عهدنامه ی سال نو مجاهدین چهل ساله شد!

اکنون نزدیک به چهار دهه است که سازمان مجاهدین خلق  " گزینه ی تغییر رژیم" را علیه حکومت ایران برگزیده است و هر سال نو را – چه به تقویم میلادی و چه به تقویم ایرانی – " سال سرنگونی رژیم" نامیده ست.
جهت جامه ی عمل پوشاندن به این هدف کذایی، سازمان تاکنون با شرکای گوناگونی هم بستر شده است. مهم ترین این شرکا صدام حسین بود که سازمان در طول 8 سال جنگ مخرب عراق علیه ایران بازوی اطلاعاتی و نظامی دیکتاتور عراق بود و حملات بی شماری علیه مردم و مسئولان ایران به راه انداختند.
در پایان جنگ، بلافاصله پس از اعلام آتش بس میان ایران و عراق، سران مجاهدین عملیات بدنام " فروغ جاویدان" را به راه انداختند به امید واهی که مسعود رجوی به افراد القا کرده بود تا سه روزه تهران را تصرف کنند و به زعم خود رژیم را تغییر دهند!
عملیات رسماً شکست سختی خورد و رجوی به میان آغوش صاحب خانه اش بازگشت. سپس در سال 1991، سازمان مجاهدین خلق به خدمت گزاری به اربابش ادامه داد و در سرکوب قیام کردها و انتفاضه ی شیعیان خدمات ویژه ای به صدام حسین کردند. اعضای جداشده همه جمله ی معروف مریم رجوی را در عملیات کردکشی به خاطردارند:" کردها رازیر تانک بگیرید و گلوله ها را برای پاسداران نگه دارید"!با این وجود، سرسپردگی عمیق مجاهدین خلق به دشمن مردم ایران، نهایتاً کارگر نیافتاد.
در پی حمله ی امریکا به عراق، دیکتاتور عراق ساقط شد. مجاهدین خلق توسط ارتش امریکا خلع سلاح شدند. سران سازمان که سال پشت سال به نفرات خود وعده ی سرنگونی رژیم از طریق جنگ مسلحانه را داده بودند، اکنون باید پاسخگوی پرسش های بسیاری می شدند که درذهن اعضا بود چرا که همواره به آن ها وعده تغییر رژیم از طریق مبارزه ی مسلحانه (بخوانید خشونت آمیز) داده شده  بود.
فرقه ی رجوی که در کمپ های عراق با سرنوشت مبهم و آینده ای نامطمئن مواجه شده بود، شاهد فروپاشی سرابی بود که رجوی ها سالها برای اعضا به تصویر کشیده بودند. جدا شدن از سازمان شدت گرفت و حکومت نوپای عراق نیز مزدوران صدام را در خاک خود برنمیتافت. سران سازمان مجاهدین خلق تلاش بسیاری کرد تا متحدان تازه ای درمنطقه پیدا کند که شامل عربستان سعودی و حتی اسرائیل می شد. این شرکای جدید، کار گروه جدیدی را آغاز کردند، ازعملیات های جاسوسی گرفته تا ترور دانشمندان هسته ای ایران، درمقابل این خدمات، مجاهدین از حمایت مالی، نظامی و اطلاعاتی اسرائیلی ها برخوردار شدند. در همین حال شاخه ی تبلیغاتی گروه نقش عمده ی در کارشکنی در تلاش های دیپلماتیک غرب برای متعهد شدن در مذاکره با ایران داشت.
علیرغم همه ی این دست و پا زدن ها و مساعی مجاهدین خلق برای جلب حمایت غرب برای آرزوی " تغییر رژیم " در ایران، شرایط سازمان به عنوان " فرقه ای شخصیتی " روز به روز بدتر شد.
روند اخراج سازمان ازعراق آغاز شد و هرچند به کندی اما در حال اجراست. تعداد جداشدگان – به ویژه در میان افراد منتقل شده به خارج ازکشور – رو به افزایش است وساختار فرقه ی سازمان قادر به حفظ هژمونی نیست. بنابراین امروزمسئله ی اصلی برای سران سازمان حفظ ساختار فرقه و کنترل آن روی افراد است که این موضوع ضامن بقای فرقه است.
در طول یک دهه گذشته، دیگر دست یازیدن به قدرت های مختلف در جهان برای مجاهدین خلق راهی برای سرنگونی رژیم نبوده است بلکه تنها ره یافت هایی مبتنی بر آزمون و خطا برای حفظ بقای فرقه بوده است. امروز در آغاز سال نو میلادی دیگر به مانند گذشته " سال سرنگونی رژیم " اعلام نمی شود، بلکه تبلیغات سازمان به همین بسنده می کند که در " عهدنامه ی سال نو "  خود – رسمی که در کشورهای مسیحی مرسوم است – " تغییر رژیم" را سه بار تکرار کند.
مزدا پارسی
 

خروج از نسخه موبایل