گفتگو با محمد رزاقی درباره پیامدهای ویرانگر سرکوب غریزه جنسی در تشکیلات رجوی ـ قسمت اول

اغلب یاد گرفته ایم که در باره “واقعیت تلخ و گزنده” و آنچه که اتفاق افتاده است و یا می افتد بنا به پس زمینه های تربیتی، تاریخی و فرهنگی، به روشنی  و جسورانه حرف نزنیم به خصوص اگر اتفاق مربوط به رفتارغیراخلاقی من، ما و دیگران باشد …

رهبری و سران مجاهدین خلق مهارت خاصی در لاپوشانی واقعیت های تلخ و گزنده در دنیای بسته و تاریک شان دارند. دو گانه گی غریبی در شعارها، دیدگاهها و نقطه نظرات عناصر کلیدی مجاهدین با آنچه که در لایه های زیرین تشکیلات رجوی می گذشت و می گذرد وجود دارد …

 دارودسته ی رجوی در مصاحبه با رسانه های غربی و طرح مواضع و عقایدشان فریبکارانه ژست دموکراتیک و اخلاق مدارانه می گیرند آنها سعی وافر دارند تا با تحولات فکری دنیای مدرن و انگاره های اخلاقی تفکر توحیدی خود را سازگار و همخوان نشان دهند اما، ما جداشدگان و کادرهای تشکیلاتی با سابقه مجاهدین که از دوران نوجوانی در مناسبات فاشیستی و ساختار فرقه گرایانه مجاهدین خلق پرورش یافته و بزرگ شده ایم به خوبی می دانیم که چه اتفاق های دردناک و ناهنجاری در تشکیلات رجوی در بیش از سه دهه اتفاق افتاده است.

تحقیقات تاریخی و مدون به اثبات رسانده است که از بدو پیدایش مجاهدین در دهه ۶۰ میلادی و آغاز کادر سازی و تکوین ایدئولوژیک در اواسط دهه ۶۰ میلادی، مجاهدین خلق بسرعت در مسیر تدارک یک گروه تبهکار و فرقه عقیدتی و سیاسی با ایدئولوژی مذهبی پیش رفتند، قرائت فاشیستی و بنیادگرایانه از متون دینی و منابع تاریخی، مجذوب شدن در آثار و افکار مارکسیستی و جنبش های چریکی چپ گرایانه در آن دوران و سرانجام تلفیق باسمه ای، مکانیکی و نابخردانه ی آموزه های ایدئولوژی مذهبی با مارکسیسم ـ لنینیسم در پی ریزی شالوده ها و بنیادهای عقاید فرقه ای، استراتژی مسلحانه و تحرکات تروریستی و خونبار مجاهدین نقش موثری ایفاء نمود.

ایجاد تشکیلات آهنین که دیسپلین و ضوابط خاصی بر آن حاکم بود عناصر و کادرهای تشکیلاتی را به مرور به افرادی بی اراده و فاقد قدرت تصمیم گیری مبدل کرد.

 “انقلاب ایدئولوژیک” که ناشی از تراوشات ذهنی مسعود رجوی رهبر خودشیفته و خودکامه مجاهدین بود سکوی پرش مجاهدین خلق به ابتذال در رفتار و پدید آمدن بیماری “چند گانگی شخصیت” در عناصر تشکیلاتی شد.

مبانی و اصول انقلاب ایدئولوژیک مجاهدین، توجیه گر سرکوب عریان و آشکار نیازهای غریزی، جنسی و عاطفی افراد در تشکیلات رجوی بود هر چند در ذهن انسان مدرن همه بحث ها و نظریه های رهبرعقیدتی مجاهدین در توجیه مذهبی و آرمانی انقلاب ایدئولوژیک، امر و معنایی مضحک، ناراست، مخرب و ویرانگر تلقی می گردد اما سران مجاهدین متاسفانه شجاعت و شهامت پذیرفتن انگاره ها و مولفه های دنیای مدرن را ندارند. پر واضح است اندامواره اعتقادی و اخلاقی مجاهدین متعلق به دنیای ماقبل مدرنیته و به تعبیری عصر بربریت است و جز الیناسیون و از خودبیگانگی انسانها را موجب نخواهد شد.

آرش رضایی ـ عضو تیم مدیریت سایت نیم نگاه

…………………………………………………

آرش رضایی: شما در گفتگویی که با هم داشتیم، گفتید در بیان واقعیت های گزنده و تلخ مناسبات زیر زمینی تشکیلات رجوی با من هم عقیده اید و خیلی درباره آن فکر کرده اید که باید صریح در باره فساد های درونی تشکیلاتی رجوی حرف زد و اظهار نظر کرد یا نه؟ حال به این نقطه رسیده اید که صریح و بدون خودسانسوری در باره پیامدهای مخرب و ویرانگر انقلاب ایدئولوژیک در واقع توهمات ذهنی مسعود رجوی بر عناصر و کادرهای تشکیلاتی حرف بزنید … سایت نیم نگاه در مصاحبه با خانم نسرین ابراهیمی یکی از همرزمان سابق ما در فرقه مجاهدین در رابطه با مقر زنها و نتایجی که سرکوب امیال جنسی و عاطفی در مناسبات مجاهدین پدید آورد به مسائل دردناکی اشاره کردند و حتما می دانید که این مصاحبه در ۷ قسمت در سایت درج شده است و واقعا امکانی برای واکاوی منطقی و اصولی دنیای تاریک و سیاه مجاهدین است. آقای رزاقی،  شما از هر کجا که دوست دارید بحث را آغاز کنید لطفا …

محمد رزاقی: بله من شخصا روی این موضوع زیاد فکر کردم و دیدم ما رها شدگان از فرقه رجوی تا آنجا که می توانیم درمورد شکنجه ها و فشارهای رجوی و دیگر سران فرقه صحبت می کنیم و می نویسیم اما متاسفانه به مسائلی که باعث مریضی روحی و روانی افراد شده است، نمی پردازیم و همین نپرداختن به مسائل باعث سودجوئی رجوی و دیگر سران فرقه شده است.

فکر می کنم باید حقیقت را به مردم گفت، باید گفت که انقلاب ایدئولوژیک کاذب مریم قجر و رجوی باعث فساد در درون تشکیلات فرقه شد و باعث مریضی روحی افراد و اعضای مجاهدین، آنهم کسانی که روزی آرزو داشتند با نام مجاهد کشته شوند ولی رجوی کاری کرد که همان افراد به کارهای زیر زمینی و روابط مناسبات پنهان رو بیاورند روابط و مناسبات بین زن و مرد، بصورت محرمانه بین مردها و متاسفانه در همین حد هم نماند، رجوی کاری کرد که برادر مجاهد انقلاب کرده برای تخلیه فشارهای جنسی به رابطه با حیوانات رو بیاورد!! این نتیجه انقلاب ایدئولوژیک رجوی بود در اردوگاه بدنام اشرف.

به قولی رجوی برای شستشوی مغزی افراد، آنها را گوهران بی بدیل خطاب می کرد حالا همان گوهران بی بدیل تبدیل شده بودند به کسانی که در روز روشن فانوس بدست دنبال حل مسائل جنسی خود بودند. البته این را هم باید تاکید کنم موضوع شامل همه افراد نمی شد.

همه کسانی که از فرقه رجوی جدا شده اند از این جور فاکتها مطلع هستند. بطور خاص از فاکتهای خود ارضائی که افراد مجبور بودند آن را در نشست موسوم به “غسل هفتگی” در هر هفته روزهای پنجشنبه بنویسند و درجمع بخوانند.

ادامه دارد …

خروج از نسخه موبایل