چه کسانی مسئول کشتار در کمپ لیبرتی هستند؟

آمریکا؟

سازمان ملل؟

نوری المالکی؟

جمهوری اسلامی؟

گروه های مسلح عراقی؟

اعضای محصور در کمپ لیبرتی؟

مریم و مسعود رجوی؟

خبرگزاری ها گزارش دادند که پنجشنبه شب ۵ دیماه ۱۳۹۲ برابر با ۲۶ دسامبر ۲۰۱۳، شلیک چند خمپاره به کمپ لیبرتی، منجر به کشته شدن ۳ عضو مجاهدین و زخمی شدن ۵۰ تن از ساکنان کمپ لیبرتی شده است.خبرگزاری رویترز گفته است «ارتش مختار» یک گروه شبه نظامی عراقی مسئولیت این حمله را بر عهده گرفته است.

برای درک این خبر و وقایعی که تاکنون موجب مرگ تعدادی از اعضای مجاهدین گردیده، می بایست جوانب مهم آن را بررسی و یادآوری نمود.

درگیری و تروریسم در عراق

فقط در ماه گذشته نزدیک به ۱۰۰۰ عراقی در حمله گروه های نظامی و تروریستی در عراق جان خود را از دست داده اند.بنا به گزارش خبرگزاری ها از ابتدا تا انتهای سال ۲۰۱۳ نزدیک به ۱۰٫۰۰۰ نفر جان خود را در بمب گذاری ها، درگیری گروه های متخاصم و حملات انتحاری تروریست ها جان خود را از دست داده اند.

این حملات نشان از گسترده شدن درگیری بین گروه های سنی،شیعی و القاعده در عراق است. کردها و مسیحیان عراقی نیز از چنین حملاتی مصون نمانده اند.چند روز پیش در آستانه کریسمس،دو حمله بمب گذاری شده به یک کلیسای ارامنه در بغداد، ۳۴ کشته و ۵۰ زخمی برجای گذارد.قتل عام ۱۵ کارگر ایرانی خط لوله گاز،کشتار ۳۶ زائر شیعه، حمله انتحاری به مرکز یک خبرگزاری، حمله انتحاری به کردها،کشتار زائران ایرانی و … ده ها نمونه دیگر سرتیتر خبرهای روزمره فعالیت یک ماه گذشته تروریسم در عراق است.

عراق پس از سقوط صدام حسین

با سقوط صدام حسین در عراق، گروه های تروریستی منطقه و برخی کشورهای عربی که به دنبال نفوذ بودند، پشتیبانی مالی،تجهیزاتی و نیرویی خود را در حمایت از تروریسم و بطور مشخص بازماندگان صدام حسین و القاعده، به عراق سرازیر نمودند.آنها ابتدا با نیروهای آمریکایی و سپس با قومیت های مختلف وارد جنگ برادر کشی شدند که همچنان ادامه دارد و ظاهرا پایانی بر آن متصور نیست.

فعالیت های مجاهدین در عراق

۳۱ سال است که سازمان مجاهدین حضور مستمر و بی وقفه در عراق دارد. بخش عمده این سالها و حضور رهبرانشان در عراق توسط صدام حسین حمایت می شد.آنها با حمایت مالی و تسلیحاتی صدام حسین، عملیات های زیادی را در عراق و ایران انجام داده و در این دوران بیش از ۱۵۰۰۰ نفر را در داخل ایران به قتل رساندند.این کشتار مختص ایرانی ها نبود.مجاهدین در دوران انتفاضه و در حمایت از صدام حسین،دست به عملیات و کشتار وسیعی زدند که به کرد کشی و شیعه کشی در عراق معروف است.به این شکل علاوه بر جمهوری اسلامی و مردم ایران،دشمنان دیگری را به لیست خود افزودند.دشمنانی که ریشه عمیقی در عراق داشته و دو سوم عراقی ها را شامل می گردد.

