جذب نیرو در فرقه رجوی از طریق وعده های پوشالی

یکی از اعضای جدا شده گروه تروریستی مجاهدین گفت، وقتی به ایران بازگشتم دیدم همه افرادی که سازمان اعلام کرده بود کشته شده اند، زنده‌اند و زندگی راحتی در ایران دارند و پی به ماهیت سرتا سر دروغ این سازمان بردم.
جهان شاه سید محمدی یکی از اعضای جدا شده گروه تروریستی مجاهدین در مورد حضور خود در اشرف به خبرنگار پایگاه اطلاع رسانی مجاهدین گفت: من جزء اسیران جنگ ایران و عراق بودم که در اوایل جنگ به دست نیروهای عراقی اسیر شدم و مدتها در اردگاه های عراق بودم.
محمدی افزود: شرایط اردوگاه های عراق بسیار سخت و غیرقابل تحمل بود، من به همراه ۲تن از اسیران تصمیم گرفتیم که از ارودگاه فرار کنیم، در حال فرار توسط نیروهای عراقی دستگیر شدم اما دوستانم موفق به فرار شدند، من را به زندان ابوغریب بردند، مقررات زندان بسیار سخت بود حدود ۴ الی ۵ سال در سلول بودم.
وی ادامه داد: در آن زمان از طرف سازمان شخصی به زندان آمده بود و نیرو جذب می‌کرد و من هم برای فرار از شرایط سختی که در زندان ابوغریب بود به آن ۲ الی ۳ هزار نفر پیوستم و جذب سازمان شدم.
سید محمدی با بیان اینکه هیچ شناختی نسبت به سازمان نداشت گفت: در ایران من افسر ارتش بودم و هیچ ارتباطی با سازمان نداشتم و از نظر سیاسی هیچ شناختی نسبت به سازمان مجاهدین نداشتم و فقط برای رها شدن از شکنجه‌های زندان ابوغریب وارد این سازمان شدم.
وی به بیان یکی از خاطرت خود از زندان ابوغریب پرداخت و گفت: در سال ۶۲ که از اردوگاه فرار کردم و مجدد دستگیر شدم در دادگاه صحرایی محاکمه شدم که نماینده صلیب سرخ جهانی هم در دادگاه حضور داشت، در آن دادگاه ۶ نفر از نیروهای عراقی که در شب فرار ما نگهبان بودند اعدام شدند، در این دادگاه من را اول به زندان فضیله و سپس زندان ابوغریب محکوم کردند، در زندان ابوغریب بسیار شکنجه شدم مثل خفگی مصنوعی، سوختگی در بدن که در پشت بدنم نقشه ایران و آرم کلاه عراق را با سوزندان کشیدند، شکسته شدن یکی از پاهایم و کشیدن ناخن از جمله مواردی بود که در زندان ابوغریب برای من به وجود آمد و همه این شکنجه‌ها جلوی چشم دیگر اسرا انجام می‌شد تا آنها را بترسانند.
جهان شاه سید محمدی از برخورد سران فرقه رجوی پس از حضور در سازمان گفت: سازمان چون می‌دانست در اردوگاههای عراق شرایط بیش از حد سخت است از یک ترفند برای جذب اسرا استفاده می‌کرد، سازمان با یک نقشه حساب شده ابتدا از طریق چیزهای مادی مانند غذا وارد می‌شد و وعده این را می‌دادند که شما را شکنجه نمی‌کنیم و می‌گذاریم راحت به ایران بروید،ادامه تحصیل بدهید، شغل خوب داشته باشید به جذب نیرو در ارودگاهها می‌پرداخت.
این عضو جدا شده گروه تروریستی مجاهدین با بیان اینکه ۱۵ سال عضو این سازمان بود از نحوه فرار خود گفت: در سال ۱۳۶۹ وارد سازمان شدم و در سال ۱۳۸۳ از سازمان فرار کردم و به مدت ده سال هم در زندان‌های عراق اسیر بودم و در مجموع ۲۵ سال در خاک عراق اسیر بودم.
وی ادامه داد: پنجشنبه شبها فیلم سینمایی در سازمان پخش می‌شد و جمعه هم تا ظهر استراحت داشتیم، تصمیم به فرار گرفتم یک پتو برداشتم و از ضلع جنوب به اسم اسکان از اردوگاه خارج شدم و چون به زبان عربی و انگلیسی تسلط داشتم به سمت نیروهای آمریکایی رفتم و به آنها اعلام کردم که پناهنده هستم و نمی‌خواهم در سازمان بمانم. توسط آمریکاییها به تیف فرستاده شدم و در کمپ آمریکایی‌ها ۲ سال مترجم بودم و وقتی متوجه شدم در ایران کسی را اعدام نمی‌کنند و عفو رهبری داده‌اند از طریق کمیته صلیب سرخ توسط نیروهای آمریکایی تحویل مقامات ایران شدم.
سیدمحمدی از چگونگی تصمیم به فرارکردن خود گفت: در سازمان هیچ ارتباط جمعی وجود ندارد، هیچ نشریه ای نبود و تنها تلویزیون خود سازمان بود که شبی ۳۰ دقیقه برنامه داشت، این سازمان به طور کامل دست اعضای خود را از بیرون قطع کرده بود و در طی این سالها فقط روی مغز اعضا کار کردند و به شستشوی مغزی افراد پرداختند سران این فرقه در نشستهای ایدئولوژی، سیاسی و اطلاعاتی طوری مغز اعضا را شستشو می‌دادند تا این نیرو از همه چیز بریده شود و با تغییر نگرش مسعود رجوی را رهبر خود بداند.
وی ادامه داد: در تمام این سالها ما با شعار کارگران بیکار و بی مسکن هستند و یا در ایران پر از معتاد است و وظیفه شما این است که قیام کنید و ایران را نجات دهید و سران این فرقه با این حرفها اعضا را در سازمان نگه می‌داشتند، عضویت در این سازمان راحت بود اما وقتی دیدم این سازمان برخلاف دیگر سازمان‌ها برای خروج اعضا مشکل درست می‌کند به فکر فرو رفتم و همین جرقه‌ای شد تا من از سازمان فرار کنم.
وی در پایان گفت: من وقتی به ایران بازگشتم دیدم همه افرادی که سازمان اعلام کرده بود کشته شده اند، زنده‌اند و زندگی راحتی در ایران دارند، پی به ماهیت سرتا سر دروغ این سازمان بردم و امیدوارم همه اعضای گرفتار در این سازمان یک روز بتوانند از این سازمان خارج شوند و آزادانه زندگی کنند.
 

خروج از نسخه موبایل