گزارش نشست خبری و مطبوعاتی با اصحاب رسانه و خبرنگاران مطبوعات و صدا وسیما

جلسه ای با حضور افراد بازگشتی و اعضای مرکزی  و عضو سابق روابط خارجی سازمان مجاهدین در محل اداره کل ارشاد استان سمنان و پرسش اصحاب رسانه و مطبوعات از آنان برگزار شد. هم چنین جلسه دیگری با حضور اعضای سابق فرقه رجوی در  صدا و سیمای مرکز سمنان  و پرسش خبرنگاران از آنان برپا گردید. در این جلسه آقایان ابراهیم خدابنده وایرج صالحی و علی اکرامی و خانم دشتی از اعضای جدا شده از سازمان مجاهدین حضور داشتند.

اولین سوال خبرنگاران از آقای خدابنده اینگونه آغاز شد.
اولین سئوال:  اساسا چرا به سازمان مجاهدین، فرقه رجوی می گویند و هویت و ماهیت فرقه ها بر چه اساسی می باشد؟
آقای خدابنده مختصری از پروسه سازمان قبل از سال 50 و شرایط سازمان بعد از آن توضیح دادند. ایشان با بیان آنکه سازمان مجاهدین از اوایل شکل گیری خود ماهیت فرقه ای داشت در توضیح اظهارات خود عنوان نمود رهبران فرقه ها سه اصل قدرت، ثروت و شهوت را برای خود مبنا قرار داده و برای رسیدن به این سه اصل تلاش می کنند و مابقی اعتقادات خود را براساس این سه اصل تنظیم می کنند. این اصول از همان ابتدا در مورد رهبران سازمان مجاهدین نیز حاکم بود به طوری که در سازمان ایدئولوِژی مشخصی وجود نداشت و آنچه مهم بود متدولوژی و روش های رسیدن به آن سه اصل بود. رهبران سازمان مجاهدین برای نیل به قدرت، ثروت و شهوت سه عنصر اسلام، مارکسیسم و ناسیونالیسم را دستاویز خود قرار داده تا بتوانند با هریک از این عناصر، افراد از طیف های مختلف را جذب خود کنند. لذا می بیینم که رجوی بارها در سخنان خود تاکید می نمود وسیله، هدف را توجیه می کند و ایدئولوژی تنها به عنوان یک ظرف در خدمت اهداف ماست. در سازمان مجاهدین می بیینم که چگونه سازمان با محوریت یک فرد  در ابتدا توسط حنیف نژاد شکل می گیرد و وی در همان ابتدا و برخلاف نظر اسلام بحث الزام به تجرد در تشکیلات و بعدها ازدواج تشکیلاتی را مطرح نمود و بعدها به طریق بارزتر، محوریت یک فرد و وضع قانون ولو بر خلاف اسلام توسط رجوی اعمال شد و رجوی خود را به عنوان تنها رهبر بلا منازع در سازمان و واضع احکام و دستورات متناسب با شرایط اعلام نمود به طوری که بحث طلاق اجباری در سازمان، عدم روزه داری در ماه رمضان که مصادف با تابستان بود و… از جمله مصادیقی بود که رجوی خود در جایگاه واضع شریعت به جعل احکام و قوانین می پرداخت. به طور خلاصه باید گفت همان تعبیری که امام خمینی (ره) در مورد منافقین بیان می داشت ماهیت آنان را آشکار می کرد آنجا که امام فرمود اینان افرادی هستند که اسلام را برای تعبد نمی خواهند بلکه اسلام را به عنوان تمسک (دستاویزی جهت رسیدن به اهداف مد نظرشان) می خواهند.  
سوال دوم درخصوص مغز شوئی در فرقه ها به چه معناست  و سازمان مجاهدین در این میان از چه ابتکاری استفاده می نمود؟
این سئوال را آقای علی اکرامی اینگونه پاسخ داد که سازمان از شروع جذب افراد از آنها امضای خون و نفس می گرفت یعنی اینکه من تمام وجود و افکارم را در اختیار رهبر فرقه می گذارم و او اختیار هر کاری را دارد مثلا اگر بگوید خودسوزی کن باید خوسوزی کنم. (امری که در سازمان رخ داد) آقای اکرامی در ادامه بیان داشت سازمان  هر گونه وابستگی به خانواده را ضد ارزش و عواطف و احساس را چیزی مغایر در امر مبارزه می دانست و می گفت عواطف و احساس شما فقط باید در یک نقطه گره بخورد و آنهم رهبری مسعود رجوی می باشد. مسعود رجوی مراسماتی با عنوان بحث های عملیات جاری و غسل هفتگی را در سازمان بنا نهاده بود که بر اساس آن افراد باید تمامی لحظات و افکار خود و هر آنچه در ذهن می گذرد را بیان نمایند و افراد هم موظف بودند بطور روزانه در این جلسات تراوشات ذهنی خود نسبت به مناسبات را بازگو کنند و این عمل غیرانسانی را رجوی به عنوان جهاد اکبر برای افراد سازمان معرفی می کرد.
خبرنگار دیگری سئوال را اینگونه پرسیدند که منابع مالی سازمان از چه طریقی می باشد و حرف حساب آنها چیست؟
آقای ایرج صالحی مختصری از اینکه ما تا زمانی که درون مناسبات بودیم طوری به ما وانمود می شدکه این تامین مالی سازمان از طریق هوادران و کمک های مالی اجتماعی صورت می گیرد در صورتی که ما خوب می دانستیم این هزینه های سرسام آور نمی تواند بدون پشتوانه دولتی باشد از طرف کمک های صدام را خودمان هم می دیدیم که چگونه سلاح و ادوات جنگی در اختیار سازمان قرار می دهد و در عملیات ها چگونه سازمان دوشادوش نیروهای حزب بعث بطور مشترک عملیات انجام می دهند.
بعدها فهمیدم رجوی با در اختیار قرار دادن اطلاعات نظامی و غیره مبالغ هنگفتی از پول نفت دولت عراق را دریافت می کرد و رژیم صدام برای رجوی روزانه سهمیه بشکه نفت اختصاص داده بود تا پس از فروش، پول آن برای سازمان واریز شود.  الان که دولت عراق سرنگون شده مدارک و اسنادی که این را اثبات می کند وجود دارد.

