انقلاب درونی مجاهدین درچند جمله – قسمت پنجم

بند بعدی که در سازمان راه افتاد را بند (ش) نامیدند. این بند در ابتدا باین شکل راه اندازی شد که تعداد 12 نفر از زنان قدیمی سازمان را بعنوان شورای رهبری و تعداد 12 نفر دیگر را بعنوان کاندیدای شورای رهبری معرفی کردند و چه ساز و دوهولی راه انداختند که انقلاب مریم بال و پر گشود! در توضیح و توجیه این اقدام در نشستها گفته شد که چون انقلاب مریم ابتر نیست و محصول میدهد این 24 زن مانند محصول انقلاب مریم هستند و به حدی در موضع مسئولیت پیشرفت کرده اند و ارتقاء یافته اند که میتوانند در شورای رهبری سازمان یعنی جزیی از رهبری باشند! این شکل داستان و توضیحی بود که بخورد اعضاء دادند اما بخوانید واقعیت داستان را! آقای رجوی که شامه بسیار قوی داشت و در خر مرد رندی همتا ندارد خیلی خوب از ده پانزده سال قبل چنین روزهایی را میدید و پیش بینی میکرد که اگر خلاصه سازمان بچنین روزهای سختی بیافتد و دیگر امکان ارتباط مستقیم خودش با بدنه سازمان نباشد بایستی تعدادی را داشته باشد که از قبل برای بدنه سازمان یعنی بچه های پایین که حکم نیروی اجرایی دارند جا افتاده باشند و خلاصه نیروها از آنها حرف شنوی داشته باشند! از این رو این شورا را تشکیل داد و کلی روی آن در سازمان تبلیغ شد که حرف آنها حرف رهبری است و… واقعیت هم همین بود. این زنانی که بعنوان شورای رهبری معرفی شدند هرگز از طرف خودشان حرفی یا خط و خطوطی را نداشتند و پنداری که مغز خودشان قدرت تجزیه و تحلیل ندارد و هر آنچه از طرف مسعود و مریم گفته میشود را اجرا میکنند! خلاصه این زنان با تمام تقابل هایی که از سوی نیروها برسر این مسئله بوجود آمد برسر کار آمدند و مواضع اصلی سازمان که در بند (د) هم به ان اشاره کردم که بعهده زنان گذاشته شده بود دیگر بشکل رسمی تری و در موضع بالاتری به این زنان رسید. معرفی شورای رهبری یک خاصیت دیگر هم برای سازمان و شخص رجوی داشت و آن این بود که بشکل جدی تری جلوی انشعاب را گرفت! چون دیگر از برادران قدیمی سازمان کسی در موضع مسئولیت بالا و ارشد نبود که بخواهد حرکتی یا انشعابی بکند! تمام مسئولین قدیمی و سطح بالای سازمان زیر دست این زنان قرار گرفتند و اتفاقا از سوی مریم رجوی باین زنان خط داده شده بود که به هیچ عنوان حرمت سابقه یا حتی سن و سال این مسئولین قدیمی سازمان نگه داشته نشود تا آن اعتبار و حرمتی که بچه های سطح پایین برای این افراد قائل بودند رفته رفته ازبین برود و دیگر کسی در سازمان برای این افراد ارزشی قائل نباشد! بخوبی بیاد دارم که نشستهای روزانه و تشکیلاتی  این افراد توسط زنانی که شاید کمتر از نصف آن مسئول برادر سابقه داشتند برگزار میشد و چه توهین ها و فحشها که از سوی همین زنان به مسئولین مرد سازمان که اکنون از موضع کاری خود کنار گذاشته شده اند داده میشد! و حتی به زنان دستور تشکیلاتی داده شده بود که شما برای اینکه ضعیفه بودن خودرا کنار بگذارید و بطور واقعی به خود باوری برسید بایستی هر چه بیشتر به روی برادران قدیمی در نشستها تیغ انتقاد بکشید تا هم خودتان به خود باوری و اعتماد به نفس برسید و هم به آبندی آن برادر کمک کنید که بفهمد که دیگر باید زیر دست شما باشد و میگفتند که اتفاقا شما بالاترین لطف را به آن برادر میکنید و با این کار او را به ذوب شدن در انقلاب مریم کمک خواهید کرد!
