطر می باشد،…
این تازه گوشه ای از جملات خنده دار مریم می باشد وی به مانند شوهر دومش همیشه این دیگران هستند که باید کاری کنند تا آنان بتوانند سوار بر خر دجال به تهران آمده و قدرت را به دست بگیرند.
حال سئوال اصلی این است چیزهایی که صدام به شما هدیه داده بود یعنی اشرف را از دست داده و با دجالگری و شیادی اکنون مدعی می شوند که هزار اشرف دیگر خواهیم ساخت. هزار اشرف پیشکش خودتان و عوامل جیره خوار خودت. طی این سالیان برای سرنگونی چکار کردید جز به کشتن دادن اعضای خود و ترور مردم ایران. آیا اکنون در جایی که قرار دارید همان جایی است که خواسته رجوی بوده؟ آیا اکنون شاهد نیستید که هر روز تعدادی از اعضای جدا شده از سازمان دست به افشاگری می زنند و چهره منحوس شمایان را افشا می کنند؟ چرا چشم خود را به روی واقعیت بسته اید؟
بعد از سرنگونی صدام هیچ وقت رجوی حاضر نشد استراتژی و تاکتیک سازمان را شرح دهد. وقتی دیگر سلاحی در کار نیست چه خطی را باید در پیش گرفت تا سرنگونی خیالی وی محقق شود. وی خوب می دانست که اگر وارد این مسائل شود باید روی گذشته خود و سازمانش خاک پاشیده و اعتراف کند که سیاست قبلی اش اشتباه بوده و به خیلی از سئوالات دیگر باید جواب می داد ولی آنها راه دیگری در پیش گرفتند که همانا همکاری با غرب و جاسوسی بوده تا با خط دادن به جنگ طلبان غربی شاید راهی برای به دست گرفتن قدرت در تهران باشد. زهی خیال باطل.
رجوی جنایت کار که دیگر ارتشی آزادیبخشی!! در دست ندارد حاضر نیست توضیح دهد که ارتش وی و افتخاری که برای ملت ایران!! بوده به کجا رفته و با دجالگری باز هم سعی دارد با ارتش خیالی اش به جنگ آسیاب های بادی برود.
اگر اعتصاب غذا و خود سوزی می تواند سازمان را به خواسته هایش برساند چرا امثال شما و دارودسته جنایت کارتان دست به این کار نمی زنید؟ بهتر است خودتان و دیگر نیروهای وارفته در کمپ لیبرتی و خارج از کشور را گول نزنید این شیوه و سیاست زیستن در بین شکاف مثل کرم و انگل شما را به قدرت نمی رساند و نمی توان سرنگونی را از جنگ طلبان غربی طلب نمود.
بجای دخیل بستن به غرب و اسرائیل که امام زاده!! آنها معجزه ندارد گذشته نکبت بار خودتان را نقد کنید هر چند برای همگان روشن است که رجوی ها قدرت و جرات این کار را هم ندارند و هر روز در گرداب خیانت و جنایت و خودخواهی فرو می روند.
 

خروج از نسخه موبایل