تداوم نقض حقوق بشر در کمپ های سازمان مجاهدین خلق

سازمان مجاهدین خلق مدام در تلاش است تا مسئله نقض حقوق بشر در ایران را برجسته کند. از این طریق سازمان سعی دارد خودی نشان دهد و حمایت آژانس ها و ارگان های دیپلماتیک مثل اتحادیه اروپا، پارلمان اروپا، سازمان ملل و دیگران را به دست بیاورد. مجاهدین در تلاش است خود را به عنوان اپوزیسیونی معتبر و واقعی و جایگزینی دموکراتیک به جای حکومت فعلی ایران به جامعه بین المللی بقبولاند.
به موازات آن،  روابط عمومی لابی های پرهزینه سازمان سخت مشغول فعالیتند تا ردپای سیاه  پر از خشونت و ترور گروه را پاک کنند. سالها لابی گری و خرید حمایت بالاخره در سال  2012 نام سازمان را از لیست گروه های تروریستی خارج کرد. با این حال به قول نویسنده مشهور… “این که دیگر سازمان را گروهی تروریستی ندانند از آن ها گروهی دموکراتیک نمی سازد ؛ هر کسی که مناسبات درونی سازمان را مطالعه کرده باشد این مسئله را تأیید می کند.”
الیزابت روبین نویسنده مقاله مشهور” فرقه ی رجوی”  که در سال 2003 از کمپ اشرف دیدن کرده می نویسد:” برخلاف ادعاهایش، مجاهدین همچون دیگر دیکتاتورها عمل می کند… همان طور که تاریخدان ابراهامیان به من گفت، ‘هیچ کس حق انتقاد از رجوی را ندارد’”.
اگرچه لابی مولتی میلیون دلاری غیرقانونی مجاهدین، تعدادی حامی پولی را با آن ها همراه کرده است، با این حال استفاده از ابزار”حقوق بشر” دست آورد مطلوبی را برای سازمان در پی نداشته است.در واقع شرایط آن طوری که سازمان می خواست پیش نرفت و مسئله نقض حقوق بشر دامان خود سازمان را گرفت.
سازمان دیدبان حقوق بشر که پایگاهش در امریکا می باشد در سال 2005 گزارشی مبسوط از نقض حقوق بشر در درون کمپ های سازمان منتشر کرد. گزارش بر اساس مصاحبه های انجام شده با 12 عضو سابق گروه است که اکنون در اروپا زندگی می کنند. این افراد سازمان را به جرائمی همچون”حبس، زندان انفرادی، ضرب و شتم و شکنجه” متهم کردند.
در اواسط 2009، مؤسسه رند که توسط پنتاگون تأمین می شود گزارشی منتشر کرد با عنوان” مجاهدین خلق در عراق: یک معمای سیاسی”. گزارش رند هم سازمان را به عنوان فرقه ای که ازاعضایش سوء استفاده می کند معرفی کرد.
جرمیا گولکا که به عنوان تحلیل گر مؤسسه رند به عراق فرستاده شده بود می گوید:”… من هم با اعضای سابق مجاهدین مصاحبه کردم. همان طور که دیدبان حقوق بشر جمع بندی کرده بود، من دیدم که مجاهدین خلق یک فرقه است. مجاهدین از مغزشویی، محرومیت از خواب، و کار اجباری برای مغزشویی اعضا استفاده می کنند.
رهبران گروه و حامیان شان، این که سازمان فرقه ای است و اعضایش را مورد سوء استفاده قرار می دهد را رد می کنند.آنها منتقدین را متهم می کنند به این که یا مأمورین جمهوری اسلامی هستند و یا گول آن ها را خورده اند. بااین حال، گفته های شاهدان عینی که مستقیماً مناسبات مجاهدین را رصد کرده اند در کنار شهادت اعضای سابق گروه، آشکارا نقض فاحش حقوق بشر در سازمان را تأیید می کنند.
مارتین کوبلر نماینده سابق سازمان ملل در عراق بارها رهبران مجاهدین را به نقض حقوق بشر محکوم کرد.