پس از سقوط صدام حسین و حضور نیروهای آمریکایی در پادگان اشرف، سازمان مجاهدین پشتیبانی همه جانبه از گروه های باقیمانده صدام حسین را پذیرفته،آنها را سازماندهی و متشکل نمودند.هدف مجاهدین براندازی دولت عراق و برپایی دولتی سنی مذهب بود تا از حضور آنان در پادگان اشرف و عراق حمایت نماید.مجاهدین برای رسیدن به این هدف، بیش از ۳۰ نشریه،انجمن،حزب،روزنامه وتلویزیون دایر نمودند که از پادگان اشرف،اردن و فرانسه حمایت لجستیکی می شد.مجاهدین در مشارکت با گروه های سنی مذهب که از طرف القاعده نیز حمایت می شد، علنا خواستار سرنگونی نوری المالکی گردیده، تظاهرات و راهپیمایی های زیادی را بر علیه دولت وقت عراق سازماندهی و پشتیبانی نمودند.رجوی به این شکل خود را وارد درگیری های خانوادگی و فرقه ای در عراق نمود به این امید که بتواند در پادگان اهدایی صدام حسین اقامت دائمی و مستمر داشته باشد.

امنیت رهبران مجاهدین و در تیررس قرار گرفتن اعضای محصور

رهبران مجاهدین قبل از تسخیر کامل عراق توسط نیروهای آمریکایی، نیروهای خود را در پادگان اشرف جا گذاشته و به کشورهای اروپایی فرار کردند.استراتژی رجوی در این دوران ماندگاری و پایداری در پادگان اشرف و براندازی دولت عراق بود.

مدتی گذشت و آمریکایی ها در چند مرحله به رهبران مجاهدین پیام دادند که در حال تحویل دادن کشور به عراقی ها هستند.اگر بخواهید می توانید از عراق خارج شده و در کشورهای عربی یا اروپایی پراکنده گردید.اما رهبری مجاهدین پیشنهاد آمریکایی ها را نپذیرفت و بالعکس برای ماندن در پادگان اشرف اصرار ورزید.سیاست رجوی مبنی بر ماندگاری و پایداری در پادگان اشرف،دخالت در امور عراق، براندازی دولت و تحریک دشمنان خود در عراق بود.نوارهای منعکس شده از پادگان اشرف نشان می دهند که حتی از آنجا استراتژی “بیا بیا” تدوین نموده و دشمنان خود را تشویق به حضور و جنگ در پادگان اشرف نمود.

آنها دو بار در پادگان اشرف و کمپ لیبرتی توسط نمایندگان سازمان ملل و سیستم پناهندگی مورد مصاحبه انفرادی قرار گرفتند.اما دستور رهبری به همه اعضا این بود که اگر گفته شد؛ “کجا و چه مکانی را برای اقامت و پناهندگی می خواهید”، همگی باید پاسخ بدهند،”پادگان اشرف”!آقای مارتین کوبلر که آنموقع نماینده یونامی در عراق و کمپ مجاهدین بود، گزارش داد که آنها نمی خواهند به کشور دیگری پناهنده شوند و می خواهند در پادگان اشرف وعراق بمانند.

مریم و مسعود رجوی نیز در موضع گیری های متوالی به آمریکایی ها و یونامی گوشزد نمودند که فقط پادگان اشرف را بر می گزینند و بیرون از عراق نخواهند رفت.نهایتا آنها پس از رایزنی های مختلف به آمریکایی ها اعلام نمودند؛ یا آمریکا یا اشرف!

همه اینها در شرایطی بود که مسعود رجوی،مریم رجوی و سایر رهبران برجسته مجاهدین در سال ۲۰۰۳ از عراق فرار نموده و خود را به خانه های امن در کشورهای غربی رسانده بودند.آنها خارج از گود، اعضای محصور در پادگان اشرف و کمپ لیبرتی را به سمت خواسته هایشان هدایت و فرماندهی می نمودند.جایی که حضور آنها پس از سقوط صدام حسین جز قتل عام و کشتار دسته جمعی نمی توانست معنای دیگری داشته باشد. یکی از دلایل اصلی چنین انتخابی این بود که حتی یک نفر نتواند از آنان جداشده، به سمت زندگی خود رفته و به دنیای آزاد دسترسی داشته باشد. تجربه ۲۰۰ عضو انتقالی مجاهدین از کمپ لیبرتی به آلبانی و جدایی بسیاری از تشکیلات مجاهدین، صحت این برداشت را تایید می نماید.