سئوال بعدی از خانم دشتی شد که شما به عنوان یک زن چگونه به این سازمان پیوستید و و دلیل جذب شما و چگونه با توضیحاتی که دادید امکان خروج نیست از آنها جدا شدید.
خانم دشتی  اینگونه گفت که من برای ادامه تحصیل قرار بود به یک کشور اروپائی به واسطه دائی خودم بروم. من و برادرم از مرز ارومیه بطور قاچاق وارد ترکیه شدیم.  آنجا من را از برادرم جدا کردند و بعد از چند روز به عراق آوردند و به پادگان اشرف منتقل نمودند. به ما گفتند از عراق باید ویزا بگیریم.  بعد از چند روز دیدم خبری از ویزا و رفتن نیست.  گفتند دیگر راه خروجی وجود ندارد و اگر بخواهید بروید باید چند سال نیز به خاطر تخلیه اطلاعات که از اشرف دارید شما را اینجا  نگه داریم و بعد از آن تحویل دولت عراق بدهیم تا بدلیل ورود غیرقانونی به کشور عراق، مجازات و زندانی شوید. این شرایط برایم خیلی سخت بود و طوری که من تا مدتی فراموشی گرفتم  به دلیل اینکه فشاری که بر زنان می آوردند بیشتر از مردان بود و مسئولین سازمان و شخص رجوی و مریم قجر می گفتند شما بیشتر تحت ستم بودید باید این را لمس کنید.  
در این جلسه پیرامون ذهن شوئی سازمان مجاهدین و نحوه جذب افراد و فعالیت های فرقه و همچنین منابع مالی سازمان سئوال شد که هر کدام از آقایان به بخشی از سئوالات پاسخ دادند.
همچنین از خانم دشتی راجع به شرایط خانم ها و فعالیت آنها در درون فرقه پرسیده شد و نیز نحوه جذب و خروج آنها از مناسبات رجوی سوال شد و اینکه چه انگیزه ای باعث شده که شما جذب شوید و آیا در حال حاضر که برگشتید تحت نظر قرار دارید یا مسئولین نظام و دستگاه امنیتی با شما کار دارند؟
سئوالات دیگری از این سنخ که در حال حاضر تعداد نفراتی که  در این فرقه می باشند چند نفر می باشد و مسئولیت انها با چه کسی است؟ حضور و نقش مجاهدین در فتنه 88 چه بود و آیا سازمان شما را به خاطر افشاگری که می کنید تهدید کرده است؟
هر کدام از سئوالات را یکی از افراد بازگشتی  به روشنی پاسخ می داد.
در ادامه تک تک آنها بر این باور تاکید داشتند که ما چون خود قربانی این فرقه بودیم و فشارهای زیادی را متحمل شدیم و از نزدیک با پوست و گوشت خود طی سالیان این درد و رنج را متحمل شدیم همین طور که روزی خودمان آگاهانه بدلیل شعارهای جذاب این سازمان دست از خانواده،  زندگی، شغل و تمام چیزهای دیگر کشیدیم.  شعارهایی از قبیل جامعه بی طبقه توحیدی،  برابری زن و مرد، استثمار مبارزه با امپریالیست، حکوت عدل علی و دفاع از حقوق کارگر و دیگر شعارها که طی این سالیان   از تنها چیزی که خبری نبود همین حرفها بود که در این فرصت مجال پرداختن به تک تک فاکت ها نیست.
بنابراین با توجه به اینکه خودمان شاهدان عینی این داستان هستیم  و حالا که برگشتیم و با توجه به وضعیت افراد و دوستان دربندمان در فرقه رجوی عهد کردیم برای آزادی آنان از هیچ گونه تلاشی که از دست ما بر آید دریغ نخواهیم کرد.
این صحبت ها و پرسش و پاسخ ها مورد توجه خبرنگاران و اهالی رسانه قرار گرفته بود و از آن استقبال نمودند. با این حال میزان جنایت، مناسبات تشکیلاتی، مغزشویی و فشار روانی که سازمان بر اعضایش می آورد و از زبان اعضای سابق سازمان بیان می شد برای حاضران تعجب آور و بهت انگیز بود.

خروج از نسخه موبایل