پناهگاه ضد اتمی و زندگی لوکس رجوی در کنار شعار برابری , ساده زیستن , فدا و صداقتش

پس از تخلیه اشرف دوربینهای خبری به درون اشرف رفتند و از بناهای زیر زمینی اشرف و محل شخص رجوی گزارش تصویری به بیرون ارائه دادند , چیزی که برای کسانی که قبلا در اشرف بودند و با این سازمان بودند حقیقتا شک آور بود.

خیلی خوب به یاد دارم وقتی که وارد سازمان شدم و در یکی از مقرهای داخل اشرف مستقر شدم در همان روزهای اول بیرون از محوطه خوابگاه مشغول کندن سنگر شدیم , این سنگرها که به گفته فرمانده یگان ما جهت حفاظت بمباران هوایی و یا حملات خمپاره ای برای افراد بود شبیه قبر بود , تمام سنگرهایی که ما یعنی بدنه سازمان برای حفاظت جانی داشتیم سنگری بود که با دست خودمان کنده بودیم و به ابعاد یک متر عمق و ۲ متر طول در یک محوطه باز و بدون حفاظت دیگری بود.

وقتی مقایسه میکنم یاد شعار رجوی می افتم که می گفت فدای حداکثر از بالای سازمان شروع می شه و فدا و صداقت سر لوحه مجاهدین است.

پناهگاه آقای رجوی که بیشتر شبیه یک پناهگاه ضد اتمی میباشد و در کنار آن محل زندگی لوکسی که برای خودش فراهم کرده بود واقعا با شعارهایی که رجوی برای ما سر میداد چقدر هم همخوانی داشت!!! شعارهایی از جمله برابری!! مساوات!!! ساده زیستن!!! نداشتن تجملات و زندگی لوکس در سازمان نسبت به بقیه افراد!!! در سازمان مستمر تکرار می شد که تمام افراد سازمان از امکانات مساوی برخوردارند و این از اصول مبارزاتی سازمان است.

تاسیسات میلیون دلاری زیر زمینی مجاهدیدن برای آقای رجوی در حالی ساخته شده بود که باقی افرادی که درسازمان حضور داشتند از کمبود امکانات زیادی برخوردار بودند. حتی اغلب افراد یک کفش راحت نداشتند و از مشکلات پادرد و.. رنج می بردند و وقتی کسی درخواستی داشت , مسئولین سازمان می گفتند که سازمان ندارد و مشکلات مالی دارد! و طوری وانمود می کردند که سازمان با رنج و سختی از مردم اروپا در خیابانها گدایی می کند و افراد سازمان می بایست با همین امکاناتی که هست بسازند و در نشستهای مختلف با مظلوم نمایی وانمود می کردند که رجوی چند دست بیشتر لباس ندارد و جورابهایش را وصله می کند و می پوشد و حال دیدیم که رجوی چگونه زندگی می کرده و جورابهایش را وصله می کرده است.

نحوه زندگی و شرایطی را که آقای رجوی برای خود تهیه دیده بود را میتوان همان بازتاب فکری ایشان دانست همان تفکری که تمای افرادش را به عنوان سپر انسانی خودش برای رسیدن به تمایلات شخصی اش میداند که در یک محیط بسته با کمک صدام و تشکیلاتش با استفاده ابزاری از شعارهای مثل برابری و آزادی زندگی سلطنت گونه همراه با دیکتاوری برای خود فراهم کرده بود.

هر چند که کسانی مانند رجوی هیچ گاه فکر نمیکنند که جایگاه و امکاناتی که دور از چشم نزدیک ترین افراد هایشان بنا نمودند روزی این طور به نمایش عموم در آید و تمام آنچه به دورغ و فریب و سوء استفاده به دست آوردند مورد قضاوت قرار گیرد و این درس عبرت را حداقل آقای رجوی نگرفته زیرا که هنوز همین سیاست را در قبال افرادی که در محصور تشکیلاتی خود با شیوه های ضد انسانی در لیبرتی به بند کشیده است را ادامه می دهد.

اگر سازمان ذره ای به شعارهایی که می دهد اعتقاد دارد و اگر فدا و صداقتی برای رهبران سازمان وجود دارد و این شعار فقط برای افراد گرفتار و اسیرش نیست , و اگر سازمان این جرات را دارد کافی است که فقط یکبار فیلم این زندگی لوکس رجوی و یا فیلم پولهایی که از صدام حسین می گرفتند را برای این افراد بگذارند تا ببینیم که آنوقت چه کسی در لیبرتی می ماند. سازمان افرادی را که تا به حال توانسته در لیبرتی نگه دارد فقط با فریب و دروغ و مظلوم نمایی و …., باز هم به رهبران مجاهدین توصیه می کنم که با دادن حق انتخاب به افراد گرفتار در لیبرتی بر صفحات خیانت و گناهتان بیش از این نیفزایید و از تاریخ درس عبرت بگیرید.

با دیکتاتوری , دروغ , دورویی , فریب و … هیچکس نتوانسته تاج و تختش را حفظ کند.

به امید راهی تمام افراد در لیبرتی

مهدی نیکبخت

خروج از نسخه موبایل