در این میان دشمنان رجوی نیز بیکار ننشستند.به موازات فعالیت های گروه رجوی بر علیه دولت عراق و مشارکت گسترده آنان با گروه های تروریستی القاعده و بازماندگان صدام حسین، به پایگاه آنان حمله شد.ده ها نفر کشته و مجروح محصول سیاست های رهبری مجاهدین در قبال رویکرد آنان نسبت به دولت عراق،همدستی با بازماندگان صدام حسین برای سرنگونی دولت نوری المالکی،فعالیت بر علیه گروه های شیعی و گسترش استراتژی “بیا،بیا” به دشمنان از پادگان اشرف می باشد.چیزی که تا کنون امنیت رهبران خارجه نشین مجاهدین را تامین نموده اما اعضای محصور و در دسترس آنان را در تیررسی دائمی دشمنان دیرین قرار داده است.

چه باید کرد؟ چه کسی را باید محکوم نمود؟

من با هرگونه کشتار و قتل مخالف بوده و آن را محکوم می کنم، همانگونه که با تروریسم مجاهدین بر علیه مردم ایران، تهدید منتقدان،جداشدگان و دگر اندیشان توسط مجاهدین مخالف هستم.

اما داستان مجاهدین و رهبرانشان فراتر از نرم های سیاسی و اجتماعی است. معتقدم اگر آن ۳۰۰۰ نیروی محصور در کمپ لیبرتی به منطقه ای آزاد و امن منتقل گردند، کسی برای رجوی باقی نخواهد ماند. آنها تا زمانی که در حصار تشکیلات قفل شده اند، حق انتخاب آزاد و آگاهانه را ندارند.رجوی باید دست از سر آنان بردارد.تا زمانیکه رجوی مدعی بوده و خود را قیم آنان می داند، هیچ کشوری به یک گروه با سابقه تروریستی بصورت متشکل و در هیات یک سازمان پناهندگی نخواهد داد. برای چندمین بار می گویم، رجوی در فاصله بین سال های ۲۰۰۳ تا ۲۰۰۴ می توانست جان همه آنها را نجات دهد.همانگونه که جان خود و ۳۰۰ تن را نجات داده و به کشورهای غربی گریختند.مهدی ابریشمچی و برخی دیگر از فرماندهان مجاهدین که سابقا مرا در پادگان اشرف زندانی کرده و شکنجه می نمودند،پس از سقوط صدام حسین و با مجوز نیروهای آمریکایی توانستند عراق را ترک گفته و به فرانسه و سایر کشورهای اروپایی پناه ببرند.به همین دلیل بقیه نیز می توانستند نجات یابند اما رجوی نپذیرفت.لشگر فدایی تشکیل داد تا قطره قطره آب شوند و یک به یک از بین بروند تا سر او در جایی دیگر به سلامت باشد!

وقتی رجوی نمی پذیرد، دیگران چه می توانند بکنند؟ رجوی فرصت های بسیار زیادی داشت تا جان اعضای سازمان در عراق را نجات دهد.او با اشراف و آگاهی کامل، به همه درخواست ها پاسخ منفی داد.حتی پیشنهاد های سازنده یونامی و دولت آمریکا را نپذیرفت.رجوی هنوز هم فرصت دارد.اما نه با شیوه ای که تا کنون خواسته و دیکته کرده است.

او باید اهرم های تشکیلاتی را از سر راه اعضای محصور در کمپ لیبرتی برداشته و همه اعضا را آزاد بگذارد تا خود انتخاب کنند.این را باید رسما وبصورت علنی به مجامع بین المللی و دولت عراق اعلام نماید.

رجوی، باید اعلام نماید که هیچ مسئولیتی در قبال ۳۰۰۰ ساکن لیبرتی نداشته و ا زهم اکنون مسئولیت سرنوشت همه آنان با یونامی و سازمان ملل متحد است!

این تنها راه حفظ و احترام به جان اعضا و پذیرش پناهندگی آنان در عراق، کردستان عراق یا دیگر کشورها می باشد.در غیر اینصورت مسئول باز هم رجوی خواهد بود.همانگونه که تا کنون مسئولیت همه عواقب به گردن رجوی بوده و روزی باید در قبال چنین وقایعی پاسخگو باشد!

خروج از نسخه موبایل