روز جهانی کارگر، ارتباطی به باند رجوی ندارد!

" هفته اعتراض علیه حکومت ضدکارگری به مناسبت روز جهانی کارگر"؛ هفته ایست که باند رجوی بجای روز جهانی کارگر اعلام کرده و با سابقه ننگینی که در وابستگی به صهیونیزم وامپریالیزم جهانی دارد، به روی خودش هم نمیآورد که آمریکا جزو کشورهایی است که با برگزاری این مراسم جهانی مخالفت کرده و درآن کشور، این مراسم اجازه ی برگزاری پیدا نمیکند.
این درحالی است که علت وجودی این روز جهانی، کشتاری است که درقرن 19 ازکارگران خود آمریکا شده وسپس کارگران سراسر جهان- با شدت وضعفی که موجود است- درتجلیل ازاین روز(روز قتل عام کارگران آمریکائی)، گردهم آمده وضمن گرامیداشت خاطره ی این کارگران بخون خفته ی آمریکائی، به جشن و سرور میپردازند و مسلما به بیان خواسته های خود- که این خواسته ها درسراسر جهان همگن و یکسان نیستند – میپردازند.
سازمان مجاهدین " خلق"؟؟ که همواره در پایان هرتحول جهانی، منطقه ای و داخلی، سرخود را بی کلاه میبیند، این بار نیز برای آزمایش مکرر شانس خود- که این شانس خوب سی واند سالی است که با او قهر کرده-  یکبار دیگر مانند غریقی دست خود را به خس وخاشاک و پرکاهی زده تا بلکه این بار قرعه ی فالی بنامش افتد و از این بداقبالی های مکرر که خود حاصل عدم شناخت مردم و جامعه و رها کردن آنها و بستن دخیل به کشورهای خارجی و خط و مشی ضدمردمی خود است- بیرون رود!
این جریان ماجراجو ی تحت رهبری رجوی(فرد عمیقا مبتلا به بیماری افسردگی- شیدائی)، ظاهرا که سنت شکنی کرده و بجای قناعت به برگزاری یک روزه مراسم جهانی روز کارگر، "اعلام یک هفته اعتراض و خیزش از پنجم تا یازده اردیبهشت، عموم زحمتکشان " وآنهم درکشور ایران که ازنظر این فرقه منحط "میهن اشغال شده" نامیده شده ومعلوم نیست برای چه، کرده است!
این ادعای "وطن اشغال شده" ازآن ادعاهای غیر قابل ثبوت است وچرا؟
ایران کشوری است که هرمشکلی هم که داشته باشد- وقسمتی ازاین مشکلات ماحصل کارشکنی های زورمداران خارجی و متحدین کم نام ونشان داخلی است- بدنبال انقلاب بزرگ بهمن 57 وبا خارج شدن ازانواع پیمان های امپریالستی و ورود به جرگه کشورهای غیرمتعهد واخراج دهها هزار نفر مستشار آمریکائی که وظایف مقامات حکومت شاه ازطرف آنها تعیین میشد، حداقل ازجنبه ی سیاسی- که دستآورد کمی هم نیست- به استقلال رسید و نامیدن کشورما با لقب " اشغال شده"، افترا و بهتان شرم آوریست که ایراد آن تنها ازباند رجوی وشرکای رنگارنگ- والبته رقیب- سلطنت طلب و… برمیآید.
درقسمت دیگری ازاین فراخوان آمده است:
"بحرانهای فزاینده اقتصادی و اجتماعی و سیاسی و منطقه ای و بین المللی امان نمی دهد. صدای شکستن استخوانهای نظام در ”بالا“ و در ”پایین“ جامعه بگوش می رسد. نبرد سهمگین و آشتی ناپذیرمردم و مقاومت ایران با حاکمیت منفور رژیم که 33سال ادامه دارد وارد مرحله سرنگونی شده و نفسهای منحوس آن به شمارش افتاده است".
