عکس‌های سه در چهار؛ درباره حمله خمپاره‌ای به اردوگاه مجاهدین

روز پنجشنبه پنجم دی ماه، کمپ لیبرتی (حریه)، محل استقرار موقت اعضای مجاهدین، مورد اصابت خمپاره قرار گرفت. آسوشیتدپرس که به نقل از مقامات عراقی این خبر را تایید کرده، آماری از تلفات احتمالی این حمله به دست نمی دهد اما رسانه های مجاهدین خبر از تعدادی کشته و مجروح داده اند.
اخبار مربوط به مجاهدین را همیشه دنبال می کنم و به دنبال اسامیِ آشنا می گردم و متاسفانه در چند سال اخیر فقط اسامیِ آشنا را در میان کشته شدگان می توان یافت. و البته عکس های پرسنلی، مردان کراوات زده و زنان با روسری های سرخ هم همیشه دست به نقد و آماده هستند. گویا در اطلاعیه فقط جای نام خالی است و پس و پیشش از قبل نوشته شده و آماده به انتشار است.
دهم شهریورماه گذشته، شوربختانه نام امیر حائری هم، که وقتی ۱۶ ساله بود در اشرف با او آشنا شدم، جزو لیست کشته شدگان در پادگان اشرف بود. جسته و گریخته شنیده بودم که در پادگان به همراه صد نفر دیگر باقی مانده و جزو سه هزار نفری که به کمپ لیبرتی رفته اند نیست. در سایت مجاهدین نوشته بود که صد نفر به عنوان “حافظان اموال” در پادگان اشرف باقی مانده اند.
البته به نظر جثه، تجربه و سابقه او در اندازه ای نبود که بتواند حافظ اموال باشد. در تعریف جدیدی که مجاهدین از این افراد کشته شده داده اند (یگان فدایی) هم نمی گنجد. اصولا جوانی نبود که راضی باشد فدای شخص دیگری شود.

‘عراق مجاهدین را نمی‌خواهد’
تا قبل از سقوطِ صدام و در زمانی که من در اشرف بودم، عراقی ها دوستِ مجاهدین بودند و حشر و نشر تا بالاترین سطوح انجام می گرفت. هدیه می گرفتند و هدیه می دادند. بعد از سقوطِ صدام اما دوست و دشمن هشدار دادند که دیگر عراق برای شما نیست و سهمی از آن ندارید. اما مجاهدین هم اصرار داشتند که در عراق بمانند و دوستانِ جدیدی در سطوح بین المللی دست و پا کنند. دولتِ جدید عراق به هزار و یک دلیل مجاهدین را نمی خواهد و وضعیتِ امنیتی عراق هم هنوز تثبیت نشده است.
حمله به پادگان اشرف و کمپ لیبرتی و کشتن افرادی بی سلاح از هر منظری محکوم است. اما این محکوم کردن ها کمکی به امیر حائری و دیگرانی که در پادگان اشرف و کمپ لیبرتی (حریه) کشته شده اند نمی کند.
نمی دانم حمله کنندگان به دنبال چه هستند و هدفشان چه بوده است. نمی دانم که چرا تاوان این انتقامجویی ها را باید امیر حائری بدهد که حتا یک روز از عمر کوتاه خویش را در ایران نبوده و در اما این را می دانم که امیرِ حائری می توانست کشته نشود. دلم هم نمی خواهد در آینده هم لیست های منتشر شده از نام های “شهدا” را و عکس های کراوات زده ی آنان را که به لنز دوربین چشم دوخته اند و پشت زمینه ای سرخ فام دارند ببینم.
بر حسب اخباری که نمایندگی سازمان ملل در بغداد منتشر نموده است، از اعضای مجاهدین که به کمپ لیبرتی منتقل شده اند، بصورت انفرادی مصاحبه بعمل می آید و تلاش برای باز اسکان آنها در کشور های دیگر آغاز می شود. تا کنون جمعی نیز به آلبانی و آلمان منتقل شده اند. روند خروج آندسته از اعضای مجاهدین که قبلا اقامت کشور های اروپایی همچون فرانسه را داشته اند نیز، هرچند با تاخیر آغاز شده است که البته فعلا اعضای ارشد تر گروه را پوشش می دهد.
بنظر نمی رسد هیچ کشوری تمایل داشته باشد که بصورت جمعی مجاهدین خلق را بپذیرد. مصاحبه هایی که سازمان ملل ترتیب داده هم فرد محور است. هر شخص موظف است در مصاحبه به سوالات مشخصی پاسخ دهد.
در این پروسه فرمان ها و خطوط تشکیلاتی می تواند سرنوشت یک فرد را تغییر دهد، پروسه را تسریع کند یا به تعویق اندازد. و این همان مشکلی است که جماعت گرفتار مجاهد در عراق با آن روبرو هستند.
به سهم خودم امیدوارم که بیش از این عکس های سه در چهار تبلیغاتی مربوط به اعضای درگذشته را در سایت مجاهدین نبینم.
آرش صامتی‌پور

خروج از نسخه موبایل