در یک کلام این بند به دو دلیل اصلی بوجود آمد. اول اینکه رجوی میخواست که در شرایطی که اوضاع بهم ریخته میشود و خودش نمیتواند مانند چنین روزهای ارتباط مستقیم با بدنه سازمان داشته افرادی را داشته باشد که مو به مو دستوراتش را اجرا کنند و این کار فقط توسط زنان که از خودشان ایده ای ندارند و کلا فقط مجری هستند بر می آمد! و بعدش باین کار هرچه بیشتر جلوی انشعاب در سازمان را گرفت. با کنار گذاشتن مسئولین بالای سازمان و جایگزینی آنها با زنان بی تجربه اما گوش بفرمان باین خواست خود هم رسید! بدنبال اعلام بند (ش) یعنی شورای رهبری بعد از مدتی مریم نشستی گذاشت و گفت اگر این شورای رهبری واقعی است چرا به همین تعداد محدود 24 نفر باشد. بایستی هزار (ش) داشته باشیم! و بایستی صفی از خواهران انقلاب کرده و در رهبری ذوب شده داشته باشیم! آن زمان براستی عقل ما تا اینجایش را قد نمیداد که علت این کارش دیگر چیست؟! اما اکنون که خیلی از حقایق از تشکیلات درونی سازمان برملا شده است میفهمم که رجوی جنایتکار در چه اندیشه کثیفی بوده است. رجوی میخواست که به تمامی زنان سازمان دسترسی مشروع با کلاه شرعی ایدئولوژیکی داشته باشد و به خواسته ننگین و کثیف خود هم رسید! با معرفی اکثریت زنان سازمان بعنوان شورای رهبری و اینکه بایستی تمامی حائل ها را بین خودتان و رهبری از بین ببرید حوض های رهایی براه انداخت و با برهنه کردن زنان و وادار کردنشان به رقص رهایی کاری بآنها کرد که زنان از ترس آبرو و حیثیت شان هم که شده خیال جدایی به ذهنشان نزند! الان که صحبتهای آنزمان مریم رجوی که در بعضی از نشستهای عمومی را بیاد میاورم متوجه میشوم که حتی لابه لای حرفهایش کدهایی هم میداد که ما یا متوجه نمیشدیم یا که اگر هم چیزی به ذهنمان میزد به خودمان اجازه تعیین تکلیف کردن این لحظه را نمیدایم! مثلا میگفت: مریم کیست؟ و چرا مریم بایستی در موضع همردیف مسعود و همسر مسعود و مسئول اول سازمان باشد و به چنین جایگاهی در نزدیکی به رهبری و ذوب شدن دراو برسد؟ و ادامه میداد که چرا بقیه خواهران اکنون که مریم راه را باز کرده است این کار نمیکنند؟ البته بحث بیش از این تخصصی نمیشد و حتما در نشستهای محدود تر با خواهران که هرگز برادری را در آن راه نمیدادند صحبتها روشن و واضح گفته میشده است. آری و اینگونه بود که رجوی با فریفتن زنان نگون بخت در فرقه خود همه آنها را بخود حلال و مشروع کرد! به آنها رده سوری و پوشالی شورای رهبری داد و گفت حالا که شورای رهبری شدید بایستی مانند مریم در رهبری ذوب شوید و هیچ مانع ذهنی و یا فیزیکی بین خودتان و رهبریتان که همه چیزتان است وجود نداشته باشد و اینروزها میشنویم که چه کثافت کاری ها که براه نینداخته بود! بعدش با صحبتهای مسخره و تشبیه غیر مستقیم خود به حضرت محمد (ص) با استغفار زنان را طوری شستشوی مغزی میداد که ذره ای به کاری که میکردند شک نداشتند و اگر هم داشتند اینرا از ضعف ایدئولوژیکی خود میدانستند که بایستی هرچه سریعتر این ضعف را در خود از بین ببرند!
زنانی که روز اول با هزار امید و آرزو وارد سازمانی شده بودند که دم از اسلامی بودن و مذهبی بودن و انقلابی بودن میزد و میگفت که ما ضد استثمار خصوصا استثمار انسان از انسان هستیم! اما متاسفانه بدلیل فرقه ای بودن سازمان و بدلیل خیانت رهبر بی لیاقت و بی همه چیز خود کارشان به جایی رسید که بایستی بصورت دسته جمعی و نه حتی تنهایی و در خفا با رهبر آن سازمان (رقص رهایی) کنند! رجوی همیشه در صحبتهایش میگفت که بایستی در حوض رهایی وارد شوید تا هرگونه زنگار و ناخالصی که از جامعه عادی با خود آورده اید را از خود بزدایید! بایستی اعتراف کنم که آن زمان که در سازمان بودم هرگز تا این حد از جنایات و فجایعی که او براه انداخته بود خبرنداشتم! و بالای 95 در صد از مردان در سازمان از فجایع اطلاعی ندارند. چرا که این صحبتها هرگز توسط زنان درز میکرد و مردان هم که اساسا وارد چنین جلسات و محافلی نمیشدند. چرا که این کارها فقط حق (برادر مسعود) است!!
ادامه دارد…
مراد
 

خروج از نسخه موبایل