یعنی اینکه  طبق عادت سه دهه ای مجاهدین، حکومت ایران درحال سرنگونی است.
درجریان جنگ اول جهانی، نیمی ازمردم بلازده ی ایران از گرسنگی وبیماری مردند وتغییری درساختار حکومتی شاهنشاهی وقت صورت نگرفت!
درجواب باید گفت که سرنگونی سهل الوصول و در دسترس، ادعای هرروزه ی شماست ومانند ادعاهای آن چوپان دروغگوی معروف، ازحیز انتفاع افتاده وبلکه برضد خود تبدیل شده و ما شرطی شده ایم تا با مشاهده تکرار این وعده، خلاف آنرا نتیجه بگیریم!
اگر مسئله را جدی تر بررسی کنیم، مشاهدات، تجارب تاریخی و مطالعات ما اینطور میگویند که سرنگونی هرحکومت مفروض، بسترهای مناسب خود رادارد وازجمله ی آنها شرایط عینی وذهنی است!
ما این سرنگونی را در بررسی معادلات جهانی نمیبینیم وشاهد وضعیتی نیستیم که " بالایی ها نتوانند" حکومت کنند و" پایینی ها" ابدا آمادگی حکومت شدن برآنها رانداشته باشند!
همین جنب وجوش مردم در برخورد با حکومت ومسئله یارانه ها و…، حکایت ازآن دارد که بقول شما 97 درصد این مردم براین اعتقاد هستند که این حکومت میماند وبنابراین درتقلای گرفتن یارانه و… ازآن هستند وگرنه اگر مردم متوجه سرنگونی حکومت باشند، به فراخوان دولت برای ثبت نام درگرفتن یا نگرفتن یارانه ها، وقعی نمینهند ومنتظر سکوت قریب الوقوع آن – بطوریکه شما با کم مایگی علمی زیاد هزاران بار این سرنگونی نزدیک- ازیک ماه تا یکسال و…- را پیش بینی کرده اید که محقق نشده است!
درخاتمه فراخوان مورد بحث رجوی ها، آورده شده است:
"آزادی حق مسلم ملت ایران است. آزادی با قیام ارتش آزادی محقق می شود ".
که مسلما قسمت اول آن صحیح وغیر قابل اعتراض بوده ولی برقسمت دوم این پارگراف ایراد بزرگی وارد است وآن اینکه افراد این ارتش باصطلاح آزادی شما، حکم بردگانی را دارند که توان قیام برای آزاد سازی مردم را ندارند واگر جرات کرده وقیامی کنند، برعلیه رهبریت فرقه خواهد بود و درصورت تحقق شق دوم قضیه، بازهم مردم ایران نیستند که آزاد خواهند شد، بلکه خود این بردگان عضو ارتش رهائی آزاد میشوند وخانواده های آنها از مشکلات روحی مربوطه رها میشوند که البته اینهم چیز کمی نیست وما درانتظار تحقق این واقعه ی مبارک وقابل دسترس میمانیم وبرای عملی شدن آن، برتلاش های خود میافزاییم و نمیگذاریم که شما با بهانه قراردادن مراسم روزکارگر و…، فرافکنی کرده و این پروسه را طولانی تر کنید.
شما فعلا بجای تمشیت امور کارگران ایران، اعضای خود را ازمقام بردگی به کارگری ارتقا داده وحق حقوق آنها را که دهه ها مانند برده ها تنها برای سیرکردن شکم خود برای رهبران هوسباز کارکرده اند مرعی دارید. میدانیم که به یمن پول های زیاد ومنابع عظیم مالی باد آورده خود، قدرت پرداخت حق بیمه وحقوق آنها را دارید. پس بخاطر گرامیداشت روز کارگر همین الان دست بکار شده وصداقت خود را بنمایش بگذارید!!
صابر

خروج از نسخه موبایل