گزارش نیم سالانه یونامی در مورد حقوق بشر همچنین بر تداوم نگرانی ها درمورد نقض حقوق بشر که توسط سران گروه برساکنین لیبرتی تحمیل می شود، تأکید کرد.
اون بنت جونز خبرنگار بی بی سی در گزارشی که در سال 2012 منتشر کرد به ابعاد مهمی از ویژگی های فرقه ای مجاهدین و همچنین تغییرات ایدئولوژیک گروه می پردازد. او به نقل از یک عضو وزارت امور خارجه امریکا که برای مصاحبه با هزاران عضو سازمان به عراق فرستاده شده بود می نویسد:” سازمان مجاهدین یک فرقه بود. کمپ اشرف خالی از کودک یک” فاجعه انسانی” بود.  اعضا توسط رهبران گروه مورد سوء استفاده قرار گرفته بودند و گمراه شده بودند. خیلی ازاعضا با فریب به گروه پیوسته بودند.”
مریم و مسعود رجوی نتوانستند ماهیت واقعی فرقه مخرب دست ساز خود را مخفی نگاه دارند. چرا که شواهد متوالی گویای نقض فاحش حقوق بشر است که سازمان بر اعضای خود تحمیل می کند. خاطرات اعضای جدا شده به عنوان شاهدان عینی مهر تأییدی است بر تمامی گزارش هایی که از درون مناسبات رجوی و نقض حقوق انسان ها منتشر می شوند.
اخیراً یک پزشک عراقی در نامه ای به وزیر حقوق بشر عراق از تجربیات خود در برخورد با ساکنین کمپ لیبرتی که اعتصاب غذا کرده بودند نوشته است.  پزشک عراقی در نامه اش از قول اعتصاب کنندگان گفته است که رهبران شان آن ها را مجبور به این کار کرده اند. آن ها همچنین نامه هایی را به پزشکان عراقی داده ند تا در اختیار مجامع حقوق بشری قراردهند. آن ها  در نامه ها گفته اند که تمایلی به ماندن در میان فرقه ندارند.
رهبران مجاهدین، فرقه را در لبه پرتگاه می بینند چرا که در برزخ عراق گیر افتاده اند. حقه های شان برای جذب نیرو دیگر جواب نمی دهد و درعین حال برای نگاه داشتن نیروهای قبلی هم مشکل دارند چرا که اعضا دیگر تحمل کارکردهای فرقه ای را ندارند. آن ها دیگر اعتمادی به رهبران پر از دروغ و فریب شان ندارند. ساکنین کمپ لیبرتی هر خطری را به جان می خرند تا خود را از میان فرقه نجات دهند و رها سازند. گزارش ها حاکی از آن است که در حدود 70 نفر از افرادی که به آلبانی منتقل شده ند اعلام جدایی کرده اند.
همه ی این ها باعث شده که رجوی ترجیح دهد اعضا را در عراق نگاه دارد و به این طریق فرقه اش را نجات دهد. او به خوبی می داند انتقال اعضا به کشورهای دیگر به منزله از دست دادن اعضا و در نتیجه ویرانی فرقه اش می باشد. فرقه ای که از درون پوسیده است.
در عین حال،هم دست شدن با دشمنان ملت ایران هم ثمری برای سازمان مجاهدین نداشته ست چرا که دیگر زمان مصرف شان برای اربابان غربی شان به پایان رسیده است. غرب راه دیپلماسی با ایران را به خاطر خوشایند فرقه ای ورشکسته سد نمی کند.
حقیقت تلخی که رهبران فرقه قادر به هضمش نیستند این است که جایگاهی در عرصه ی سیاسی بین المللی ندارند.
رهبران فرقه که برای بقای فرقه شان دست و پا می زنند حاضرند تمام اعضا را در این راه قربانی کنند. نهادهای حقوق بشری باید وارد عمل شوند و از یک فاجعه انسانی جلوگیری کنند و 3000 فردی را که در دست فرقه ای مخرب اسیر شده اند نجات دهند. آن ها همچنین باید رهبران فرقه را به خاطر جرائمشان بر علیه اعضای خود محاکمه کنند.
الف. سپینود

خروج از نسخه موبایل